کد خبر: ۹۰۱۶۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۸

متن کامل مناظره موسوی و احمدی‌نژاد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در چارچوب برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری چهارشنبه شب آقآیان محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از طریق شبکه سه سیما با هم مناظره کردند.

به گزارش گروه سیاسی آفتاب، متن کامل مناظره به شرح زیر است:

مجری: آقای احمدی نژاد قاعدتاً هر کسی دارای دغدغه‌هایی است و شما هم دغدغه‌های ذهنی فردی و اجتماعی دارید و می‌خواهید در صحنه باشید به عنوان کاندیدا در این رقابت، به عنوان ریاست جمهوری احتمالی مهمترین دغدغه‌های شما که باعث شده شما در صحنه باشید چه هست؟
ج- بسم الله الرحمن الرحیم- اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر ... من ابتدا خدای بزرگ را شاکرم که فرصت داد یک دوره در خدمت ملت عزیز ایران باشم و ازمردم خوبمان به‌خاطر همه حمایت‌ها و بزرگواریها و همراهی هایشان تشکر می‌کنم و آرزو می‌کنم که ملت ایران همواره سربلند باشد.

یاد امام عزیز، شهدای بزرگوار، ایثارگران، جانبازان و آزادگان را گرامی می‌داریم که راه سربلندی را در برابر ما قراردادند و امروز هرچه داریم از آنهاست.

انتخابات عرصه بسیار مهم سرنوشت است، انتخابات در کشور ما فقط انتخاب یک فرد نیست بلکه انرژی گرفتن ملت برای پرشهای بلند به سمت قله‌های عزت و پیشرفت است.

فضای انتخابات باید فضایی پرشور و نشاط باشد، فضای انتخابات باید سرشار از منطق و دوستی‌ها و هم افزاییها و برادری‌ها باشد.

من می‌خواهم در ابتدای عرایضم گله بکنم از برخوردهای بسیار غیرمنصفانه و ظالمانه بلکه دروغ پردازی‌های بزرگ و تخریب بی‌سابقه‌ای که علیه یک دولت انجام شده است درطول تاریخ بعد ازانقلاب ما نداشتیم چه در طول دوران یک دولت چه در آیام انتخابات این قدر هجمه سنگین علیه دولت، به‌نظرم علتش این است دوستانی که تصمیم گرفتند وارد عرصه بشوند احساس کردند که در هیچ یک از عرصه‌های مثبت و سازنده قدرت رقابت با این دولت را ندارند به‌خصوص درعرصه خدمات گسترده دولت که بی‌نظیر بود در هربخشی که ما وارد می‌شویم در مقایسه با دولت‌های قبل گرچه آنها خدمات ارزشمندی را داشتند کار دولت به اندازه چند دولت بوده است.

به‌خصوص درعرصه بین‌الملل متاسفانه پیروزیهای بزرگ ملت را هم انکار کردند خدمات دولت را به‌طور مطلق منکر شدند ای کاش به جای این همه تخریب و این تبلیغات سنگین و بی‌سابقه یک برنامه‌ای ارایه می‌شد، متاسفانه در تبلیغات انتخاباتی به ملت بزرگ ایران توهین شد که من بسیار متاثر شدم ما چرا باید مردم را از خودمان ناامید کنیم چرا باید این‌قدر خودمان را شیفته قدرت نشان بدهیم من شخصاً علاقه مند به ورود به این بحث‌ها نبودم چهار سال تحمل کردم و ازهمه توهین‌ها و افترائی که به‌خود من شد ونسبت داده شد گذشت کردم الان هم می‌گذرم بارها اعلام کردم که من همه را بخشیده‌ام اما ازتوهین به مردم، توهین به انتخاب مردم از توهین به فهم وشعور مردم ومنافع مردم نمی‌توانم بگذرم اجازه ندارم، مردم این اجازه ر ا نمی‌دهند که وقتی که حیثیت آنها مورد هجوم قرار می‌گیرد یک خآدم آنها گذشت بکند.

دردیدار‌هایی که من با مردم دارم در شهرهای گوناگون قشرهای گوناگون به‌طور گسترده ازمن می‌خواهند که ازحق آنها دفاع کنم از موضع آنها دفاع کنم من باید ریشه این بد اخلاقی‌ها، این جفا‌ها و این فریب‌ها را به مردم بگویم.

قبلا هم وعده کرده بودم که بگویم باور من این است که امروز آقای موسوی در برابر من نیست تنها آقای موسوی نیست بلکه سه دولت پی درپی در برابر بنده قرار گرفته‌اند هم آقای موسوی هم آقای هاشمی وهم آقای خاتمی که این سه در گذشته باهم بودند در دور گذشته هم آقای موسوی از آقای خاتمی حمایت کرد و هم از آقای هاشمی حمایت کرد وهم آقای خاتمی از آقای هاشمی حمایت کرد در واقع اینها همه باهم بودند از روز اولی که این دولت تشکیل شد هجوم‌ها بود برای ضربه زدن البته مردم اینها را می‌دانند اما باید جوآنها هم بدانند که بنده دربرابر یک کاندیدا نیستم دربرابر یک مجموعه‌ای هستم که با محوریت آقای هاشمی وهمکاری آقای موسوی و خاتمی علیه بنده حرکت کردند.

علت این فشار سنگین به بنده در طول چهار سال و فشارهای سنگین‌تر در آیام انتخابات به‌نظرمن به یک مسئله برمی گردد اینکه در این سه دوره یک ساختار اداری و حلقه‌های مدیریتی شکل گرفت که از مسیر انقلاب و ارزشهای انقلاب فاصله گرفت نه اینکه در این سه دوره خدماتی نشد چرا شد اما آرام آرام یک جریانی شکل گرفت که خود را مالک ملت، مالک انقلاب، حاکم برمردم و دست خودش را در بیت المال ومسایل کشور باز می‌دید.

آنها درانتخابات قبل صف‌آرایی کردند اما ملت برآنها غلبه کرد در طول این چهار سال تلاش کردند که دولت را ناموفق جلوه بدهند و بشکنند اما خدای متعال عنایت کرد با حمایت مردم تا اینجا آمدیم. درانتخابات قبل از داخل وخارج رقیب من پشتیبانی شد و کمک شد در همان اوایل این دولت آقای هاشمی پیغامی برای یکی از این پادشاهان حاشیه خلیج فارس فرستاد که شما نگران نباشید ظرف شش ماه این دولت ساقط می‌شود که بعداً افرادی رفتتند توضیح دادند و مسأله تا حدودی حل شد معنای این حرف به روشنی طراحی‌های گسترده علیه این دولت را می‌رساند در حالی که این دولت درخدمت مردم بود، در مدت کوتاه چهار سال افتخارات بزرگ در عرصه‌های داخلی وجهانی به‌وجود آورد که البته کار ملت است، می‌بینیم امروز ملت با نشاط هستند ظرفیت‌های ملت در حال شکوفایی است درعرصه‌های علمی فن آوری در عرصه‌های سیاسی به‌خصوص در سیاست خارجی امروز ملت ایران عزیز و عزیزترین ملت‌هاست اما همه اینها نادیده گرفته می‌شود وسنگین ترین دروغها و تهمت‌ها در طول چهار سال به‌خصوص درطول سه ماه اخیر من البته آقای موسوی را دوست دارم همیشه هم به ایشان احترام گذاشته‌ام اما اتفاقی که در این سه ماه افتاد برای من قابل توجیه نیست.

جناب آقای موسوی برای اینکه متوجه بشویم در کشور مشکل هست واعتیاد هست ما نیاز نداریم که برویم یک بازیگر را بیاوریم در اتوبوس تا بفهیم اعتیاد هست شما چند تا سفر کردید متوجه شدید که در کشور مشکلات هست آیا این مشکلات در چهار سال ایجاد شده است پس 24 سال چه، یعنی یک گلستانی را دوستان جنابعالی متحدان جنابعالی به من بنده تحویل دادند و بنده این را تبدیل کردم به یک خرابه هیچ اتفاق مثبتی هم نیفتاده است تازه معلوم شده که بنگاهها مشکل دارند تازه معلوم شده که بیکاری هست شما چهار تا شهرستان و استان رفتید بنده همه ایران را دیده‌ام اگر بنا باشد از مشکلاتی که مردم دارند صحبت کنم تمام وقت این مناظره را هم اختصاص بدهیم باز وقت کم می‌آوریم.

تازه معلوم شده است در گذشته ما بیکاری نداشتیم، اعتیاد نداشتیم، کارگاه‌ها مشکل نداشتند، مشکلات اقتصادی و کشاورزی نبود، مشکل صنعت نبود همه اینها در این دوره، ای کاش شما برنامه ارایه می‌دادید.

من به شوخی در یک جایی گفتم خوب شد که من هم داوطلبم والا این سه عزیزی که امروز کاندیدا هستند چه می‌خواستند به مردم بگویند و این جمله را هم بگویم درهمین عرصه رقابت هم رقابتی بین چهار نفر نیست سه نفر علیه یک نفر است. همه حرف‌ها حتی مناظره دیشب مناظره نبود علیه یک نفر بود به نظرم این فاقد منطق است ما باید بیاییم برمبنای عدالت و منطق کار کنیم.

مجری: آقای موسوی بفرمایید.
موسوی: بسم الله ارحمن‌الرحیم... من از همه بیننده‌ها و تماشاکننده‌ها تشکر می‌کنم و صحبت‌های خوبی هم مطرح شد که بنده به صورت روش مند می‌خواهم با آن برخورد کنم وجواب بدهم.

اولا بنده دوست داشتم که آقای احمدی نژاد موفق باشند در کارهایشان وبنده وارد این عرصه نشوم واگر چنین اعتقادی پیدا می‌کردم قطعا برخوردم لازم می‌دیدم که در آن کاری که هستم باشم و وارد این عرصه نشوم، دوسه تا نکته می‌گویم و به اصل قضیه می‌پردازم.

