یک استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: وظیفه لسانی در نهی از منکر، جایی است که احتمال تاثیر داده شود و اگر احتمال تاثیر آن منتفی باشد، نهی از منکر دیگر موضوع ندارد؛ لذا اینکه میبینید خیلی از متدینین بیاعتنا از کنار بعضی از مظاهر منکر رد میشوند به دلیل این است که خودشان را مکلف نمیبینند. چون موضوع تکلیف، احتمال تأثیر است وقتی که احتمال تأثیر نمیدهند یک حالت عناد و تقابلی احساس میکنند، تکلیف را از خودشان ساقط میبینند و دیگر داعی ندارند به هر قیمتی برای دیگران ایجاد حساسیت کنند.
مشروح گفت و گوی خبرنگاران با آیت الله محمد قائنی در پی میآید:
ویدیوی قضیه درگیری زن جوان و یک طلبه در یکی از درمانگاههای قم را مشاهده فرمودید؟
بله، برخی خیال میکنند که نهی از منکر از این مسیر است، در حالی که اینها نهی از منکر نیست؛ بلکه تسبیب به منکر و موجب نفرت است؛ لذا خیلی اسباب تأثر است. ممکن است اولیای امر خیال میکنند با مجال و فرصت دادن به این اشخاص، مذهب و دین و شعائر ترویج میشود؛ در حالی که اینگونه نیست. بله متاسفانه ویدئو را دیدم و متأثرم شدم.
با توجه به سخنان یکی از نمایندگان مجلس در مورد کسر جریمه بیحجابی از حساب بانکی خانمها و سخنان سردار جعفری در حمایت از امر به معروف در تئاتر شهر و ایستگاه مترو، و همچنین اتفاق ناگواری که برای یکی از خانمها در یکی از درمانگاهها قم توسط طلبهای افتاد، از دیدگاه شما تبعات رفتارهای سلبی و واکنشبرانگیز در مورد حجاب چیست؟
تردیدی در اصل قضیۀ لزوم رعایت احکام شریعت نیست و مسئله امر به معروف و نهی از منکر جزء وظایف دینی اشخاص است. کلیات اینها امر مسلمی است و در آن تردیدی نیست، اما اینکه نحوه انجام کار و دعوت دیگران برای انجام معروف و نهی آنان از منکر، راهها و شروطی دارد. اگر بنا باشد برخی از حرکات، عکسالعملهای معکوسی داشته باشد، مصداق امر به معروف نیست، بلکه موجب نقض غرض است. ممکن است برخی از اشخاص که خیلی اطلاع ندارند، ولو با حسن نیت، احیاناً کارهایی انجام دهند، اما صرف حسن نیت و نیتِ خیر برای اجرای احکام و وظایف شرعی کافی نیست؛ بلکه باید خیر با شرایط خاص خود انجام گیرد. صرف نیت خیر موجب نمیشود که وظیفه دینی انجام گرفته شود.
همچنین ممکن است بعضی از آقایان گاهی با اغراض دیگری این کارها را انجام دهند. مثلاً برای ثبت و مواردی از این قبیل، اینها دیگر ربطی به امر به معروف ندارد. اگر بخواهند از کسی در حال انجام منکر عکس بگیرند، برای اینکه آن را به یک ادارهای منتقل کنند این کار ممکن است عکسالعملهای خوبی نداشته باشد و اشخاص به خاطر حیثیتشان منفعل شوند و عکسالعمل نشان دهند، لذا نقض غرض است. باید هم افراد رعایت کنند و هم اولیای امر توجه داشته باشند و به کسانی که تحت امرشان هستند تذکر بدهند که از مسیر نامناسب برای وظایف دینی اقدام نشود و اگر اقدامی فاقد شروط مناسب خود باشد، وظیفه دینی محسوب نمیشود بلکه نقض غرض است و اساساً ممکن است خلاف وظیفه دینی مقرر، محقق شود.
به نظر شما آیا عکس و فیلم گرفتن، ورود به حریم شخصی افراد محسوب میشود یا نه؟ و اینکه اگر کسی به بهانه عکس و فیلم گرفتن، به اندام، صورت، بدن یا موهای خانمی نگاه کند، آیا حرمت دارد یا نه؟
قطعاً عکس و فیلم گرفتن مجوز نگاه و نظر کردن به نامحرم نیست. چون ملازمهای بین نهی از منکر و نگاه کردن به نامحرم نیست؛ لذا نباید به بهانۀ نهی از منکر، مرتکب حرامی شد یا به نامحرمی نگاه کرد. اگر نظر کسی به نامحرمی افتاد، به خاطر علم به ارتکاب منکر، باید تذکر لسانی دهد؛ این جای خود دارد.
ولی با توجه به اینکه طرف مقابل نامحرم است، تعمد به نظر به او، داخل مواردی است که تعمد نظر جایز نیست. ممکن است گاهی طرف مقابل عذری در این جهت داشته باشد، ولی غرض این است که مسأله نهی از منکر مستدعی ارتکاب منکر نیست. ممکن است کسی از باب «إِذَا نُهِینَ لَا یَنْتَهِین» بخواهد کاری انجام دهد، ولی باید مفاسد ارتکاب برخی از کارها را هم در نظر گرفت. یعنی صرف اینکه یک کاری جایز هم باشد، اینطور نیست که در هر کار جایزی مصلحت باشد که بالفعل انجام بگیرد.
