وحید شقاقیشهری در گفتگو با اقتصادی ایلنا درباره افزایش سهم مالیات در لایحه بودجه ۱۴۰۳ اظهار داشت: تقریبا اکثر اقتصاددانها درباره این موضوع که سهم مالیات در تولید ناخالص ملی پایین است، اجماع دارند. در دنیا این نسبت بیش از ۱۵ درصد، اما در ایران حدود ۵ تا ۶ درصد است. همچنین در دنیا بیش از ۸۰ درصد بودجه دولتها از مالیات بوده، اما در کشورمان این نسبت حدود ۴۰ درصد است و بر روی این موضوع هم اجماع وجود دارد که این سهم در بودجه عمومی دولت باید افزایش پیدا کند.
مالیات جاده دو طرفه است
این کارشناس اقتصادی گفت: از سوی دیگر درباره اینکه دولت باید با مالیات اداره شود اجماع وجود دارد و در این سه گزاره اختلاف نظری نیست. همه اعتقاد دارند باید سهم مالیات از تولید و بودجه عمومی دولت باید افزایش پیدا کند، اما در بخش دوم مرتبط با مالیات مساله و اختلاف نظر وجود دارد، مالیات جاده دو طرفه است و نه یک جاده یکطرفه.
وی تاکید کرد: وقتی خانوار اعم از مردم و شرکتهای اقتصادی کشور به دولت مالیات میپردازند، مسیر یکطرفه را طی میکنند، اما در طرف دیگر این جاده دولت نسبت به درآمدهای مالیاتی باید هم پاسخگو باشد و هم شفاف عمل کند و خدماتی را متناسب این مالیات به مردم و شرکتها ارایه دهد.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: در همه جای دنیا مالیات جاده دو طرفه است به این معنا که مردم مالیات میدهند و متناسب و مبتنی به مالیاتی که میپردازند انتظار دارند دولت هم خدمات باکیفیتی به مردم ارایه دهند. یا خدمات رایگانی را در حوزه کلیدی مانند آموزش، سلامت، محیط زیست، حمل و نقل و نگهداشت شهرها به مردم ارایه دهد.
شقاقیشهری با بیان اینکه مردم انتظار دارند که هزینهکرد مالیات شفاف باشد و دولتها نسبت به مصرف هزینهکرد مالیات پاسخگو و همچنین بهرهور، شایسته سالار و با کارآمدی بالا باشد، گفت: در اینجا اولین مناقشه رخ میدهد و مسالهای در کشورمان ایجاد میشود این است که با یک اقتصاد سیاسی دستوری نمیتوانیم این نسبتها را بالا ببریم و این موضوع فی مابین و دو طرفه بین مردم و شرکتها و دولت است.
وی افزود: دولت باید به طور شفاف نشان دهد که دولت بهرهور و شایسته سالار و با کمترین میزان فساد و به دنبال ارایه خدمات ویژه به ازای دریافت مالیات است. در اینجا مردم در برابر دولتی که فسادی که درجه بالایی از فساد را دارند، در پرداخت مالیات جبهه میگیرند یا عملا مقاومت میکنند چراکه این باور بین افکار عمومی وجود دارد که پول مالیات حیف و میل میشود.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: در کشورهای اسکاندیناوی نسبتهای مالیات به تولید بسیار بالا است، به طوریکه ۴۰ درصد درآمد حاصل از آن هم به دولت مالیات داده میشود، اما در این کشورها دولت خدمات رایگان و باکیفیت به مردم ارایه میدهد و از سوی دیگر یک دولت کاملا شفاف با کمترین میزان فساد بر این کشورها حاکم است و مردم اطمینان دارند که مالیاتی که به دولت میپردازد، حیف و میل نخواهد شد.