آقای هاشمی و آقای خاتمی اشخاص بزرگی هستند که خودشان با آقای دکتر باید مناظره کنند و جواب خودشان را بدهند و بنده یک مشکلاتی با دولت دارم و به‌خاطر خطری وارد این صحنه شدم که درمورد آن صحبت خواهم کرد و وارد دوران آقای هاشمی وخاتمی نخواهم شد.

چهار سال از این مدتی که ایشان می‌فرمایند مربوط به دوره بنده هست و دوره حضرت امام که راجع آن اگر لازم باشد توضیح خواهم داد.

من همیشه ایران را دوست داشتم واین عشق فکر می‌کنم باهمه ماها قرین هست، هیچ ایرانی را فکر نمی‌کنم که به ایرانیت خودش افتخار نکند و نگران آینده ایران نباشد ونگران مشکلاتش نباشد همه دلشان می‌خواهد ایران را بزرگ بینند و سرافراز ببینند.

ما دوست داشتیم که ایران یک نقشی داشته باشد به‌عنوان قدرت اول منطقه درهمه شئون علمی و اقتصادی، آبرو داشته باشد الگویی باشد برای همه جهان پس انقلاب کردیم، برای اینها انقلاب کردیم که ایران بزرگ بشود، ایران اسلامی بزرگ باشد، تاثیر گذار باشد و بتواند ترجیحاً اثر گذار باشد و پیام خودش را به همه جهان برساند منتهی در برخورد با حل مسایل کشور واینکه ما ایران را به جایگاه واقعی خودش برسانیم من احساس می‌کنم که دو نوع می‌شود روبه‌رو شد دو نوع مدیریت می‌شود داشت یکی مدیریتی هست که براساس ماجراجویی و بی‌ثباتی، رفتارهای نمایشی و قهرمان نمایی وشعاری است، خیال بافی و خرافه گرایی است وخلاف گویی و پنهان کاری است خودمحوری و قانون گریزی است سطحی نگری و روزمرگی است و افراط و تفریط.

من بقیه‌بحث هایم را در این چهار چوب پیش خواهم برد. یک موردی هم هست که ما بیاییم براصل متانت رفتارهای منطقی و کارشناسی شده، واقع بینی و خرافه ستیزی، شفافیت و... قانونگرایی و اتکا به خرد جمعی دور اندیشی وآینده نگری و اعتدال و میانه روی کار کنیم.

ما اگر می‌خواهیم ایران نیرومند داشته باشیم من فکر می‌کنم که آن رفتار دوم مناسبتر است یعنی ما بر اساس آن باید عمل بکنیم خوب در اینجا بحث هست... که برنامه‌ها را نوشته‌ام و ادامه دآدم و فکر می‌کنم که بنده سه تا برنامه و مناظره دارم که مورد علاقه مردم است و اینها را مکمل همدیگر می‌دانم برعکس آقای احمدی نژاد فکر می‌کنم که اینها می‌تواند فرصتی باشد که به تدریج هم برنامه‌هایم را بگویم وهم نقطه نظراتم.

آن چیزی که در این جلسه مهم است بگویم انگیزه اصلی بنده هست، برای این آمدنم به صحنه، حقیقت این است که بنده درمورد آینده کشور احساس خطر کردم با این مدیریتی که حاکم هست وچون بحث از سیاست خارجی شروع شد من مستقیم به سیاست خارجی می‌پردازم وبعد به مسایل اقتصادی، فرهنگی واجتماعی می‌پردازم.

یکی از مشکلاتی که ما داریم من موردی صحبت کنم، کیس به کیس یا مورد به مورد که قابل لمس برای همه مردم ما باشد کلی صحبت نخواهم کرد نمونه نشان خواهم داد.

یکی از مشکلات ما عدم تناسب شعارهایی است که داده می‌شود تا عمل شعارها بیشتر جنبه اسطوره‌پردازی و به‌نظر من یک مقدار زیادی خیال‌پردازی در مورد آینده جهان هست ومتاسفانه [این که گفته می‌شود] آینده فلان کشور در حال فرو ریختن است و تمدن دارد از بین می‌رود و یا اینکه ما مدیریت جهان را می‌کنیم وامثال اینها، پشتوانه عملی به ‌نظر من هیچی نیست مثال مسئله آزاد سازی ملوانان انگلیسی، ملوانان انگلیسی به حوزه ما تجاوز کردند نیروهای ما سررسیدند آنان را دستگیر کردند وکار افتخار آمیزی کردند و باید مورد تایید قرار می‌گرفتند بعد بلافاصله براساس همین چارچوبی که اشاره کردم ما اول گفتیم اینها باید اعدام بشوند چرا آمدند درسر زمین ما، یک بحران بزرگ جهانی ایجاد کردیم بعداً هم تصمیم گرفتیم به تن آنها کت و شلوار بپوشانیم و بعد رییس جمهور ما که مسولیتش ومنزلتش متعلق به خودش نیست متعلق به مردم است و متعلق به شما [مردم] است آمد از آنها خداحافظی کرد و بایک مراسم که حتی برای سران کشورهای دیگر هم انجام ندادیم آنها را راه انداختند و رفتند [البته] بعد ازنهیبی که ما از انگلستان داشتیم. آیا این عزت ملت ما را حفظ کرد من فکر می‌کنم نه. این‌جور چیزها هم خسارت می‌آورد از نظر امنیت ذهنی مردم ما و هم ازنظر عزت آنها وهم اینکه سیاست خارجی ما را دچار یک فراز و نشیبی می‌کند که نمی‌توانیم با هزینه‌هایی که می‌پردازیم مشکلاتمان را حل کنیم.

بعد یک مسافرتی رییس کشور ما داشتند به عراق بدون اینکه معلوم بشود ازکجا و چگونه مطرح کردند که من را می‌خواهند بربایند یک هزینه زیاد بکنند اگر می‌ربایند چطور آمریکایی‌هایی بنزین هواپیمای دولتی ما را در آنجا تامین کردند، وبعد ما در عراق رفتیم به منطقه خضرا منطقه‌ای که تحت تسلط آمریکایی‌ها است در آنجا ملآقات‌های‌مان را کردیم وبعداً با سربازان آمریکایی هم عکس گرفتیم برگشتیم. همین مسئله در ایتالیا تکرار شد من می‌گویم که آیا ما باید تصورات خودمان را این‌قدر گسترش بدهیم که درحوزه سیاست خارجی ما که مربوط به صحنه منافع ملی ماست این را گسترش بدهیم، آیا این می‌تواند مشکلات ما را حل بکند یا مشکل ایجاد می‌کند برای ما و هزینه‌های گزافی دارد.

بعد مسئله عربستان پیش می‌آید آن‌طوری که بارها گفتند و بنده با واسطه هم شنیدم وآن‌قدر هم گفته شد، من قدیم هم بالاخره مسولیت داشتم خیلی مهم است که چگونه از آدم دعوت بکنند چگونه به یک مسافرتی برود بعد ما از این طرف پیغام دادیم که ما را بخواهید ما را دعوت کنید ما بیاییم وهمه دوستانی که در وزارت خارجه وجاهای دیگر هستند وازملک عبدالله هم بنده نقل قول با واسطه دارم درمورد همین خواست ما برای ا ینکه از ما دعوت بشود که به آنجا برویم.

بعد وقتی ما می‌رویم آنجا حالا باید یک نتیجه بدهید برای مسافرتی که ما چنددفعه رفتیم آنجا و برگشتیم، نتیجه باید بگیریم. این وضعیت زوار ما است یا رابطه ما با عربستان هست که آیا بهتر شده یا بدتر شده.

بعداً آمدید از قول رییس آن کشور علیه وزیر خارجه‌اش یک صحبتی کردید که بخش قابل توجه آن خاندان و آن وضعیتی که درعربستان هست و حتی برای کشور خودمان مشکل ایجاد کردیم ما می‌گوییم چرا این هزینه‌ها را ما ایجاد کنیم؟ به حساب کی این کارها را می‌کنیم آیا اثرش کم است یا زیاد است؟

بعدا بارها شنیدیم که آمریکا دارد از بین می‌رود، خب اگر این طور هست چرا چهارمرتبه مسافرت کردیم انجا چرا دوتا نامه نوشتیم، چرا دایم دنبال این هستیم که به شکل خاصی با آنها صحبت کنیم، پیش رییس جمهوری سوییس رفته صحبت کرده، فکر نمی‌کنم که یک کسی چنین ریسک بکند و دروغ بگوید که از ما خواسته شده به اوباما گفته شود قبل از انتخابات با ما صحبت کند و مسأله رابطه آمریکا و ایران به‌نوعی مشکلاتش حل بشود یا گفت وگو شروع بشود.

خوب آیا این بنفع کشور ماست، من تند می‌گویم برای اینکه یک سرفصل‌هایی بدهم صحبت از سیاست خارجی شروع شد.

اتفآقا ما در زمینه سیاست خارجی هم عزت ملت خودمان را مخدوش کردیم و لطمه زدیم آبروی کشورخودمان را بردیم و هم توسعه داخل کشور خودمان را با مشکل مواجه کردیم، تنش وسیعی با کشورها ایجاد کردیم.

مسئله هولوکاست را ما مطرح کردیم و دوباره بعد ازاینکه خسارتهایی دیدیم از مجمع عمومی یک مصوبه گذراندند که دیگر این مسئله جرم شد که اگر کسی راجع به هولوکاست صحبت کند، اخیرا هم در سوییس که آن ماجرا پیش آمد واقعا تصویرش را من اگر نمی‌دیدم باورم نمی‌شد که تا این اندازه اهانت به رییس جمهوری ما که مظهر ملت ما است ومظهر کشورما است بشود، ایشان نباید راضی باشند.

من در بندهای بعدی خاطره‌ای از حضرت امام نقل می‌کنم که چه‌قدر در زمینه حیثیت جمهوری اسلامی حساس بوده و بعداً آمدیم این را به‌عنوان یک حماسه مطرح کردیم، چه حماسه‌ای جز اینکه یک مصوبه دیگر برای هولوکاست دادند جز اینکه اروپا رابطه‌اش با اسراییل بد شد به‌خاطر جنایت غزه اما به دلیل این صحبت‌ها آمد پشت سر اسراییل قرار گرفت ما کجا توانستیم تامین منافع خودمان را درسطح جهان داشته باشیم.

