آفتابنیوز :
آفتاب: گذشته روابط ایران و روسیه همواره با فراز ونشیبهای فراوان همراه بوده است. تلخی ناشی از پیمانهای منعقد شده با روسها در دوران قاجار و حمایت روسیه از چپگراهای ایران در گذشته سبب گردیده تادامنه نگاه سیاستمداران معطوف به روابط سیاسی گردد و کمتر روابط فرهنگی دو کشور مورد توجه قرارگرفته است.
اکنون روسیه پس از فروپاشی دستخوش تغییرات جدی در زمینه فرهنگ وسیاست شده است و نمیتوان بدون لحاظ این تغییرات روسیه را با همان قالب پیشین مورد ارزیابی قرار داد چه آنکه تغییرات نگرش روسها به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بسیاری از مقولههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنچنان سریع شکل گرفته است که در درون روسیه حتی بین نسل دیروز و امروز تفاوتهای آشکاری بروز کرده است.
دوران دیوارهای آهنین از روسها انسانهایی ساخته بود که همه چیز را در جهت ایدئولوژی ناشی از کمونیسم تفسیر و تحلیل میکردند اما اکنون با وجود اینکه احزاب کمونیستی هنوز فعال هستند ولی نگاه غالب نگاه شکننده به آموزههای دیوارهای آهنین است و هرچه زمان میگذرد بر صاحبان پندار روابط باز با جهان افزوده میشود.
تغییرات جمعیتی و برهم خوردن توازن پیروان ادیان مختلف در روسیه و نیز گشوده شدن راههای ارتباطی با فرهنگها وتمدنهای جهانی، روسیه را به سرعت به سمت کشوری متفاوت با گذشته سوق داده است.
اکنون کلیسای در محاق فرورفته از زیرینه باورهای مردم به رویه آمده است و اسلام به عنوان دین بزرگ در روسیه توانسته است خود را به واقعیتی انکار ناپذیر تبدیل کند و دولتمردان روس را به چاره برای دیده شدن وادارد.
روزگاری در روسیه پیروی از هریک از ادیان وحتی انجام مناسک دینی به عنوان مبارزه با دولت تلقی میشد ولی اکنون کلیسا و رهبرانش در تعامل با دولت خدمات متقابل به یکدیگر ارائه میکنند.
بنابراین فضای کنونی روسیه فضایی متفاوت با گذشته است و وجود 22 میلیون مسلمان در قلمرو این کشور واقعیتی است که نمیتوان از نظر دور داشت.
انسجام فرهنگی روسها وگرایش به فرهنگ شرقی از استحاله فرهنگی روسها در فرهنگ غرب فاصله زیادی دارد و همین واقعیت نزدیکی فرهنگی روسیه را با فرهنگ شرقی رقم میزند.
فدراسیون روسیه با ۱۷٬۰۷۵٬۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 میلادی پهناورترین کشور جهان است.
پهناوری روسیه دو برابر مساحت کانادا یا چین یا ایالات متحده آمریکا است. این کشور در آسیای شمالی و اروپای شرقی واقع است و با اقیانوس آرام، اقیانوس منجمد شمالی و نیز دریای خزر، دریای سیاه و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با 14 کشور آسیایی و اروپایی، مرز زمینی داشته و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک ارتباط دریایی دارد.
براساس سرشماری سال 1998 میلادی روسیه حدود 142 میلیون نفر جمعیت دارد، که نهمین کشور جهان از حیث جمعیت محسوب میشود. تراکم جمعیت روسیه 3/8 نفر در هر کیلومتر مربع است که از پایینترین نرخهای تراکم جمعیت در جهان است.
درحال حاضر نیز نرخ رشد جمعیت در این کشور منفی است به گونهای که برآوردهای رسمی حاکی از آن است که تا سال 2030 میلادی جمعیت فعلی به 130 میلیون نفر کاهش خواهد یافت بیشتر جمعیت روسیه در غرب این کشور (بخش اروپایی) زندگی میکنند.