غرض از نهی از منکر ردع دیگران است و اگر طرف مرتدع نمیشود نباید به او فحش داد یا به او تعرض کرد. اگر طرف مقابل مرتدع نمیشود فوقش این است که ما دیگر تکلیفی نداریم.
وظیفه لسانی در نهی از منکر، جایی است که احتمال تاثیر داده شود و اگر احتمال تاثیر آن منتفی باشد، نهی از منکر دیگر موضوع ندارد؛ لذا اینکه میبینید خیلی از متدینین بیاعتنا از کنار بعضی از مظاهر منکر رد میشوند به دلیل این است که خودشان را مکلف نمیبینند. چون موضوع تکلیف، احتمال تأثیر است وقتی که احتمال تأثیر نمیدهند یک حالت عناد و تقابلی احساس میکنند، تکلیف را از خودشان ساقط میبینند و دیگر داعی ندارند به هر قیمتی برای دیگران ایجاد حساسیت کنند.
برخی از آقایان معتقدند چنین برخوردی وهن به اسلام و روحانیت است. دیدگاه شما چیست؟
قطعاً همینطور است. عرض کردم خیلی اوقات بعضی از مسائل به دلیل جهل اتفاق میافتد. اشخاص به خیال حسن نیت ممکن است کاری کنند، ولی حسن نیت برای انجام کار کافی نیست. به همین دلیل کسانی که میخواهند به وظیفه شرعی عمل کنند، قبل از انجام کار باید عالم باشند. یکی از شرایط نهی از منکر و امر به معروف، علم به معروف و منکر و دانش شرایط امر به معروف و نهی از منکر است و به صرف حسن نیت، ارتکاب هر کاری سزاوار نیست. مخصوصاً نسبت به یک روحانی که متوقع از روحانی این است که دانش عمل به وظیفه را هم داشته باشد.
مردم و شخصیتها از حوزه علمیه و بزرگان گلهمندند که چرا برائت خودشان را از این افراد و چنین صحنههایی اعلام نمیکنند. به نظر شما آیا حوزه و بزرگان ساکت هستند؟
در مواردی که مباحثی مطرح میشود و از حوزه سوال میشود و حوزه در معرض پرسش قرار میگیرد، کسانی که اهل فضل هستند در پاسخگویی ساکت نیستند، اما بعضی از اعمال به صرف پاسخ نیاز ندارد بلکه به یک توجیه اجرایی نیاز دارد. یعنی کسانی که متولی امر هستند باید توجیهکنندۀ افرادی باشند که تحت حیطه اجرای آنها و اوامر آنها هستند و الا من گمان نمیکنم که حوزه در وظیفهای که دارد، نکول و تعللی داشته باشد.
البته بنا نیست که درباره همه چیز، حوزه بوق و کرنایی کند. اگر نسبت به موضوعی از موضوعات شرعی سوال میشود، حوزه پاسخ میدهد و اگر ابهامی وجود دارد ابهام را رفع میکند، اما اینکه کسی در قضیهای خطایی کرده، برخورد عملی با او از وظایف حوزه نیست بلکه از وظایف متولیان امر است.
به عنوان استاد حوزه، چه توصیهای به معممین جوان دارید تا گاهی احساساتشان به هر دلیلی بر عقل و فهمشان غلبه نکند.
آقایان اهل علم و جوانترها که میخواهند به وظیفه خودشان عمل کنند باید با مشورت و با سوال از بزرگترها کار خود را انجام دهند. همچنین میتوانند در عمل، سیره بزرگان را در قضایا مد نظر قرار دهند. بزرگانی که برخی از برخوردها را نمیکنند و بعضی از تندیهایی که از بعضیها دیده میشود انجام نمیدهند، معنایش این نیست که به وضع جاری راضی هستند بلکه نسبت اوضاع جاری گلهمند و ناخشنود هستند.
منتها حداقلِ نهی از منکری که نسبت به اهل معصیت وجود دارد یعنی «أدنى الانکار أن تلقى أهل المعاصی بوجوه مکفهرة» را دارند و نسبت به گناهان متأثرند، اما، چون احساس میکنند که با تذکرات عملی و نهی از منکرات به صورت لسانی در مواردی و شرایطی نمیشود تاثیرگذار بود لذا سکوت میکنند؛ و الّا بزرگان اینطور نیست که نسبت به وظایف دینی بیاعتنا باشند.
بنابراین، جوانترها باید از بزرگها الگو بگیرند. اینگونه نباشد که به اصطلاح معروف «کاسه داغتر از آش» باشند و بیش از آنچه وظیفه دینی است، به خیال خود کاری انجام دهند و ممکن است احیاناً به دیگران معترض باشند. جوانترها باید اقدام خود را منوط کنند به سوال و دنبال کردنِ مسائل توسط کسانی که اهل اطلاع و دانش هستند.