صرف اینکه ما صحبت بکنیم و بگوییم که اینها اثری نداشته مسایل را حل نمی‌کند مردم ما اثرات این سیاست‌ها را می‌چشند. عدم امنیت ذهنی خودشان را در اقتصاد و صنعت، در مبادله‌ای که با جهان دارند در بی‌اعتبار شدن گذرنامه‌های‌شان، در سطح بین‌المللی تحقیر شدن ایرانی‌ها در سراسر دنیا را درک می‌کنند، آیا یک دولت در مقابل این مسئله ایرانی و ایرانیت برای خودش یک مسولیت دارد یا ندارد؟

من می‌گویم که دولت بسیار بی‌اعتنا به این نوع مسایلی است که مربوط به رنج و درد و مشکل مردم است واقعاً من دلم برای مردم می‌سوزد با این سیاست‌هایی که ما داریم و این بلاهایی که سرشان می‌آوریم ازاین طریق این افراط کاری‌هایی که ما داریم و اینها را من بر می‌گردم به آن دید اول که متاسفانه در سیاست خارجی ما است.

بعد مسایل دیگری که مطرح شد، آقای هاشمی گفتم مرد بزرگی است امام هم راجع به ایشان صحبت کرده بود، نقاط ضعف وقدرتش را ایشان می‌تواند صحبت بکند. یک کمی سن من هم زیاد است. در عالم سیاست قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هم بودم مردم یک کمی فکر دارند. ما برای اینکه بگوییم خیلی تنها ماندیم سه تا دوره را بهم پیوند بدهیم! این که سه تا طرز فکر است! برای اینکه ما درمقابل این طرز فکر قرارداریم خوب مردم این را نمی‌پذیرد.

چرا اصلا ما این بحث را می‌کنیم؟ خوب آقای خاتمی که آدم کمی هم نیست، آدم سیاسی مطرح در سطح کشور هست، هشت سال هم رییس جمهوری بوده. آقای هاشمی هم همینطور ایشان مجال صحبت و گفت وگو با آنها را دارند می‌توانند در رادیو تلویزیون این صحبت‌ها را برقرار کنند ماشالله صدا و سیما هم که در اخیتار دوستان هست به‌طور ظاهر می‌توانند دعوت کنند در یک میز گردی با آنها صحبت بکنند مسایل را حل کنند چه ربطی به عقاید بنده دارد؟

بنده می‌گویم این سیاست خارجی شما باعث شده که کشور لطمه وحیثیت ما لطمه بییند و این شیرغران ایرانی را در بند بکند هم سیاست خارجی واقتصادی شما. برمی گردم به یک مسئله دیگر در رابطه با همبستگی ملی. ما چه کار داریم می‌کنیم چه بلایی سردانشگاهایمان و محیط‌های جوانان و مردم آوردیم که بنده هرجا می‌روم اعتراض است هرجا می‌روم می‌گویند به ما اهانت شده است. این دانشجو را ستاره دار کردیم آن را دستگیر کردیم آن یکی را دستگیر کردیم آن را از دانشگاه بیرون کردیم.

بنده یک روشنفکر هم هستم، فردی می‌آید پانزده بار کتابش چاپ شده، مجوز از همین دولت گرفته در چاپ شانزدهم جلویش را می‌گیرند آخر دولت حیثیتی دارد، نظام ما حیثیتی دارد هر دولتی باید مقید باشد به آن امضاها وحرف‌هایی که می‌زند سر حرفش باید بایستد الان شما خود مردم، خود انتشاراتی‌ها می‌دانند این انتشاراتی‌ها در این چهار سال چند تا بودند به چند تا رسیدند و چند هزار تا کم شدند چه مشکلاتی دارند.

ببینید یک کارهایی می‌شود که واقعاً دردناک است و آدم را اذیت می‌کند بالاخره همه ما یک هویت اسلامی ایرانی داریم، انسانی هستیم، شما فکر کنید یک کتاب فروش بدبخت و بیچاره‌ای که با زور یک بیست جلد کتاب چاپ کرده کافی است که وزارت ارشاد چهار تا از این کتابها را درحبس نگه دارد درچاپ دوم و سومش ورشکست می‌شود همین‌طور که دارند ورشکست می‌شوند خوب این در مقابل نظام قرار می‌گیرد علت اینکه این همه هنرمند در مقابل دولت هستند برای چیست، بنده اعتقاد دارم که هنرمندان خیلی سیاسی نیستند و در سیاست روز اصلا وارد نمی‌شوند اما به تنگ آمده‌اند، مشکل پیدا کرده‌اند در سطح ملی به دلیل همین سیاستها وحالا خود روحانیت هم از یک طرف دیگر رابطه دولت با روحانیت را ما می‌بینیم که به چه شکل است، مرجعیت چگونه با دولت روبه‌رو می‌شود وتوهین‌هایی که در آموزش و پرورش به پیامبر اسلام شد. چه واکنشی نشان دادید؟ تمام اینها یک نوع بدبینی نسبت به دولت ایجاد کرده خوب من می‌گویم آیا دولت نشسته و فکر کرده که چرا رابطه‌اش با روحانیت خراب شده چرا رابطه‌اش با روشنفکران از بین رفته چرا با جوانان ارتباط خودش را ازدست داده، بنده هرجا که می‌روم چندی نفری شعار می‌دهند و جلسه را به هم می‌زنند و به سروکله خودشان می‌زنند وتحریک می‌کنند، بقیه شعار علیه این نوع سیاست‌ها می‌دهند.

حالا در رابطه با سیاست داخلی بنده این را بازتر خواهم کرد که یکی از کارهایی که دولت می‌کند به‌نظرم برخلاف نص صریح فرمان هشت ماده‌ای حضرت امام است. دولت مردم را خودی و غیر خودی می‌کند این را به‌خودش جذب می‌کند و آن یکی را خلاف سلیقه خودش می‌داند آن را از این جدا می‌کند.

مجری - آقای احمدی نژاد بفرمایید.
احمدی ن‍ژاد: خیلی متشکرم آقای موسوی فکر می‌کنم اگر تمام قضاوتهای شما براساس این استنادات باشد باید یک تجدید نظر جدی بکنید.

من دوستانه به شما می‌گویم به شما علاقه مندم این جور قضاوت براساس اطلاعات غلط این بد است.

ملوانان انگلیسی دستگیر شدند، ماجرا اوج گرفت آقای بلر کتبا نامه داد، عذر خواهی کرد و گفت ما سیاست‌های مان را در رابطه با ایران عوض خواهیم کرد این سند الان در وزارت خارجه موجود است بعد هم ما تفکیک کردیم به‌نظرمن یکی از زیباترین کارهای جمهوری اسلامی آزادی ملوآنها بود آنها 27 و28 سال بود از جمله در دوره خود آقای موسوی ما را ضد انسان، ضد حقوق بشر، خشن و گروگانگیر معرفی می‌کردند انجا ما آمدیم مردم انگلیس را از دولت انگلیس جدا کردیم این کار به‌نظرمن بهترین کار بود.

در موضوع عربستان برخلاف حرف آقای موسوی که من نمی‌دانم از کجا این اطلاعات را می‌آورد درنشست اوپک که ما رفته بودیم آقای ملک عبدالله ابتدا به ساکن، قبلا هم به من گفته بود که بیایید مکه من دعوت می‌کنم بیاید، در نشست سران اسلامی من گفتم نه من الان اینجا آمدم فرصت ندارم اول دولتم هست، در اوپک ایشان به من گفت اگر دعوت بکنم می‌آیی مکه گفتم بله اگر شما دعوت بکنید من می‌آیم و دعوت هم فقط برای حج بود. سفر سیاسی آنچنانی که انتظار داشته باشیم نبود، ضمن اینکه خوب بود آقای موسوی تصاویر را ببینند وقتی ما وارد مطاف شدیم چه موجی در کل مسلمآنها درست شد چه سخنرانیها وچه تظاهرات و فریاد‌ها و اظهار محبت‌هایی به ملت ایران کردند.

درموضوع هولوکاست خیلی جالب است آقای موسوی در همین عربستان رابطه ما الان چطور است رابطه آقای موسوی چطور بوده من نمی‌خواهم بگویم در دوره جناب آقای موسوی از گذرنامه وفرودگاه ایشان چه بردند انجا و دستگیر شد وچه بساطی علیه کشور راه افتاد اما همین مقدارمی گویم که رابطه ما با آنها قطع شد. یعنی طوری عمل کردند دردوره آقای موسوی که رابطه از اساس قطع شد با عربستان، من تعجب می‌کنم حالا ایشان نگران رابطه با عربستان هستند بله ماهم نگران هستیم کی دائما مقاله می‌نوشت برخوردهای تند می‌کرد جمعی از دوستانی که الان در مشارکت‌اند و الان در ستاد جناب آقای موسوی فعالیت می‌کنند اینها اصلا اعتقاد نداشتن.

درموضوع فلسطین اشغالی خوب است که آقای موسوی ذهنشان را ببرند مواضع خودشان را مرور کنند. جناب آقای موسوی صریحاً اعلام کردند که ما نیروی نظامی می‌فرستیم در کنار مقاومت فلسطین علیه اشغالگران بجنگند، ایشان اعلام کردند که باید رژیم صهیونیستی محو بشود اما آقای موسوی ما بخواهیم وارد این جزییات بشویم و تاکتیک‌ها را بحث بکنیم ازمسیر منحرف می‌شویم. دیپلماسی عمومی امروز پیشرفته ترین وعلمی ترین کار دیپلماسی است وقتی دشمن مواضع اصلی دنیا را گرفته ما اگر بخواهیم درمیدان آن بازی کنیم که حتما شکست خورده‌ایم همین کاری که دردوره آقای هاشمی اتفاق افتاد و شما حمایت کردید در دوره آقای خاتمی اتفاق افتاد. حمایت کردید ما آمدیم خارج از فرمولی که قدرتهای بزرگ طراحی کردند وارد شدیم واین آموزه امام است امام هیچگاه قبول نکرد. فرمولهای آنها را اگر می‌پذیرفتیم انقلاب نباید می‌کردیم.