حدود 80 درصد (115 میلیون نفر) از مردم روسیه از نژاد روس هستند و سایر نژادهای این کشور عبارتند از؛ تاتار، اوکراینی، چوواش، چچنی، ارمنی، ترک، داغستانی، مغول، آواری، اینگوش، چرکس، بالکار، اوستیایی، آذری، گرجی، و ...
با آنکه زبان رسمی روسیه، زبان روسی است ولی 27 زبان رسمی دیگر نیز در جمهوریها و مناطق خودگردان این کشور وجود دارد. روسیه 21 جمهوری خودگردان دارد
شاخصههای فرهنگی روسیه • شرقی بودن در عین تمایل به غرب
فرهنگ مردم روسیه برپایه فرهنگ شرقی، پیریزی شده است ودر سالهای اخیر بر اثر آمیختگی نه چندان مطلوب با فرهنگ غربی، به فرهنگی با زیرینه شرقی و رویه غربی تبدیل شده است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 میلادی و رهایی جمهوریهای آماده استقلال از مدارحکومت مرکزی، به یکباره پانزده کشور مستقل به کشورهای جهان افزوده شد. با این وجود هنوز هم فدراسیون روسیه به عنوان هسته اصلی باقیمانده از دوران دیوارهای آهنین، کشوری است که داشتههایش را در معادلات سیاسی و فرهنگی جهان موثر میداند چه آنکه هنوز آموزههای فرهنگی در میان روسها از آموزههای قابل احترام محسوب میشود.
لجام گسیختگی فرهنگ غرب هنوز نتوانسته است بر فرهنگ روسها غلبه کند و زیرینه شرقی بودن فرهنگ روسیه این توان را داشته است که تاکنون در برابر هجوم فرهنگ غرب ایستادگی کند.
البته سیاستهای فرهنگی روسیه در سالهای پس از فروپاشی از تغییرات اساسی وحسب تبعیت از متغیرهای پدیدآمده، برخوردار بوده است.
سالهای دوران پیش از فروپاشی اقتضائات خاص خود را آنچنان بر پیکره فرهنگی این کشور گسترده بود که برون رفت از آن همه ساختارسازی و پیریزی ساختارهای جدید آن هم با تنگناهای اقتصادی سالهای آغازین پس از فروپاشی، دشوار مینمود ولی سیاستهای اقتصادی آقای پوتین این دوران انتقال را به سرعت سپری کرد و اکنون متصدیان امور فرهنگی با بازیابی مجدد خود، توانستهاند راههای انتقال فرهنگی به دوران متناسب پس از فروپاشی را به سرعت طی کنند.
در سیاستهای جدید فرهنگی که در سال 2008 میلادی رسماً منتشر شد تصدیگری دولت به حداقلها کاهش یافته است و توان بخش خصوصی و نهادهای مردمی به عنوان عنصر اصلی لحاظ شده است و جالب اینکه مذهب نیز در موضوعات فرهنگی مورد توجه دولت فدراسیون روسیه قرارگرفته است امری که در دوران پیش از فروپاشی هرگز به آن توجه نمیشد.
ابزارهای فرهنگی در سیاستهای جدید فرهنگی روسیه، متنوع است به گونهای که آموزش و پرورش، ارشاد، تربیت، دانش فلسفی، اجتماعی و انسانی، مذهب، هنر تجسمی، نشر کتاب، کارهای مربوط به کتابخانه و موزه، ایدئولوژی و تبلیغات، موازین و اصول سیاسی و حقوقی، کلیشههای قومی، اجتماعی و مذهبی مردم، آداب و رسوم، افسانهها، اخلاقیات و اولویتهای زیباشناسی و اعتبار اجتماعی مورد توجه قرار گرفتهاند.
همچنین توجه ویژه به معنویات نیز در این منشور مورد عنایت بوده است و به تنوع قومی، پیشرفت تحقیقات بنیادی علمی در رشته فرهنگ شناسی، تطابق هنری، تجربه تاریخی اجتماعی و میراث فرهنگی ملی با هدف مدرنیزاسیون اجتماعی- فرهنگی روسیه، مدلسازی الگوهای فرهنگی نیز توجه ویژهای شده است.