شقاقیشهری با تاکید بر اینکه اقتصاددانها درباره افزایش شاخصهای نسبتهای مالیاتی مشکلی ندارند، اظهار داشت: قابل پذیرش است که امکان افزایش شاخصهای مالیاتی مانند مالیات بر تولید، مالیات بر بودجه عمومی دولت و پایههای مالیاتی وجود دارد و به نفع کشور است که دولت با مالیات اداره شود، اما در طرف مقابل هم دولت باید تعهداتی را از جمله حذف فساد، افزایش شفافیت، ارایه خدمات با کیفیت و ... در برابر درآمدهای مالیاتی داشته باشد. اگر این جاده دو طرفه نباشد به طور قطع باعث ایجاد نارضایتی خواهد شد و صرفا به یک موضوع دستوری تبدیل میشود که مناسب یک سیاستگذاری اقتصادی نیست که رفتار اقتصاد سیاسی دستوری به اجرا برسد.
ثروت در اقتصاد ایران شفاف نشد
وی ادامه داد: موضوع دیگر در مالیات، جامعه هدفی است که باید مالیات بر آن اصابت کند. اینجا مناقشه دوم مطرح میشود و مساله این است که مهمترین پایه مالیاتی در دنیا مالیات بر ثروت است و ثروت یک تعریف مشخص دارد و اگر از یک عددی بالاتر برود، معنای ثروت را میدهد و یک کفی برای ثروت در نظر گرفته شده که بالاتر از آن عدد مشمول مالیات بر ثروت میشود.
شقاقیشهری افزود: این موضوع در کشورمان سالیان سال است که متوقف شده و مفهومی برای مالیات بر ثروت نداریم و از آنجایی که مالیات بر ثروت نداریم بنابراین ثروت در اقتصاد ایران شفاف نشد. به همین دلیل است که جامعه هدف مورد اصابت قرار نمیگیرد. تا زمانی که مالیات بر ثروت را نتوانیم در اقتصاد ایران تعریف کنیم، جامعه بسیار برخور و بسیار مرفه و ثروتمند میتواند از تورهای مالیاتی رد شود.
وی تاکید کرد: در دنیا مالیات بر ثروت وظیفه باز توزیع ثروت و سهم عمده را در درآمدهای مالیات را دارد، اما این شاخص و این پایه مالیاتی را در ایران نداریم.
با این روند، طبقه متوسط جامعه حذف خواهد شد
این کارشناس اقتصادی با اشاره به تضعیف طبقه متوسط در سالهای گذشته گفت: موضوع دیگر این است که در دهه اخیر جامعه ایرانی بسیار فقیر شده به طوریکه حتی کارکنان دولت در طبقات متوسط قرار میگرفتند به سمت دهکهای پایین درآمدی سوق پیدا کردند و جامعه فقیر شده و دهک متوسط در حال از بین رفتن است. اگر دو الی سه سال دیگر تورم بالای ۴۰ درصد ادامه پیدا کند، تقریبا جامعه متوسط ایران حذف خواهد شد.
شقاقیشهری ادامه داد: از سال ۹۷ تورم شدت گرفته و امسال ششمین سال تورم بالا در ایران است و سال آینده هم احتمالا تورم بالای ۴۰ درصد خواهد بود و هفتیم سال تورم بالا را در پیش رو داریم و اگر این روند سه سال ادامه پیدا کند، یک دهه تورم بالای ۴۰ درصد را پشت سر گذاشته ایم و جامعه و دهک متوسط ایرانی حذف خواهد شد و به یک جامعه دو قطبی فقیر و غنی با سهم فقیر زیاد تبدیل میشویم.
