محمدصادق جوادي حصار نوشت: به نظرم به دلیل آمیختگی شدیدی که در بدنه جریان اصولگرایی (و نه در راس آن) ایجاد شده، قضاوت را در مورد سرنوشت طیفهای مختلف اصولگرا که توانستهاند وارد مجلس شوند، دشوار کرده است. به صورت صددرصدی، مشخص نیست این طیفها چه مواضعی را با حضور در مجلس اتخاذ خواهند کرد؟
یا اینکه روشن نیست چه گفتگوها و تبادل آرا و نظرات و لابیهایی را طی ماههای آینده برای شکل دادن به هیات رییسه و رییس مجلس انجام میدهند؟ معتقدم تا این موضوعات مشخص نشود و ارزیابیهای لازم درباره آنها صورت نگیرد، نمیتوان تحلیلهای جامعی درباره دورنمای عملکرد مجلس دوازدهم صورت داد.
اینکه فلان چهرههای اصولگرا در راس لیست تهران قرار دارند و قالیباف در رتبه چهارم انتخابات نشسته، هیچ معنای خاصی را به ذهن متبادر نمیکند، چراکه همگی میدانیم، تعیین شمایل رییس مجلس در اثر لابیهایی فراتر از مجلس صورت میگیرد و رتبههای افراد در انتخابات همه مساله برای انتخاب رییس مجلس نیست. البته مشخص است که یک جریان رادیکال و تندرو وارد مجلس شده و قرار است منویات افراطی خود را عملیاتی کند. جریانی که در انتخابات مجلس دهم (سال ۹۴) در اثر ائتلاف میان اصلاحطلبان و اعتدالیون، امکان ورود مجلس را پیدا نکرد، امروز به دلیل غیبت جریان اصلاحطلب به دلیل ردصلاحیتهای گسترده سکان هدایت مجلس را به دست گرفته است.
در این میان نباید فراموش کرد، همین که جامعه منتقد کشور از معبر روزنه گشایی و حمایت از معتدلان توانسته حدود ۴۰ الی ۴۱ نماینده را سازماندهی کرده و راهی پارلمان کند، نویددهنده این واقعیت است که صدای منتقد و مخالف در برابر خالصسازان و یکدستسازان طنینانداز خواهد شد. معتقدم هنوز برای ارایه تحلیلهای جامع و کامل از مجلس آینده و رخدادهایی که روز جمعه رقم خورد، زود است. میتوان پیشبینی کرد که طی ماههای آینده و پس از رخدادهای اخیر در جریان اصلاحات میان طرفداران روزنه گشایی و افرادی که خواستار عدم مشارکت بودند، گفتگوهای جدیتری رخ خواهد داد.
دو طرف یکدیگر را نقد میکنند و راهکار ارایه میدهند. از طرفی، همه افرادی که در انتخابات شرکت نکردند، مرز خود را با جریانات حزبی سیاسی که در انتخابات شرکت کردند، مشخص میکنند. به نظرم شکل و شمایل اتفاقات سیاسی این چند ماه، پس از انتخابات و به فاصله انتخابات تا شروع مجلس دوازدهم بسیار تعیینکننده، افقگشا و تعیینکننده خواهد بود. معتقدم حتما مداخلاتی از مراکزی خارج از مجلس درخصوص شکلگیری هیات رییسه انجام میشود، همانطور که در دورههای قبلی هم چنین دستورات و توصیههایی داده شده است.
اگرچه مقاومتهایی بر سر ریاست محمدباقر قالیباف وجود دارد و این مقاومتها تداوم خواهد داشت، اما بعید میدانم به راحتی بتوان قالیباف را از ریاست مجلس کنار گذاشت و حذف کرد. گمان میکنم، میان سه نفری که بالاتر از قالیباف هستند، شخصیتی که بتواند مجلس را اداره کند، کمتر وجود دارد. گزینههای دیگری هم ممکن است طرح شوند، اما در حد و اندازهای که اکثریت مجلس بتواند روی آن توافق کنند، نیستند. باید منتظر باشیم تا لابیها و چانهزنیهای پساانتخاباتی نمایان شوند تا پس از آن شفافتر بتوان درباره چشمانداز مجلس آینده صحبت کرد.