درموضوع هسته‌ای حتما شما اطلاع دارید روشی که در دولت قبل به نام تنش زدایی درپیش گرفته شد به جایی رسید که تمام تاسیسات هسته‌ای ما به‌طور کامل تعطیل شد و دو تا قرار داد برملت ما تحمیل شد یکی پروتکل الحاقی بدون مصوبه مجلس و برخلاف قانون اساسی و دو ترتیبات اجرایی، در پروتکل الحاقی مأمورین آژانس آزادند هرلحظه‌ای ازهرنقطه ایران بازدید کنند هدف چیست، هدف این است که قدرت دفاعی ما را کشف کنند بدهند دست دشمن، و در ترتیبات اجرایی یک بندی آوردند که هر اندیشه و طرحی در ذهن دانشمندان ما درموضوع هسته‌ای شکل می‌گیرد قبل از هراقدام باید مأمورین آژانس را مطلع کنند سنگین‌تر ازاین تحمیل برملت نمی‌تواند باشد در حالی که طبق آن پی تی ما می‌توانیم هر فعالیتی بکنیم 180 روز قبل از غنی سازی باید اطلاع بدهیم.

تاسیسات تعطیل شد، سنگین‌ترین تعلیق، همه تاسیسات پلمپ شد دو تا قرارداد پذیرفته شد در همان فاصله جناب آقای موسوی جهت اطلاع حضرتعالی می‌گویم هفت قطعنامه شورای حکام علیه ما صادر شد درحالیکه عقب نشینی مطلق بود، قطعنامه شورای حکام به لحاظ حقوقی بسیار مهمتر از قطعنامه شورای امنیت است شورای امنیت قطعنامه اش سیاسی است اعتبار حقوقی ندارد اما شورای حکام قطعنامه اش حقوقی است ما را ملزم می‌کند که کارهایی را انجام بدهیم، تمام ادعاهای اژانس در شش سرفصل دردوره این دولت حل و فصل شد و ما نامه اش را از آژانس داریم که گفتند مسایل اساسی ما حل شده است در وسط این بحث‌ها آمریکاییها یک ادعایی کردند آنها دارند این را دنبال می‌کنند که ما هیچ‌وقت آن‌را به رسمیت نشناختیم در سعد آباد در بروکسل در پاریس چه گذشت جناب آقای موسوی امروز ما هسته‌ای شده‌ایم برای سه تا سانتریفیوژ صورت مذاکرات را شما بخوانید چقدر ازاین طرف خواهش می‌شود امروز بیش از هفت هزار سانتریفیوژ دارد می‌چرخد آقای بوش بعد از این همه همکاری در افغانستان ودر موضوع هسته‌ای اعلام کرد ایران محور شرارت است تعجب می‌کنیم انجا ابروی ایران نرفت ایران را تهدید کرد به حمله نظامی اما امروز چه، همان آقای بوش دراواخر عمر حکومتش اعلام کرد ما دنبال براندازی ایران نیستیم وآقای اوباما هم به صراحت اعلام کرد.

27سال در دوره جنابعالی، جناب آقای هاشمی و جناب آقای خاتمی، آمریکا به دنبال براندازی بود. امروز آمریکا رسما اعلام می‌کند که ما به دنبال براندازی نیستیم.

کدام سیاست خارجی موفق بوده وکدام ذلت آفریده است. کدام سیاست خارجی استقلال ما را حفظ کرده و کدام بیشتر امتیاز داده و دستآوردی نداشته است.

15 سال اروپاییان می‌گفتند، ما می‌خواهیم گفت وگوی انتقادی کنیم با ایران.هرروز می‌آمدند و می‌گفتند که آقا ایران حقوق بشر را رعایت نمی‌کند.

بنده دو تا سوال کردم راجع به هولوکاست. دوتا سوال تمام نظام حقوق بشر غربی براثر آن زیر سوال رفته است. آنها دارند فریاد می‌زنند. من تعجب می‌کنم. اسراییلیان فریاد می‌زنند. غربیها هم فریاد می‌زنند. بعضی دوستان هم می‌گویند آبروی ایران رفت. چطورآبروی ایران رفت. ما که نباید بنشینیم دشمن بیاید درخانه ما. بعد شروع کنیم با او مواجه بشویم.

امروز تهدید برای همیشه از ایران برطرف شده است. البته همه اینها به همت ملت بزرگ. ایستادگی ملت بزرگ. فداکاری ملت بزرگ. رهبری عزیز و عنآیات حضرت ولی عصر علیه سلام بوده است.

من تعجب می‌کنم. آقای موسوی بد نیست یک سفرخارج از کشور بروند و ببینند که دولتها وملتها چگونه ازایشان استقبال می‌کنند.

در دوره خود ایشان، ایشان چندتا مسافرت خارج ازکشور رفت. آن موقع ایران سرافکنده بود یا الان، البته نمی‌خواهم بگویم که آن موقع ایران سرافکنده بود خیر آن موقع هم عزیز بودیم ولی ازدید قدرتهای بزرگ نه.

اگر نگاه جنابعالی (آقای موسوی) این است که ما باید سعی کنیم چهار تا قدرت بزرگ را راضی کنیم، این برخلاف نظر امام، برخلاف منطق و استقلال ما است.

اما اگر نه ما باید با توده‌های وسیع ملتها و دولتها ارتباط داشته باشیم. در چهارسال بیش از 60 رییس دولت به ایران سفرکرده است. درهیچ دوره‌ای سابقه نداشته است. ما عزیز نیستیم. 118 عضو جنبش عدم تعهد از برنامه هسته‌ای ما حمایت کرد.

من حالا اینجا می‌خواهم بگویم، جناب آقای موسوی سوال می‌کنم ازشما که درزمان آقای هاشمی تورم شد 49.5 درصد، 49میلیارد دلار استقراض خارجی کردیم. بحران‌های اجتماعی بسیاری از شهرهای بزرگ مارا در برگرفت و عده زیادی کشته شدند، شما احساس نگرانی نکردید؟ وقتی که تحریم شد و 20 میلیون دلارآقای کلینتون گذاشت مبنی براینکه هرشرکتی که بالای 20میلیون دلار با ایران قرارداد نفتی ببندد، تورم شد 49.5 درصد شما (چرا ) نگران نشدید؟

وقتی که جریان برانداز در 18 تیر شروع کرد ومی خواست تهران را بگیرد و حرکت کند به سمت مرکز حکومت و علنا هم اطلاعیه دادند و از بیرون ازکشور هم حمایت شدند وبه قول خودشان می‌خواستند انقلاب مخملی را راه بیندازند شما (چرا ) نگران کشورنشدید؟

مجری برنامه خطاب به احمدی نژاد: آقای احمدی نژاد اگر ممکن است کوتاه، وقت‌تان گذشت...
احمدی نژاد خطاب به میرحسین موسوی گفت: شما نگران نشدید. امروز (به من) می‌گویید چرا گفته‌اید هولوکاست. من ازشما سوال می‌کنم چرا نباید بگوییم هولوکاست.

ما باید بنشینیم و اروپاییان بیایند راجع به حقوق بشرما حرف بزنند یا ما باید بگوییم شما آزادی ندارید. استعمار دارید می‌کنید. ملتها را دارید خفه می‌کنید. سیاست خارجی این دولت، سیاست برآمده از متن مردم. متن خط امام و عزت آفرین است. می‌بینید. چطورشد که آنها عقب نشینی نکردند. امروز مساله هسته‌ای ایران در دنیا مساله دست دهم شده است.

درحالی‌که که یک روزی اینجا به ما گفتند، خط قرمز را بگذارید شورای امنیت. خب شورای امنیت هم رفت. عبورکردیم. چه‌کارکردند. تحریم کردند. الان چه‌کارمی توانند بکنند. اصلا مگر می‌شود از موضع نرمش در برابر مستکبرین ایستاد.

درهمین تهران، آقای موسوی مقاله نوشتند، دوران امام، شما سکوت کردید. دولت وقت از آن مقاله نویس حمایت کرد. شما سکوت کردید. شما نگران شدید؟ من به شما علاقه‌مندم ولی نمی‌توانم ازاتهامات بی‌اساسی که به ملت زده می‌شود یا توهین‌هایی که به ملت می‌شود از اینها بگذریم.


میرحسین موسوی گفت: صحبت از خط امام شد. من جا دارد که یک خاطره‌ای از حضرت امام دراینجا نقل بکنم. یک موقعی اسراییلی‌ها آمدند و حمله کردند به جنوب لبنان و درداخل کشور همه به این اتفاق رسیدند که ما باید نیرو بفرستیم و به اصطلاح اسراییلها را بیرون کنیم و کنار لبنانیها بجنگیم.

آن موقع شهید همت هم قرارشد که رییس لشکرهایی باشد که قراربود بفرستند. نیروهایی را هم پیشاپیش اعزام کردند که درلبنان بررسی کننند این نیروها باید درکجا مستقربشوند.

آن شبی که فردایش قراربود نیروها فرستاده بشود. بیاد دارم که جلسه روسای سه قوه بود و شهید همیت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند که خیر است این بحث و بعد گفتند که امام فرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد یعنی شما بپردازید به جنگتان. چه‌کاردارید به لبنان که نیرو بفرستید به آنجا. راه قدس ازکربلا می‌گذرد. حالا ما بحث مان برسراین قضیه است.ما می‌گوییم که نظام تصمیم گرفت که بگوید برای اینکه با هنجارهای بین‌المللی سازگار باشد ولی هدف خودش را دنبال کند درمورد اسراییل فقط این حرف گفته بشود که ما موافق این هستیم که همه مردم فلسطین جمع بشوند. حتی آنانی که بیرون از کشور مهاجرت کرده‌اند.