وی اظهارداشت: در ۱۲ سال گذشته در آن تولید به شدت کوچک شده به طوریکه در سال ۱۳۹۰ تولید ایران حدود ۶۰۰ میلیارد دلار بود، اما امروز تولید ایران ۳۷۰ میلیارد دلار است و این اقتصاد بسیار کوچک شده و حدود ۴۰ درصد از این اقتصاد به دلیل تحریمهای شدید در طول سالهای گذشته از بین رفته است. از سوی دیگر به دلیل تورم بالا جامعه متوسط ایرانی هم کوچک و کوچکتر شده است، به طوریکه حتی دهک ۶ و ۷ هم در تامین نیازهای اولیه خود با مشکل مواجه هستند. حال اینکه در چنین جامعه و اقتصادی که شرکتهای بزرگ نیمه فعال و نیمه تعطیل شدهاند و مردم فقیر شدهاند، دولت از چه چیزی و چه کسی میخواهد مالیات بگیرد؟
این کارشناس اقتصادی با اشاره به لزوم افزایش کف مالیاتی در حقوق و دستمزدها گفت: با توجه به تورمهای یکه در اقتصاد ایران اتفاق افتاده باید کف مالیات گیری را به اعداد بالاتر برسانیم و در کلانشهرها مالیات باید برای حقوق و درآمدهای بالاتر از ۲۵ میلیون تومان در ماه باشد، اما در حال حاضر درآمد و حقوقهای بالای ۱۰ میلیون تومان مشمول مالیات میشوند.
وی با بیان اینکه مشخص است که جامعهای که فقیر شده نمیتواند مالیات بپردازد و باید حمایتهای یارانهای مختلفی هم مشمول این خانوار شود که سرپا بمانند نه اینکه از آنها مالیات هم گرفته شود، افزود: در این شرایط کف مالیات حداقل باید بالای ۲۰ میلیون تومان برای خانوار تعرف شود. جمله معروفی است که میگوید اگر میخواهید جامعه را له کنید، آن جامعه را بین دو سنگ آسیاب تورم و مالیات قرار بدهید و در این وضعیت طبقه متوسط جامعه خود به خود از بین میرود.
شقاقیشهری ادامه داد: موضوع دیگر در حوزه مالیات این است که مردم یکبار مالیات میپردازند و یک بار هم هزینه سیاستگذاریهای غلط پولی را تحت عنوان تورم را میپردازند و تورم خود یک مالیات پنهان است که مردم آن را پرداخت میکنند؛ بنابراین مردم هم مالیات میدهند و هزینه مالیات پنهان تورم را میپردازند. اصولا دولت در این شرایط باید بر روی مهار تورم متمرکز شود چراکه مردم توان پرداخت این همه هزینههای مالیاتی به ویژه مالیات پنهان با این شدت در مدت ۷ سال را ندارند و برای خانوار بسیار سخت است.
وی گفت: از سوی دیگر در کشورمان هیچ نقشه راه مالیاتی وجود ندارد که مشخص کند چه کسانی مالیات میپردازند و دلایل معافیتهای مالیاتی چیست و دولت چگونه از کانال مالیات از تولید حمایت میکند. تمام این موضوعات ابهاماتی است که به مسائل مالیاتی اضافه میکند.
این کارشناس اقتصادی اظهار داشت: موضوع مهم دیگر این است که در هیچ کجای دنیا این میزان پایههای متعدد مالیاتی وجود ندارد چراکه این میزان تنوع و تعدد در پایههای مالیاتی کار را پیچیده میکند و یک سردرگمی در این میزان پایههای مالیاتی در ایران حاکم است و هنوز در همین موضوع مالات بر ارزش افزوده ایهامات زیادی وجود دارد که به کدام بخش و مسیر از فرایند تولید باید اصابت کند.
وی با بیان اینکه مخالف افزایش شاخصهای نسبتهای مالیاتی نیستم، اما باید بدانیم که هر سیاستهای اقتصادی که پیاده میشود باید جاده دوطرفه باشد، گفت: مردم امروز میگویند که به یک دولتی مالیاتی میدهیم که بهرهوری آن منفی است و مابهازای مالیاتی که میپردازند خدمات نازل و بی کیفت دریافت میکنند یا اینکه به دولتی مالیات میدهند که درجه فساد آن بالا است و پولهای مالیات حیف و میل میشود. اگر مردم بدانند که مالیاتی که میدهند حیف و میل نخواهد شد و با این درآمدهای مالیاتی دولت به مردم خدمات باکیفیت سلامت، اموزش و ... ارایه میدهد، مقاومت کمتر خواهد شد، اما تا کنون گزارش مستندی از مصرف درآمدهای مالیاتی ملاحظه نشدهاست چراکه عمده این درآمدهاه صرف هزینههای جاری میشود.