این نوع دغدغه درباره فرهنگ در فدراسیون روسیه از سوی دولت نشان از آن دارد که حفظ هویت فرهنگی شرقی و پیشگیری از استحاله فرهنگی مورد توجه سیاستگذاران فرهنگی کنونی روسیه است.
• بازگشت به هویت دینی
بر اثر انقلاب بلشویکی در سال1917 میلادی، مذهب در روسیه نه تنها ازشمار دغدغههای اصلی دولت خارج شد چه آنکه همراه براندازی تزار، مبارزه سرسختانهای با کلیسا و اسلام و سایر ادیان آغاز شد.
انقلاب بلشویکی توانست تزار را سرنگون سازد ولی مبارزهاش با مذهب ناکام ماند و اگر چه مذهب و مظاهر مذهبی به شدت ضعیف شدند ولی هرگز به نابودی نگراییدند.
از زمانی که کمونیستها، مذهب را «افیون» تودهها معرفی کردند و به همین بهانه توانستند آموزشهای مذهبی را ممنوع اعلام کنند تا آن هنگام که به دستور لنین و تروتسکی کل اموال کلیسا و مساجد و معابد مصادره شد و بسیاری از کشیشان و روحانیون مسلمان اعدام شدند و برنامههای 5 ساله برای زدودن دین از صحنه زندگی مردم به رهبری یاروسلافسکی آغازشد، روزهای سختی برای متدینان به ادیان الهی گذشت ولی هرگز سیاست دینزدایی نتوانست به نتیجه برسد و از همین رو با فروپاشی اتحادجماهیر شوروی تمام مظاهر دینی از حافظه تاریخی مردم به صحنه زندگی بازگردانده شدند و بازیابی و احیاء مجدد تشکیلات از بین رفته مذهبی، به همت متدینان و از همان آغازین روزهای پس از فروپاشی شوروی آغاز شد.
مسیحیان دراحیاء کلیسا کوشیدند و مسلملنان در پی احیاء مساجد برآمدند. تشکیلاتی که کلیسای ارتدوکس به احیاء آن همت گماشت در اثرحمایتهای دولت به سرعت فراگیر شد و توانست برنامههای آموزشی خود را آغاز و نسبت به گسترش کلیساها وآموزههای دینی اقدام کند و حتی امروز توانسته است در تعاملش با دولت آموزشهای کلیسا را به عنوان دروس اختیاری در سطح مدارس روسیه راه اندازی کند.
مسلمانان نیز با تاسیس شورای مفتیان، دانشگاه اسلامی در دو شهر مسکو و غازان، شبکه تلویزیونی و انتشار نشریات منظم توانستند بخشی از تشکیلات خود را بازسازی کنند و آیینهای مذهبی را در شهرهای مختلف برپا دارند و اکنون در قلب مسکو در حال ساخت یکی از عظیمترین مساجد اروپا هستند.
دین و مذهب اکنون به واقعیتی پذیرفته شده در معادلات رسمی تبدیل شده است و دولت مرکزی فدراسیون روسیه میکوشد تا در عین تلاش برای مهار افراطی گری ناشی از اقدامات متعصبانه، به حفظ تعادل در عرصه دین بپردازد.
اکنون نفوذ وگسترش وهابیت، از نگرانیهای دولت محسوب میشود و بارها به طور رسمی از سوی دولت این نگرانی اعلام شده است.
نفوذ وهابیت به روسیه از سوی برخی از دانش آموختگان مسلمان این نواحی در عربستان انجام گرفت و دولت روسیه به سرعت پس از شناسایی، اقدامات تامینی را به منظور جلوگیری از نفوذ بیشتر آن را در دستور کار خود قرار داد.
مسئولین دولت فدرال روسیه در آغازین روزهای پس از فروپاشی شاید به دلیل فقدان تجربه در اداره یک کشور دین باور، هرگز بر این باور نبودند که ممکن است آسیبهای ادیان انحرافی تا به آن حد باشد که روزی ناگزیر شوند در نطق رسمی و از زبان مقام رسمی اعلام کنند که: «بیش از هشتاد سازمان افراط گرای بینالمللی وهابی در روسیه فعالیت دارند. هشتاد درصد اعضای این گروهها را جوانان تشکیل میدهند که مایه نگرانی است. این سازمانها از وهابیت برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. تجزیه روسیه و ایجاد تفرقه مذهبی در جامعه این کشور از اهداف این گروهها است».