اینها هرکس یک رای دارد.اعم ازیهودی، مسلمان ومسیحی رای بدهند و سرنوشت خودشان را خودشان تعیین بکنند. این نیز به‌طور کامل با هنجارهای بین المللی سازگاراست. جاهای دیگر هم عمل شد. بعد ازجنگهای استعماری.

ما وقتی که به اجتهاد خودمان و بنا به تندروی خودمان. افراط گری خودمان. درموقعیتی که 20سال است این شعار به همین شکل داده می‌شود. ما می‌آییم از این فراتر می‌رویم خوب همین‌جا است که مصیبت ایجاد می‌شود. به عوض اینکه اسراییل را منزوی بکنیم آمده‌ایم او را بیشتردرمعرض مظلومیت قرار می‌دهیم. درهمین دوربان در سویس، مساله‌ای که ایجاد شد اروپاییان بعد ازکشتار غزه درمقابل اسراییل بودند داشتند قطعنامه صادرمی‌کردند و موضع داشتند. آن‌هم به‌خاطر موضع‌گیری و اشتباه ما و آن لطماتی که حیثیت ما خورد. همه شان پشت اسراییل بازهم جمع شدند.

آیپک که بزرگترین نهاد صهیونیستی درآمریکاست وجود این سیاست را برای خودش نعمت می‌شمرد. ما حالا داریم همین را می‌گوییم که براساس همین چیزی که می‌گویند نباید خیال بافی بکنیم درمورد مسایل جهانی. واقع بینانه باید عمل بکنیم. با تدبیر باید عمل بکنیم. مشکلی که بنده دارم برسر چیزهای دراز مدت نیست بلکه برسریک سری روشهای اجرایی معمول است.

ببینید آیا وزارت خارجه و مامورین حساس ما و آنهایی که آگاه هستند ونیروهای متفکر ما هستند چه در دانشگاه، چه درخود وزارت خارجه این مساله را تایید نمی‌کنند و نظیر این را ما یکی دوتا نداریم.

ببینید، بنده یک بحثی کردم، توی همین تبلیغات انتخاباتی هم گفته‌ام در هرزمینه‌ای با هرروشی که باشد اگر ما افراط داشته باشیم به دنبالش تفریط داریم.

برای مثال، ما می‌آییم این صحبت تند (هولوکاست) را راجع به اسراییل می‌کنیم یعنی هولوکاست را مطرح می‌کنیم بدون اینکه به فایده وهزینه آخرش فکری بکنیم مبنی براینکه آیا این ما را به نتایج خودمان می‌تواند نزدیک بکند یا نه.

نتیجه‌اش این می‌شود که یک وقتی مشاهده می‌شود اوضاع بد شد معاون ما می‌آید و می‌گوید ما دوست مردم اسراییل هستیم. آن درمقابل این است. یعنی آن افراط این تفریط را هم می‌آورد که او تصور بکند که ما دوست هستیم.

ازاین موضع هم دست برنمی‌دارد، مگراینکه یک تشری به او آمده باشد مبنی براینکه ایشان عقب نشینی بکند. آن‌وقت چگونه مردمی که غاصب هستند و تمام سرزمینهای فلسطین را گرفته‌اند و ما یک‌باره دوست آنها می‌شویم. من می‌گویم که این اظهارنظر درمقابل افراطی است که ما درآنجا کردیم.

حالا شبیه این را ما درمورد مسایل سیاسی واقتصادی هم داریم که کم نیست و حالا من قصد ندارم که راجع به خلیج فارس یا به کشورهای دیگر رفتن صحبت کنم که هرکدام برای ما هزینه‌های سنگینی را به دنبال داشت.

مجری: آقای موسوی 21 دقیقه صحبت کردند و آقای احمدی نژاد 23 دقیقه. آقای احمدی نژاد بفرمایید.
احمدی ن‍ژاد گفت: خیلی ممنونم از آقای موسوی اجازه بدهید باز آن حرفم را تکرار کنم. آقای موسوی من بعضی وقتها دلم می‌سوزد یک اطلاعاتی را شما مطرح می‌کنید که می‌دانم از روی بی‌اطلاعی است.

من یک موردش را باز می‌کنم برای اینکه معلوم بشود که اطلاعات شما ازکجاست. دانشجویان ستاره دار، این ستاره دار از کجا در آمد که آقای موسوی امروز می‌کوبد در کله این دولت و استنادش هم به حرف یک عده‌ای است که من نمی‌دانم این عده کی هستند.

موضوع ستاره دار در زمان آقای معین درست شد سال 80 یعنی زمان دوست جناب آقای موسوی که امروز هم حمایت می‌کند از آقای موسوی. آنها آمدند از کارشناسی ارشد دربرابر قبولی‌ها یک ستاره می‌زدند یک ستاره یعنی شما درآموزش مشکل دارید، پرونده کم است نقص دارد برو بر طرف کن، دو ستاره یعنی شما یک مشکلی درکمیته انضباطی داشتید تخلفی داشتید مراعات کنید. این در زمان جناب آقای معین وضع شد درهمان سال اول این دولت منتفی شد ما نفی کردیم گفتیم این توهین به دانشجو است وزیر علوم ما این را برداشت آن وقت جالب است آقای موسوی به‌جای اینکه به دوستانش انتقاد بکند به ما انتقاد می‌کند.

من واقعا متاسفم چه‌طور این‌جور شما قاطع قضاوت می‌کنید. شما می‌روید دور شما جمع می‌شوند ما هم می‌رویم مردم جمع می‌شوند حرف می‌زنند دیروز بنده در مشهد بودم این چند صد هزار آدم اینها مردم این مملکت نیستند. چرا شما خیال می‌کنید آنها که برای شما جمع می‌شوند فقط آدم هستند و مردم ایران هستند؟ اتفآقا شما دارید مردم را جدا می‌کنید شما دارید، اینها را نگاه کنید من اینها را آوردم برای اینکه مشاهده کنید شما فرمودید کتاب بله بنده باشما هم نظرم نامه هم نوشته‌ام به وزیر ارشاد تذکر هم دادم آمارهای ما هم نشان می‌دهد نسبت به دوره آقای هاشمی و خاتمی ما کمترین میزان را داشتیم ازنظر کنترل. من آن را هم قبول ندارم البته نامه مکتوب من خطاب به وزیر ارشاد هست.

اما جناب آقای موسوی جنابعالی هشت سال نخست وزیر بودید تنها یک روزنامه منتقد وجود داشت آن هم ازسال 64 راه افتاد، که هفته‌ای یک یا دو نقد اقتصادی برشما می‌نوشت که آمار ارقامی که من اینجا دارم الان آن نقد‌ها را تایید می‌کند که خواهم گفت.

چه فضایی شما برایش درست کردید خود جنابعالی چند بار علیه آن یک روزنامه صحبت کردید. من متن سخنرانی شما را دارم خواهش می‌کنم مراجعه کنید حافظه تاریخی نباید از دست برود که جنابعالی گفتید که شما در خط دشمنید. شما دارید ضد انقلابی عمل می‌کنید. شما دارید ضربه به کشور می‌زنید درحالیکه آن گزارشی که آن روزنامه نقد کرده بود گزارشی بود از برنامه وبودجه خود جنابعالی، آمده بود رفته بود در کمیسیون کشاورزی مجلس یکی ازافرادی که مرتبط بود آن را گرفته بود یک نقدی رویش نوشته بود.

این‌قدر فشار آوردید تا بخشی از آن نقدها تعطیل شد اما این‌ها را ببینید اینها چهار سال تیتر توهین‌هایی است که به من ودولت شده است، تهمت‌ها بنده این‌ها را تحمل کردم شما در سخنرانیهایتان بنده را به دیکتاتوری متهم کردید این دیکتاتوری کدام دیکتاتوری است زمان آقای هاشمی هم همینطور بود اینکه شما می‌گویید باهم مقایسه نکنید اتفآقا باید مقایسه کنم زمان آقای هاشمی یک روزنامه منتقد من کاری به مواضع آن روزنامه‌ها ندارم شخص رییس دولت بارها علیه آن روزنامه موضع‌گیری کرد تا بالاخره صدایش را انداخت در زمان آقای خاتمی هم که معلوم بود کسی مگر می‌توانست یک کلمه انتقاد کند همان علمایی که جنابعالی می‌فرمایید یکی شان یک اظهار نظر کرد کاریکاتورش را کشیدند که ما بعداً دیگر نداشتیم که علیه علما کسی کاریکاتور بکشند.

احمدی نژاد گفت: باز برای اینکه جنابعالی بدانید، یک دانشیاردانشگاه ما، پژوهشگر نمونه کشور ما علیه سیاستهای پژوهشی یک مقاله نوشت. آنچنان مدیریت دانشگاه اورا له کرد. توهین کرد. یک عده‌ای را راه انداخت.. مرگ براو مرگ براو...

حالا اینکه من می‌گویم، آقای موسوی، آقای هاشمی و آقای خاتمی حرف درستی است.

شما سخنرانی دخترآقای هاشمی درجلسه‌ای که همسرشما وجناب آقای خاتمی هم حضور دارند را ببینید. ایشان قشنگ تشریح می‌کند و می‌گوید دوره اصلاحات ادامه راه سازندگی است. دراین دولت آسیب دیده است. ما آقای موسوی را می‌خواهیم برای اینکه استمرار همان راه است. یعنی اشرافیتی که جناب آقای هاشمی دراین کشور پایه گذاری کرد، قرار است ادامه پیدا بکند.

الان نگرانی. آقای موسوی مردم هم می‌دانند. جنابعالی فرمودید افتخارمی کنید به حمایت آقای هاشمی. معنایش چیست. بالاخره یک معنایی دارد. باور ما این است که صحنه گردان اصلی آقای هاشمی است.

بالاخره ما می‌بینیم رییس ستاد انتخاباتی چه کسی است واینها کجا می‌روند وجلسه می‌گذارند و چگونه ارتباطاتشان را برقرار می‌کنند.

