نزدیک به دو سال از صدارت ابراهیم رئیسی بر قوه مجریه ایران می گذرد. به نظر می رسد بیلان کاری دولت او در این مدت اصلا رضایت بخش نبوده است. شرایط اقتصادی و سیاسی کشور، وضعیت سیاست خارجی و میزان رضایت عمومی جامعه به گونه ای است که دولت رئیسی نمی تواند نمره قبولی دریافت کند.
وعده های انتخاباتی رئیسی همگی بی نتیجه مانده یا اساسا فراموش شده اند. رئیسی در زمان انتخابات گفته بود اقتصاد کشور را به برجام و مذاکرات گره نمی زند اما در عمل دو سال است که اکثر بخش های اقتصادی کشور منتظر تعیین تکلیف برجام هستند. رکود در بخش مسکن، تولید، خودرو و ... کاملا آشکار است.
رئیسی بازار سرمایه را یکی از مهم ترین اولویت های دولت خود عنوان کرده بود در حالی که به گواه آمار رسمی، سریع ترین ریزش تاریخ بورس ایران با کاهش روزانه ۵۹ هزار میلیارد تومانی از ارزش بازار سرمایه، طی دو ماه اخیر رقم خورده است. ساخت یک میلیون مسکن در سال هم از دیگر شعارهای رئیسی بود که ناگفته پیداست در حد همان شعار باقی ماند.
البته هدف این یادداشت مقایسه شعارهای انتخاباتی و کارنامه کاری دولت رئیسی نیست چراکه ناکامی اظهر من الشمس است، بلکه هدف واکاوی علل این وضعیت است که به نظر می رسد چهار دلیل را می توان در این باره برشمرد.
۱- فقدان علم و دانش در امور اجرایی:
مهم ترین عامل در ناکامی ابراهیم رئیسی، ضعف دانش و کم آگاهی او نسبت به امور اجرایی است. او تا پیش از ریاست جمهوری تقریبا تمامی عمر کاری خود را در حوزه قضایی گذارنده بود. حوزه قضایی اساسا با حکم دادن و دستور صادر کردن سر و کار دارد. برای همین رئیسی عادت به «دستور دادن» دارد. از جمله دستوراتی همچون: «تورم باید کاهش یابد»، «وضعیت تخم مرغ باید اصلاح شود»، «مرغ باید ارزان شود» و ... در حالی که اساسا جنس کار در قوه مجریه با دستگاه قضا متفاوت است و با «دستور دادن» و «باید» «باید» کردن هیچ مشکلی رفع نمی شود.
۲- انتخاب اطرافیان ناتوان:
علت دیگر این است که سیدابراهیم رئیسی نه تنها نتوانست با انتخاب وزرا و مشاورین مجرب و کاربلد، ضعف خود را در شناخت امور اجرایی جبران کند، بلکه حتی کسانی را به کار گرفت که با ناتوانی خود این ضعف را تکمیل کردند. به همین دلیل دولت سیزدهم در بین ادوار مختلف ریاست جمهوری رکورددار بیشترین تغییر در کمتر از دو سال کاری لقب گرفته است.
علت آن هم مشخص است. اعضای کابینه یا دیگر مقامات دولت قادر به برآورده کردن «دستورات» رئیسی نیستند. درباره این گزاره می توان روایت حضرت علی (ع) را شاهد آورد که فرموده است: چهار چیز باعث شکست دولت ها می شود: ۱- ضایع کردن اصول (مسایل کلیدی و مهم) ۲- سرگرم شدن به فروع (مسائل کم اهمیت) ۳- به کار گماردن افراد پست (ناتوان در مدیریت) ۴- کنار گذاردن انسان های فاضل.
۳- فقدان شخصیت رهبری و مدیریت:
اما علت سوم در ناکامی ابراهیم رئیسی در دو سال اداره کشور این است که اساسا خمیرمایه رئیسی برای کار اجرایی سرشته نشده است. این موضوع می تواند جدا از بحث دانش و آگاهی نسبت به امور اجرایی (دلیل نخست) مورد بررسی قرار بگیرد. به عبارت دیگر سبک کاری، شخصیتی و باورهای رئیسی به گونه ای است که نمی تواند در قامت یک رئیس جمهور، موفق باشد.
به طور مثال یک فوتبالیست کاملا موفق با اینکه نسبت به این رشته کاملا دانش دارد، لزوما نمی تواند یک مدیر فوتبالی موفق هم بشود، چرا که مدیریت، ویژگی های دیگری هم نیاز دارد. رئیسی فاقد این ویژگی ها از جمله اعتماد به نفس، توانایی بالا در برقراری ارتباط، چند بُعدی بودن، قابلیت سازگاری و ... می باشد.
۴- ضعف در تصمیم گیری:
اما دلیل چهارم اتفاقا مربوط به یکی از ویژگی های یک مدیر و رهبر موفق است که به دلیل اهمیت آن به صورت مجزا بیان می شود و آن تصمیم گیری و مسئولیت پذیری است. یک مدیر یا رهبر موفق با رویکردی ساختاریافته و منطقی و در زمان مناسب تصمیمات درستی اتخاذ می کند. در حالی که دولت سیزدهم در برخی موضوعات دچار «فلج تحلیلی» (تفکر بیش از حد و در نتیجه سردرگمی در مورد یک تصمیم) شده و در برخی موارد علی رغم فقدان اطلاعات صحیح، در تصمیم گیری عجله کرده که منجر به ایجاد خسارات و ضرر به مردم شده است.
با توجه به این چهار دلیل می توان وضعیت کشور در دو سال باقی مانده از ریاست جمهوری رئیسی را نیز پیش بینی کرد. به عبارتی اگر تغییری در این ۴ عامل ایجاد نشود، دلیلی برای بهبود شرایط هم وجود ندارد. از این منظر شاید دور از صواب نباشد که این روایت از پیامبر اسلام (ص) را یادآور شد که فرموده اند: «هر که ریاست و مسئولیتی را بپذیرد و بداند که اهلیت آن را ندارد، در قبر و قیامت جایگاه او پر از آتش خواهد شد.» و در روایت دیگری نیز فرمود: «هرکه جلودار (مسئول) عدهای از مسلمانان شود، در حالی که میداند در بین مسلمین فردی بهتر از او وجود دارد، پس خائن به خدا، رسولش و مسلمانان خواهد بود.»