اما این علاقه و حمایت از فلسطین و آرمان آن، چطور در آمریکای لاتین ریشه گرفته و مشخصا چرا شیلیاییها اینقدر نگران مردم فلسطین و هویت و کشور آنها هستند؟ در نگاهی کلان، مسئله به فضای سیاسی و آرمانخواهی تاریخی در آمریکای لاتین برمیگردد، این منطقه، در طول تاریخ معاصر، سرزمین چریکها و چپهای آرمانگرا و البته دیکتاتورها و کودتاهای مورد حمایت دنیای سرمایهداری بوده است. جریان چپ، در این منطقه، نه فقط بین مردم که بین دولتها هم قدرت دارد و بیدلیل نیست که دولتها، مخصوصا وقتی قدرت دراختیار احزاب چپ است، در حمایت از فلسطین موضع میگیرند. این مسئله، بهخصوص در شیلی نمود دارد، کشور کوچکی که رسما با وجود مخالفت آمریکا و دیگر قدرتهای غربی، روابط رسمی و حسنهای با فلسطینیها دارد و یکی از معدود کشورهایی است که رسما گفته میخواهد در فلسطین سفارتخانه دایر کند. آنها یک کاردار دارند، اما دایر کردن یک سفارتخانه، چیزی نیست که رژیم صهیونیستی از آن خوشش بیاید و کشورهای زیادی جرأت ابراز آن را داشته باشند، در همین حملات اخیر اسرائیل به غزه، رئیسجمهور شیلی صراحتا علیه اسرائیل موضع گرفته و خواهان پایان خشونتها علیه مردم بیدفاع فلسطین شده است.
او مشخصا بعد از حمله ارتش اسرائیل به بیمارستان الاهلی که نزدیک به ۵۰۰ کشته داشت، علیه این اقدام موضع گرفت و «بربریت اسرائیل» را در غزه محکوم کرد. این در حالی است که بهندرت رهبران غیرمسلمان جرأت کردهاند رژیم صهیونیستی را مسئول حمله به بیمارستان بدانند حتی آمریکا و متحدانش از روایت اسرائیل درباره حمله اشتباهی نیروهای فلسطینی به این بیمارستان دفاع کردهاند.
این علاقهمندی شیلی به فلسطین، چیزی فراتر از آرمانخواهی مردم در این کشور است؛ شیلی، یکی از بزرگترین جوامع فلسطینی در خارج از خاورمیانه را دارد و نزدیک به نیم میلیون نفر در این کشور زندگی میکنند که اصالتا فلسطینی هستند. بیشتر این افراد مشخصا از منطقه بیتاللحم در کرانه باختری به شیلی مهاجرت کردهاند. مهاجرت به این منطقه، از جنگ کریمه در دهه ۱۸۵۰ و فرار از حمله احتمالی روسها به «سرزمین مقدس» شروع شد و در دوران جنگهای جهانی هم ادامه داشت. بعد از جنگ ۱۹۴۸ هم مردم بیشتری به شیلی رفتند. در ابتدا، رفتار مردم در شیلی با کسانی که «تورکو» (واژه لاتین برای ترک؛ چون این مهاجران از امپراتوری عثمانی به آنجا رفته بودند، شیلیاییها به آنها ترک میگفتند) خوانده میشدند خیلی خوب نبود و با آنها بدرفتاری میشد. مهاجران هم وضعیت اقتصادی بدی داشتند، اما رفتهرفته در جامعه میزبان جاافتادند و در دهه ۱۹۵۰، اقلیت فلسطینی دچار نفوذ اقتصادی و سیاسی زیادی در شیلی بود، که تا اکنون هم ادامه دارد. شیلی در سالهای اخیر هم چند صد مهاجر را از کمپهای آوارگان جنگی فلسطین پذیرفته است. برخلاف مهاجران اولیه که عموما مسیحی ارتدوکس بودهاند، این مهاجران اخیر مسلمان هستند.
فلسطینیها کلوبها و باشگاههای فرهنگی و ورزشی خاص خود را در سانتیاگو دارند و چهرههای ورزشی، ادبی، هنری و فرهنگی سرشناسی در شیلی دارند. برخی از سیاستمداران سرشناس شیلی، ازجمله یک رئیسجمهور، اصالتی فلسطینی داشتهاند. در مواردی مثل حمله اسرائیل به فلسطینیها، دیدن پرچمهای فلسطین در معابر عمومی کاملا عادی است و معمولا شیلی، یکی از پرشورترین تجمعات در حمایت از فلسطینیها را دارد، درست مثل چیزی که در روزهای اخیر و بعد از حمله اسرائیل به غزه در این کشور دیده میشود.