شما نفرمایید که ارتباطی نیست. مگر می‌توانیم چشمان را ببندید مگرملت می‌تواند چشم خود را ببندد.این حلقه‌ها چه شده است.

دراین دولت چه خبراست ؟ اینها فقط تیترها است. 320هزارتیتر توهین آمیز علیه دولت. ما نه یک روزنامه‌ای را بستیم. نه فشارآوردیم. هنوز هم دارند می‌نویسند و به حمایت ازشما علیه ما بدتردارند می‌نویسند.

بحث‌های فراوانی کردید شما علیه این دولت. ما می‌خواهیم مقایسه‌ای داشته باشیم بین سه دولت که یآدمان نرود چه بود درسه دولت. امروزچی شده است. شما فرمودید رابطه با روحانیت. شما بالاخره چند بار رفتید پیش مراجع. عددش را بگویید که بنده ومردم هم بدانیم. رابطه این دولت با علما رابطه بسیارخوبی است. شما چه ادعایی می‌کنید. معنایش حریت نیست. نقض حریت نیست. رابطه رابطه بسیارخوبی است ولی من تعجب می‌کنم. کسانی که نگاهشان و نظرشان را نسبت به مسایل اصلی وفکری بیان نکرده‌اند چطورمی روند روی این مسایل جزیی انگشت می‌گذارند و می‌خواهند نتیجه کلی بگیرند. شما دولت را به بی‌قانونی و دیکتاتوری متهم کردید. دوره خودتان را یادتان هست، جنابعالی آقای موسوی. بر خلاف قانون اساسی آن حداقل اختیارات رییس جمهوری را با فضا سازی سیاسی از او گرفتید.

شما باید وزیران خودتان را می‌بردید رییس جمهور تایید بکند. برای اینکه اختلاف نظرداشتید کاری کردید امام وارد شد و امام یک گروهی را گذاشت برای اینکه وزرا تعیین بشوند. یعنی عملا اختیار رییس جمهور از دست رفت.

دربین نمایندگان مجلس کسی آیا جرأت داشت علیه شما حرف بزند. یادتان هست که دوستانتان چه کردند. یکبار نمایندگان به شما رای منفی دادند. رای هم مخفی بود. اسامی اینها را رفتند استخراج کردند، اعلام کردند. اینقدرعلیه اینها اسلام آمریکایی، اسلام آمریکایی گفتند که بعضی ازاینها اصلا خانه نشین شدند.این فضای تحمل. دولت بعدی هم همان است.

شما می‌گویید نظر نظام آن بوده است. خوب الان نظرنظام این است. شما چرا خودتان را جای نظام می‌نشانید. بنده موضع گیری کردم علیه ماجرای هولوکاست. رهبری هم تایید کرد. ملت هم تایید کردند. کی هست اینجا توی نظام که می‌گویید نظام تصمیم دیگری گرفته است. اگر از دید مردم صحبت می‌کنید. بالاخره مردم درشرایط مختلف مواضع خودشان را اعلام کردند. شما دولت را به بی‌قانونی متهم کردید. من نمی‌خواهم وارد این بشوم که 95 میلیارد تومان ازحساب بانک مرکزی دردولت شما بدون مصوبه مجلس برداشته شد. درتعطیلات تابستان وقتی مجلس آمدید دعوایی درکشور درست شد.

مجری برنامه: آقای احمدی نژاد وقت شما تمام است.
احمدی نژاد : ده دقیقه تمام است؟ پس یک جمله را اجازه می‌دهید بگویم. من می‌خواهم یک مقدار راجع به این مدارک دانشگاهی صحبت کنم. شما آقای خاتمی را دکتر خطاب کردید. می‌دانید طبق مقررات ما کسی می‌تواند خطاب دکتر بشود که دکترای قطعی دانشگاهی داشته باشد یا حداقل امتحان جامع را گذرانده باشد. ایشان لیسانس فلسفه است، محترم هستند. اما بالاخره شما بیان کردید. آیا من می‌توانم راجع به پرونده آموزشی یک خانم صحبت کنم. بگویم؟

مجری: آقای احمدی نژاد وقت شما تمام شد.
احمدی نژاد: دوربعد صحبت کنم.
مجری: بله. دوربعد. خیلی متشکرم.

میرحسین موسوی
گفت: بنده می‌خواهم بگویم یکی ازمشکلاتی که درکشور ما الان هست شبیه همین روشی است که الان دراین صحنه با آن روبه‌رو هستیم. مثل پرونده سازی. دنبال یک واژه‌هایی گشتن. مثلا مسایلی مثل وزیر کشور و دولت را داریم که اگررییس دولت نمی‌دانسته که این فوق دیپلم هست و خودش را دکتر جا زاده خوب این نشان می‌دهد که ضعف اطلاعات داشته است و اگر فکر می‌کرده دارد و... خوب آن یک معنای دیگری دارد که خدای نکرده ذهنم نمی‌خواهد آنجا برود و بعد ما می‌آییم براساس این هم درمقابل مجلس قرارمی گیریم، هم درمقابل مردم قرارمی گیریم و یا پایان نامه‌های دانشجویان را به عنوان کاغذپاره قلمداد می‌کنیم. بعد همین فرد را آنقدر مورد اعتماد خودمان قرارمی دهیم که برخلاف قانون یک معامله چند ده میلیارد دلاری، موقعی که ایشان وزیر کشوراست دردفتر ایشان مشغول مذاکره و گفت وگو می‌شود که مسایل آن درروزنامه‌ها مطرح شد.

بعدا نوبت به یک معاون دیگر ایشان رسید. یک روز من از جلوی وزارتخانه رد می‌شدم، رفتم دوستم را ببینم دیدم که اینها مشغول مذاکره با رییس فلان کمپانی هستند و من هم وارد بحث شدم.

خوب تمام اینها نوعی از ظن را در جامعه ایجاد می‌کند که خیلی ناراحت کننده است ویکی از دلایل این مشکلاتی که دولت فعلی پیدا کرده همین نوع رفتارهاست. بعد وقتی که مقاومت هم کارسازی ندارد بعد یک وزیر دیگر مطرح می‌شود که هنوز پرونده‌ای دارد در رابطه با اردبیل. خودش یک محل سوال است واین ثروت چند صد میلیارد تومانی. بعد در حساسترین پست گماشته می‌شود برخلاف خط و روشی که حضرت امام ترسیم کرده بود که وزیران را از بین چه کسانی انتخاب بکنید.

حالا من خیلی سریع برمی گردم به همان چیزی که ایشان به عنوان قانون گریزی به آن اشاره کردند. بله، یکی ازدلایل اصلی حرف‌های من هم همین است. چرا که بنده معتقدم که اسبتداد صغیر به دلیل پشت کردن به قانون پیش آمده است. بنابراین عادت دادن مردم مقدمه اش اینجور شد که می‌شود قانون را شکست.

رضاخان دراین کشور موقعی روی کارآمد که مردم را به تدریج عادت دادند به اینکه قوانینی که مجلس می‌گذراند براساس هرچیزی، حالا حقوق بشر بگیریم و...، پشت سرگذارده شد. بنابراین من اینجا موارد بسیارسنگین وزیادی دارم مبنی براینکه دولت نه یک مورد نه دومورد، بلکه بارها به‌طور علنی در مقابل قانون ایستاده است و این بودکه من واقعا احساس خوف کردم.

بنده نمی‌خواهم بگویم که ایشان خدای ناخواسته می‌خواهد خودش دیکتاتور باشد ولی فرض بکنید که هشت سال یک دولتی بیاید واین قانون را رد بکند و بگوید خوشم نمی‌آید. آن یکی را دوست ندارم. آن یکی به نفع کشورنیست.آن یکی اختیارات مرا محدود می‌کند.

خوب درآن صورت چی درکشور باقی ماند، اگر همه مردم کرخت بشوند وعادت کنند که برای مدت هشت سال قانون اجرا نشود.

هشت سال ما در کشور طوری عمل کنیم که رییس دولت و دولت قوانین را پشت سر خودشان بیندازند خوب بعد از هشت سال من نمی‌گویم در این دولت یک فراز و نشیبی بشود یا کسی درصحنه ازهمین حس استفاده بکند.

بنده اینجا به خودداری از اجرای برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کنم، بنده نمی‌دانم که دولت می‌تواند که با یک قانون این طور رفتار بکند خوب یک قانون دیگری را باید جانشین بکند و ببرد مجلس و تصویب بکند تا بتواند از آن بگذرد.

انحلال غیر قانونی شوراهای عالی و خودداری از اجرای مصوبه مجلس وهمچنین مصوبه تشیخص مصلحت، دولت پایش را دریک کفس کرده که من اجرا نمی‌کنم دوست ندارم حالا هزار بهانه می‌آورد من فکر نمی‌کنم از مجمع تشخیص مصلحت ما دیگر مرجعی بالاتر داشته باشیم که رای رهبر انقلاب هم پشت آن هست و حتی آنقدر مهم است که براساس مصلحت می‌تواند از مشکلاتی که شرعی داریم فراتر برود وآنجا همه تصویب کردند، مصوب شد که هیجده تا از این شوراهایی که دولت منحل کرده به جای اساسی خودش برگردد و دولت هنوز هم که هنوز هست این را اجرا نکرده. یکی شورای پول واعتبار است بنده به مردم می‌گویم که این تورم 25 درصدی یک دلیلش همین عدم برگزاری شورای پول واعتبار است یک دلیلش این هست که دولت می‌خواهد تمام این اختیارات بانکها و تمام موسسات زیر دست خودش باشد کسی دخالت نکند، نمآینده دادستانی نباشد، نمآینده بخشهای مختلف نباشد نمآینده بخش خصوصی نباشد خوب نتیجه‌اش این تورم واین وضعیت اقتصادی می‌شود که همه دادشان بالا است، صنعت درحال خوابیدن، تورم 25 درصد واین نتیجه اش است ونقدینگی دو ونیم برابر وضعیتی است از زمانیکه دوستان دولت را در اختیار گرفتند، هزینه کردن غیرقانونی از بودجه عمومی که بنده نمی‌خواهم این مسئله را بگویم، می گویم به صورتجلسات مجلس نگاه کنید و گزارش دیوان محاسبات عمومی که یکی از مهمترین سازمان‌های نظارتی کشور است.