در آن زمان دولت روسیه اعلام کرد که: «ماموران وزارت کشور و سازمان امنیت فدرال روسیه در سال جاری ۴۵مرکز فعالیت این گونه سازمانها را کشف کرده و ۲۴۵عضو آنها را شناسایی کردهاند».
رییس جمهورخود مختار چچن نیز در تاریخ نهم بهمن 86 پس از جنگهای پیدرپی چچن اعلام کرد که در چچن به وهابیت وتروریسم پایان داده است ایشان در مصاحبه با شبکه تلویزیونی Russia today گفت: «من رسما اعلام میکنم که در خاک چچن وهابیسم وتروریسم وجود ندارد و نخواهد داشت».
به نظر میرسد روسیه، امروزه به دلیل رنجش از اسلام طالبانی که زاییده افکار متعلق به وهابیت است، گشودن راه برای فعالیت مسلمانان و پیروان سایر ادیان آسمانی که براساس همزیستی مسالمت آمیز در جهت تبلیغ افکار خود اقدام مینمایند را به عنوان یک گزینه برتر برای رویارویی با اسلام گرایان افراطی برگزیده است و اساسا اجازه فعالیت به پیروان ادیان مختلف را گزینه خوبی برای جلوگیری از فعالیتهای زیر زمینی تلقی میکند و آموزههای شیعی از آن رو که هرگز با افراطیگرائی آمیخته نشدهاند، مورد احترام هستند.
مردم روسیه عموما به دنبال آرامش و پرهیز از دغدغههای اجتماعی برگرفته از آموزههای اعتقادی هستند و اساسا عملگرایی مردم روسیه به آموزههای دینی بیشتر متوجه آن بخش از آموزههای دینی است که زندگی و آرامش روزانه آنها به هم نخورد و به نظر نمیرسد که وهابیت افراطیگرایی بتواند گستره نفوذ خود را در کوتاه مدت در این خطه افزایش دهد زیرا قواعد و اصول فرقه وهابیت با بدیهیات اجتماعی بشریت در تضاد و با تفکر در ستیز است و به همین خاطر نمیتواند استمرار یابد.
البته این نگرش به این معنی نیست که خطرگسترش وهابیت در روسیه وکشورهای آسیای مرکزی نادیده گرفته شود و اکنون دولت روسیه نیز در پس نگرانیهای خود از نفوذ این فرقه به اقدامات جلوگیری کننده روی آورده و به سرعت با نفوذ جریانهای افراط گرایی در قلمرو خود مقابله میکند.
به نظر میرسد باور گسترش تشیع و آموزههای خرد پسند آن به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روسها را به خردپذیر بودن آموزههای تشیع مطمئن ساخته است و بارها در ملاقاتهای خود با مسئولین کشورمان به تعادل اسلام شیعی اذعان کردهاند و از همین رو اکنون شیعیان که جمعیتی بالغ بر دومیلیون نفر در روسیه هستند، توانستهاند از تشکیلات منسجمی در روسیه برخوردار باشند و با ممانعت کمتری در برگزاری مراسم خود روبرو هستند.
• رویکرد به معنویت و اخلاق
دربخش اصول سیاستهای جدید فرهنگی روسیه که در سال 2008 میلادی منتشر شده است به موارد زیر توجه جدی شده است:
1. فرهنگ روسیه باید منعکس کننده ارزشهای معنوی و جنبه ها و شاخص های اخلاقی آن باشد.
2. فرهنگ روسیه باید بخش مهم سیاست اجتماعی باشد که در جوامع امروز فقط به صورت مجموعه کامل اجتماعی- فرهنگی- آموزشی ممکن میگردد.
3. روسیه باید سیاست فرهنگی خود را با توجه و اولویت دادن به ارزشهای معنوی و شاخصهای اجتماعی و سبک زندگی افراد جامعه ایجاد کند.