انحلال سازمان برنامه و بودجه که مستندات قانونی آن هست بنده دراین زمینه حساسیت دارم دلیلش این است که من حسی داشتم زمان مسوولیت خودم که یک عده‌ای ممکن است با برنامه مخالف باشند یک عده از اول انقلاب با برنامه مخالف بودن می‌گفتم شما بخدا توکل کنید بالا نعمت خدا می‌ریزد بر سرشان اصلاخوششان نمی‌آمد می‌خواستند تک روی کنند.

به همین دلیل احساس خطر، بنده در مجلس بازبینی قانون اساسی سخنگوی بخش کمیسیون اجرایی بودم مسئله امور استخدامی و برنامه و بودجه مخصوصا پیشنهاد بنده است که در قانون اساسی ما بیاید جالب اینجاست تنها سازمانهایی است که در قانون اساسی آمده، خوب دوستان آمدند این را منحل کردند وتبدیل کردن به یک معاونتی که یقینا هیچگونه اختیاراتی نمی‌تواند داشته باشد.

زیر پا گذاشتن قانون مالیات مستقیم اگر لازم باشد جزییاتش را بنده بخوانم ودستور توقف اجرای قانون مالیات برارزش افزوده که اصلا دراختیار دولت نیست که چنین کاری انجام بدهد.
عدم اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، من لیستی می‌خوانم و مراحل بعدی ممکن است دانه دانه بگویم، الحاق غیرقانونی سازمان حج وزیارت به سازمان میراث فرهنگی وگردشگری، وقتی رهبری دخالت کردن این مسئله برگشت آن هم به صورت صریح درصورتی که مشخص بود این کار غیر قانونی است ونمی باید صورت بگیرد.

بی اعتنایی آشکار به احکام قانون دادگاهها، بنده یک موردی دارم، وزیر علوم درمقابل دیوان عدالت اداری که حکم داده و صریح می‌گوید اصلا این کار را نکند اما افتخار می‌کند و می‌گوید که من به این رییس دانشگاه که فردی انقلابی و جانباز بود گفتم در صورت اخراج نیز با ورود این متخلف به دانشگاه مخالفت کند و در مورد این موضوع رسانه‌ها به حمایت از رییس دانشگاه نپرداختند. بعد اینجا گفته شده چطور شده چند بار گفته شده که وضعیت این استاد چه هست ایشان صریحا این نامه را نوشته خوب ایشان ممکن است با این فرد مخالف باشد برود از راههای قانونی راه حل پیدا کند که نباشد در انجا ولی بی‌اعتنایی اشکار به مدرک جعلی آقای کردان و حمایت و نقض آشکار قانون ممنوعیت تصدی بیش از شغل است.

من فکر می‌کنم که دوستان عوض اینکه بروند پرونده سازی کنند وچیزهایی که جواب دارد دنبال این مسایل بروند بهتر است، بروند دنبال حل مسایلی که مشکلات کشور را حل بکنند وکشور را نجات بدهد از بحران‌هایی که هست بنده واقعاً صادقانه و بدون هیج نوع شیله و پیله یکی ازدلایل اصلی یکی ازمهمترین انگیزه‌های من از ورود به صحنه انتخابات همین مسایل گریز از قانون بوده، می‌خواهم به مردم این را بگویم که اگر دولت چند بار نه یکبار گوید اشتباه کردم ولی دایم این را روش ادامه دهد از جایی که با سلیقه‌اش مخالف است درمقابل قانونی که مجلس تصویب کرده آن هم مجلسی که تا اندازه زیادی با خود این رییس جمهوری کاملا همسو است بایستد بعد از یک مدتی مردم به این مسئله حساسیت خودشان را از دست می‌دهند آیا اجساس خطر برای کشور نمی‌کنند آیا کشور روی پای خودش می‌ماند؟

مجری : آقای موسوی 30 دقیقه و 51 ثانیه صحبت کردند و آقای احمدی نژاد 34دقیقه و17 ثانیه.


احمدی نژاد گفت: من باید دوباره تکرار کنم آن جمله قبلی را درباره قضاوت‌های جناب آقای موسوی، این دولت قانون را زیر پا گذاشته؟ شما استنادتان فقط به یک مصوبه مجلس است آن هم قانون شوراهاست، شورای نگهبان می‌گوید این خلاف قانون اساسی است مجمع تشخیص می‌پذیرد اگر شما می‌خواهید قانون را اجرا کنید و واقعا معترضید شما دو خط بنویسید به دیوان عدالت اداری ما قانون داریم که اگر دولت برخلاف قانون عمل کرد می‌اید باطل می‌کند.

بگذارید دوتا عدد بدهم.

مجری: آقای احمدی نژاد شما 8 دقیقه بیشتر فرصت ندارید.
احمدی نژاد شما ادامه بدهید سه تا چهار ساعت بگذارید بالاخره آقایون دارند همه باهم حمله می‌کنند و می‌زنند، 45 دقیقه فرصت می‌دهید سه نفر در برابر یک نفر، اشکال ندارد.

طبق اسنادی که ما داریم در دولت قبل تعداد مصوباتی که باطل شده است 303 تا است در دولت ما 157 تا، مصوباتی که از ما توسط دیوان عدالت اداری باطل شده 3.2 درصد و دولت قبل شش ونیم درصد، کی بیشتر تابع قانون است؟ و اصلاحاتی که ما انجام دادیم درایرادات مجلس بیشترین است اتفآقا ما داریم عین آن قانون مصوب مجمع را اجرا می‌کنیم شما با دو تا حقوقدان صحبت کنید توجیه می‌کنند شما را اگر فکر می‌کنید واقعا ما داریم نقض قانون می‌کنیم یک یادداشت می‌دهید دیوان عدالت اداری. این قانون اساسی ماست هرکس هرجایی بود این را باطل می‌کند و الا اینکه در فلان جا این اتفاق افتاد بله یک کشور بزرگی است در گوشه و کنار در دوره شما مگر کم از این اتفآقات افتاد. ما دنبال پرونده سازی هستیم؟

ماجرای کردان به این ترتیب است که در دهه هشتاد یعی از سال 70 به بعد اتفآقا در دوره آقای هاشمی که حامی جناب آقای موسوی است یک موجی درمدیران درست شد که همه می‌خواستند دکترا بگیرند دانشگاه آزاد هم پشت قضیه بود دکترا صادر کرد پشت سر هم یک موج درست شد کردان هم یکی مثل همان‌ها، من در مجلس گفتم این جور مدارک را من ارزشی برایش قایل نیستم استاد دانشگاه دکترا باید کسی باشد شب نخوابی کشیده باشد زحمت کشیده باشد این همه افراد درکشور دارند زحمت می‌کشند برای درس من گفتم هیچکدام ازاینها را قبول ندارم، می‌شود فهرست را بیاوریم چقدر از آدم‌ها دوره آقای هاشمی وموسوی همینطور رفتند دکترای قلابی گرفتند آقای کردان هم یکی‌اش حالا یک دانه را روش انگشت گذاشتند.

من در مجلس گفتم این را قبول ندارم مدرک را بگذارید کنار عملکرد ایشان را بیاورید راجع به یک کس دیگر که می‌گویند صدها میلیارد من نمی‌دانم واقعا یک کسی بوده فرمانده لشکر بعد در دوره آقای هاشمی و آقای خاتمی رفته در کار اقتصاد پولدار شده زمانی که پولدار بود من بهش گفتم بگذار کنار بیا تو دولت آمد اما جناب آقای موسوی بسیاری از مدیران شما و آقای هاشمی با دست خالی آمدند و با یک امتیاز دلار هفت تومانی و با واردات و صادرات میلیاردر شدند.

آقای صفایی فراهانی مدیر دولت شماست از دولت شما پولدار شده فهرست بلندی است من نمی‌خواهم اینجا اسم ببرم شما می‌گویید میلیادر شدند، پسرهای آقای هاشمی چه‌کار می‌کنند در کشور؟ کدام یک از وزرای بنده در دوره وزارتشان میلیاردرشدند یا رانتی را خوردند یا ملکی را گرفتند؟

من فهرستی دارم از زمین‌هایی که مدیران گرفتند برایتان بخوانم 40 هکتار، 50 هکتار، 80 هکتار و 400 هکتار در دوره واگذاری بیشترین مشکلات ما درکارگاهها برای واگذاریهای دوره قبل از این دولت است کی گرفته کسانی که الان دارند از جنابعالی حمایت می‌کنند این هزینه سنگین تبلیغاتی شما ازکجا می‌آید.

آقای موسوی من دوست دارم شما را، این چه نحوه هزینه کردن است از کجا می‌آید. یک مورد رشت الکتریک بدون هیچ مزایده‌ای دادند به دوستان جناب آقای کرباسچی، همسر آقای کرباسچی و همسر آقای قبه، کارخانه را از بیخ تراشیدن زمینش را بفروشند و ده‌ها مورد اینطور، 400 هکتار زمین در هرمزگان گرفتند مردم برای دو هکتار و چهار تا جوان بتوانند بروند سرکار لنگند.

بی قانونی اینهاست جناب آقای موسوی. استات اویل بی‌قانونی است که طرف میآید اینجا محاکمه می‌شود و محکوم می‌شود از زندان فراری داده می‌شود و می‌رود خارج و تهش پسر آقای هاشمی است!

بی قانونی در پسران بعضی از همین آقآیانی است که امروز از شما حمایت می‌کنند.پسر آقای ناطق چه‌طوری میلیاردر شد؟ خود، آقای ناطق چه‌طوری دارد زندگی می‌کند اینها حامیان شما هستند بی‌قانونی انهاست جناب آقای موسوی ما قانون را نمی‌پذیریم؟

یک مورد هم نمی‌توانید بیاورید. من اینجا پرونده‌ای دارم برای یک خانم. شما می‌شناسید در تبلیغات انتخاباتی کنار شما می‌نشیند، برخلاف همه قوانین کشور همزمان که کارمند بوده دو تا رشته فوق لیسانس خوانده در دانشگاه آزاد دکترا گرفته بدون کنکور و بعد در رشته غیر مرتبط دانشیار شده استادیار شده بدون اینکه شرایطش را داشته باشد رییس دانشگاه شده اینها بی‌قانونی است.