توجه جدی به معنویت واخلاق در سیاستهای فرهنگی روسیه، برون ریز دغدغههای دور شدن از اخلاق ومعنویت است. این توجه جدی نه برای تاسیس معنویت و اخلاق بلکه برای حفظ موجودیت معنویت و اخلاق کنونی است. از همین رو یکی از شاخصههای فرهنگی جامعه روسی توجه به معنویت و اخلاق است به ویژه این توجه در میان روسهای اصیل و پا به سن گذاشته، بیش از سایر اقشار مشهود است.
در روسیه هنوز وقتی سوار مترو میشوید این پیام از بلندگوی مترو پخش می شود" لطفا افراد جوانتر جای خود را به افراد مسن، زنان باردار وناتوان دهند."
ضرورت گسترش تعاملات فرهنگی
تعاملات فرهنگی ایران با روسیه پدیدهای نوظهور نیست بلکه از سابقه طولانی برخوردار است. در اینجا به چند دلیل برای گسترش وتعمیق این تعاملات اشاره میکنیم.
• وجود زمینه دیپلماسی مردمی اگر دیپلماسی مردمی را تلاش برای انتقال اطلاعات و پیامهایمان به مردم جهان بدانیم در این صورت دیپلماسی مردمی یکی از ابعاد مهم استراتژی امنیت ملی ما خواهد بود. این زمینه در گذشته وجود نداشته ودر آینده نیز معلوم نیست که این زمینه تداوم بیابد ولی اکنون شرایط شرایط مساعدی وجود دارد.
برنامهریزی فرهنگی باید به گونهای باشد که توانایی ما را برای اطلاع رسانی و تاثیر گذاری بر کشور تاثیر گذار روسیه در جهت منافع کشورمان تقویت کند و گفتگوی میان شهروندان و موسسات ایرانی را با همتایان خود در روسیه توسعه ببخشد. اکنون در طی سالهای اخیر تعاملات گستردهای میان این گروهها در دو کشور پدید آمده است.
از مبادلات استاد و دانشجو گرفته تا تاسیس و تقویت کرسیهای ایرانشناسی و هفتههای فرهنگی توانسته است در گسترش دیپلماسی مردمی موثر باشد و حفظ و تعمیق این روند نیاز به توجه بیشتر مسئولین دارد.
• پتانسیل مسلمانان روسیه
براساس آمارهای رسمی اکنون بیش از بیست میلیون مسلمان در روسیه زندگی میکنند و این جمعیت چهار برابر مسلمانان ترکمنستان و سه برابر مسلمانان آذربایجان و چندین برابر برخی از کشورهای عربی است.
ظرفیت عظیم مسلمانان وکشش آنان به سمت آموزههای خردپذیر اسلامی که به صورت روز افزونی رو به گسترش است و نیز گسترش تاثیرگذاری مسلمانان و ایجاد تشکیلات مستقل دینی و حضور در کابینه دولت روسیه، فرصت بسیار خوبی برآمده از اشتراکات دینی را پدید آورده است.
وجودبسیاری از کلمات فارسی در زبانهای داغستانی، تاتاری، چچن ، آذری و اینگوش که اکثریت مسلمانان روسیه را تشکیل میدهند، نشان از دیرینگی پیوند مسلمانان این منطقه با ایران دارد. اوقات نمازها را در روسیه هنوز به فارسی ادا می کنند. بنابر این قرابت بین مسلمانان روسیه با مسلمانان ایران به مراتب بیش از قرابت با مسلمانان کشورهای عربی است.
تاثیر گذاری روسیه بر جهان روسیه با آنکه در سال 1991 میلادی فروپاشید و پانزده کشور از جدایی مدار مرکزی اتحاد جماهیر شوروی پدید آمد ولی از تاثیرگذاریاش بر معادلات جهانی به ویژه در آسیای مرکزی و قفقاز کاسته نشد و هنوز نقش برادر بزرگتر را در مناطقی از جهان برای خود حفظ کرده است و در تعاملاتش با کشورهای اسلامی میکوشد تا روابط خوبی را که پایهگذاری کرده است حفظ کند.
کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز هنوز به دلیل برخورداری از فرهنگ مشترک پایهریزی شده در زمان اتحاد جماهیر شوروی، تاثیرپذیری زیادی از فرهنگ وآموزههای فرهنگی روسیه دارند .گسترش تعاملات فرهنگی با روسیه به منزله گسترش تعاملات فرهنگی با آن کشورها نیز هست.
بنابراین ج.ا.ایران میتواند تا حدودی منافع ملی خود را در آسیای مرکزی وقفقاز در سایه گسترش روابط فرهنگی با روسیه تامین کند.
• پویاسازی فرهنگ دو کشور اساسا فرهنگ هر کشوری در تعامل با دیگر فرهنگها پویا میشود همانگونه که علم در اثر تعامل مستقیم دانشمندان و مراکز علمی پویایی خود را به دست میآورد، فرهنگ نیز به همین گونه است. وقتی مظاهر فرهنگی را مورد مداقه قرار میدهیم، این نکته روشن میشود که خاستگاه فرهنگی هر پدیده فرهنگی حتی اگر در یک کشور باشد، بالندگی و پویاییاش در اثر تعامل با کشورهای دیگربه اوج میرسد.
تعاملات فرهنگی ایران و روسیه نیز در گذشته براساس باوری که دو کشور بر این تعامل داشتند شکل گرفته است وتداوم آن نیز از همین باور پیروی میکند.
• نگرش همسان به تعامل فرهنگی
به رغم اینکه عکسالعمل افراد ساکن در کشورهای مختلف در برابر ایده تعامل فرهنگها متفاوت است و شمار کسانی که عقیده دارند فرهنگشان برترین فرهنگ جهان است با یکدیگر تفاوت دارد، اما تمامی مردم جهان بر این باورند که شیوه زندگی آنها برترین شیوه زندگی است و باید از فرهنگ خود در مقابل هجوم بیگانگان حمایت کنند.
در اغلب کشورهای دنیا مناسب شمردن شیوه زندگی مرسوم، یک عقیده غالب بین تمامی نسلهاست، اگرچه نگرش جوانان در حفظ فرهنگ خودی با نسل مسن خود در اغلب کشورها متفاوت است. اما در روسیه نسبت حامیان فرهنگ خودی در بین نسل پیر و جوان تقریباً یکسان است.
البته این بدین معنا نیست که تعامل فرهنگی مورد غفلت قرار گرفته باشد بلکه تعامل در عین حفظ فرهنگ خودی، مورد توجه جدی است.
این نگرش در کشور ج.ا.ایران نیز وجود دارد و از همین رو هر دو کشور همگرایی در حفظ فرهنگ خودی در برابر فرهنگ بیگانه دارند و این وجه تعامل خوبی برای گسترش تعاملات فرهنگی به شمار میآید.
• فراخی عرصه تاثیر گذاری ج.ا.ایران در روسیه ج.ا.ایران به دلیل برخوردار بودن از فرهنگ کهن و دیرینه اسلامیـ ایرانی، توانسته است نظر مردم و شرقشناسان روس را به خود جلب کند. ترجمه و انتشار کتابهای بسیاری از اندیشمندان و شاعران ایرانی بیآنکه از پشتیبانی ایران برخوردار باشد خود دلیل گویایی بر توجه روسها به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است.
آموزههای ایرانی برای مردم روسیه از جذابیت خاصی برخوردار است. به گونهای که هنوز خیام و مولانا و فردوسی و سعدی و حافظ از بسیاری از مشاهیر غربی در چشم روسها از توجه و عنایت بیشتری برخوردار هستند.
به نظر میرسد عرصههای تاثیرگذاری بر فرهنگ روسیه بیش از عرصههای تاثیرپذیری برای کشورمان مهیا است و این در ایجاد و تحکیم دیپلماسی عمومی بسیار موثر است.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وباز شدن دریچه تعامل روسیه با جهان، فرصت بسیار خوبی را برای عرضه فرهنگ دیرپا و مستحکم ایران پدید آورده است فقط در سال 1387 سه بار فیلمهای اجتماعی ایران در روسیه توانستند اولین تندیس را به خود اختصاص دهند و این نشان از آن دارد که ذائقه فرهنگی دو کشور قرابت محسوسی به هم دارند.
* رایزن فرهنگی ایران در روسیه