من با اینها مخالفم من می‌گویم با رانت بازی و باند بازی و ا ین جور چیزهایی که یک عده ببرند بقیه محروم باشند من با اینها مخالفم جناب آقای موسوی نه با قانون، بنده تابع قانونم ودولت ما قانون مدارترین است، من وارد آمار نشدم برای اینکه درهمین دوره‌ای که می‌گوید اقتصاد ضربه خورده بهترین وضعیت اقتصاد نسبت به قبل است نسبت به دوره شما که عالی است نسبت به قبلی‌ها هم، اینجا گزارش هست دقیق، آماری است که منتشر شده اما من سواال می‌کنم گزینش‌ها را امام در زمان چه کسی منحل کرد در زمان ما یا زمان شما.

یک خاطره، عرضم تمام! آقای مهندس نقره‌کار باجناق جنابعالی دعوت کرد، رفتیم جزو تجدید نظر گزینش. پرونده‌هایی را می‌دادند به ما یک دختر خانمی آمد بهش می‌گویند فلان سوال را جواب بده اگرجواب می‌داد می‌گفتند خیلی مسلط بود باطل اگر جواب نمی‌داد می‌نوشتند، این‌ها را من دیدم با چشم خودم فرمان هشت ماده‌ای برای جنابعالی صادر شد نه برای این دولت شما بگویید چقدر آن را اجرا کردید.

مجری: آقای موسوی بفرمایید، 12 دقیقه وقت دارید.
موسوی گفت: خوب صحبت‌های مختلفی می‌کنند که واقعا من نمی‌دانم چطوری می‌خواهند جواب بدهند.

یکی از مشکلات صحبت کردن با آقای احمدی نژاد همین ها است. یک چیزهایی است که یک کمی غیر عادی وغیره منتظره است، ایشان می‌گوید شما به دیوان عدالت اداری نامه بنویسید فلان مصوبه را لغو کند.

احمدی نژاد: شما ادعا می‌کنید غیر قانونی بوده!

موسوی: وقت من را نگیرید، ببینید همین روحیه شما است که الان خود صدا و سیما هم می‌دانند که کی‌ها هستند تو رجانیوز در اینجا هم هستند ما می‌دانیم چطوری اینجا عمل می‌کنند.

می‌گویند چیزی بنویسید دیوان عدالت اداری آیا راه برخورد با مجلس یا مجمع تشخیص مصلحت این است جایی که ریش سفیدهای نظام آنجا نشسته‌اند جایی که پشت سرش مشروعیتش را از کل قانون اساسی و رهبری می‌گیرد آیا به این ترتیب مسئله کشور را می‌شود اداره کرد؟ من می‌ترسم. مشکل هم سر همین قضآیا ست.

در یک چیزهایی که بین و آشکار هست طوری عمل بکنیم، طوری حرف بزنیم که اول برویم به سمت اشتباه و اینجا می‌خواهیم اصلاح کنیم همین است که منجر به دیکتاتوری می‌شود ایشان می‌گوید چرا می‌گویند من دیکتاتور هستم من نگفتم دیکتاتور هستید ولی این روش قطعا به دیکتاتوری می‌انجآمد که شما رای خودتان را به جمع مجمع تشخیص مصلحت بتوانید ارجحیت بدهید و از رای مجلس هم بالاتر بدانید.

بحث اسامی را بردند ما فکر می‌کنیم واقعا شایسته یک مسوول دولت نیست که کسانی را که محکوم نشده‌اند در قوه قضاییه نام آنها مطرح شود.

این جرم است ما اینجا نام ببریم بدون اینکه قدرت دفاع از خودشان داشته باشند. شما یک افرادی را دارید مورد حمله قرار می‌دهید که دراین صحنه حضور ندارند و آن را قاطی سرنوشت بنده می‌کنید، ظاهرا چیزی از بنده نداشتید آمدید حالا وصل کردید من را به دو دولت قبل.

من بدون اینکه بخواهم از آنها دفاع بکنم واقعا به آنها حق می‌دهم که از دست شما عصبانی باشند مردمی که این صحنه را نگاه می‌کنند این را نپذیرند از رییس جمهورشان که یک شهروند را شما فکر نمی‌کنید که آقای هاشمی چه کارکرده دراین مملکت یا خاتمی چه‌کارکرده رییس جمهور بودند کی بودند. ولی شما به‌عنوان یک شهروند هم باید به ایشان حق بدهید در جایی که نمی‌توانند از خودشان دفاع بکنند در یک جمع 50 میلیونی که حداقل امروز مردم دارند این صحنه را نگاه می‌کنند شما متهم می‌کنید، اسم خانواده شان را می‌برید، بچه‌ها یشان را نام می‌برید کسان دیگری را نام می‌برید. بنده می‌گویم قوه قضاییه حکمتش این است و آقای احمدی‌نژاد اینک می‌گویم بدانید قوه قضاییه در جهان معنایش این است وقتی کسی را محکوم می‌کند یعنی بقیه ملت بری هستند.

این اصل اسلامی است شما از اول کار خودتان شروع کردید گفتن که هزاران مفسد دراین کشور است پرونده را می‌خواهم باز کنم اسامی را می‌خواهم نام ببرم. رییس بانک پارسیان را برداشتید لجن مالش کردید بعد مشاورخودتان کردید ودیگران را همین‌طور خوب اینها گناه دارد. ما مسلمان هستیم ما متدین هستیم ما به خدا اعتقاد داریم نمی‌توانیم افراد را همین‌طور نام ببریم و متهمشان بکنیم.

در مورد واگذاری هکتاری، اگر این کار را کرده‌اند خیلی کار بد وغلطی بوده اما چه ربطی به بنده دارد.

شما می‌گویید چرا از من حمایت می‌کنند. بنده گفتم هرشهروند یک ستاد، مثل بعضی دوستانی که بنرهایشان همه سطح جهان را پوشانده و از تمام امکانات دولتی استفاده می‌کنند از ادارات و از خود وزارت کشور استفاده می‌کنند از صدا وسیما استفاده می‌کنند بنده استفاده نکردم. در آنجا را باز کردیم روی همه، هسته خیلی سالمی داریم که یک نفر راجع به آن هسته نمی‌تواند حرف بزند افراد بسیار وارسته بسیار معتقد و مومن درآنجا هستند که اگر غیر از این بودند الان شما نام می‌بردید شما روحیه تان اینطوری هست آنها را معکوس می‌کردید ولی نیستند آنها آدم‌های وارسته‌ای هستند.

درها را باز گذاشتیم هرکه از ما حمایت می‌کند، استقبال می‌کنیم هیچ دلیلی ندارد که استقبال نکنیم ازهمه ملت استقبال می‌کنیم که از بنده حمایت بکنند رای بدهند تا تغییر ایجاد بکنیم بنده این را گفتم الان هم می‌گویم به همه مردم می‌گویم اگر بخواهید این فضا عوض بشود اینجوری راحت دیگران را معکوس بکنند، ایشان جلوی بنده عکس خانم بنده را می‌گیرد که این را اینجوری کردن اینجوری کردن. ایشان مهمترین روشنفکر زن این کشور هست ده سال برای دکترای علوم سیاسی زحمت کشیده سندهایش هست مدارکش هست، سایت‌های مرتبط با شما برگشتند علیه ایشان جوسازی کردند، ایشان قرآن پژوه است بله ایشان افتخارش این است که فوق لیسانس رشته هنر هم دارد دکترای علوم سیاسی هم فوق لیسانس علوم سیاسی هم دارد.

شما ببینید آن موقعی که کنکور بوده برای دانشگاه آزاد بروید آن را بررسی کنید بنده خبر دارم و متأسفانه یکی از دلایل مشکلات دولت همین است، معاون اجرایی آقای رییس جمهور به جای اینکه مشغول حل مشکلات مردم باشد مشغول رفتن و سرکشی به این پرونده و آن پرونده به آنجا و اینجا است که یک چیزی بسازنند که به درد امشب بخورد.

بنده آمده‌ام که این روحیه را عوض می‌کنم. آن چیزی که درفرمان هشت ماده‌ای حضرت امام هست برخلاف این روحیه است وبنده این حالت پرونده سازی، سیاه کردن برنامه‌ها، سیاه کردن داشجویان وامثال اینها را عوض می‌کنم.

ایشان می‌گوید، ستاره کردن کارزمان آقای معین بوده است. خوب کاری ندارم اگرایشان هم این کار را کرده باز کار بدی کرده است ولی به‌نظر نمی‌رسد که اینجور به آدم‌ها گیرداده باشند و شکنجه کرده باشند.

برای وارد شدن به این دوراز انتخابات من هیچ انگیزه‌ای نداشتم.درمدت چهارسال دولت فعلی هم من هیچ سخنی نگفتم. فقط دیدم شما دارید کشور را به خطرمی اندازید. بنده دربرنامه‌های دیگر مسایل اقتصادی را مطرح خواهم کرد که با چه روشی شما کشور را دارید اداره می‌کنید. برای مثال همین عدم تشکیل شورای پول واعتبار، عملا بانکها را تبدیل به حیات خلوت شما کرده است. من می‌گویم این سیاست قجری است. مگرحکم قجری یا حاج میرزا آقا آغاسی چه‌کار می‌کرده است. یک خزانه داشته است. دستش را می‌کرد توی این به این تخصیص می‌داده به آن تخصیص می‌داده است.

آقا شورای پول واعتبار برای این است که شما را محدود بکند، بنده را محدود بکند. سازمان برنامه مدیریت وبرنامه ریزی برای این است که نگذارد شما هرجور دلت خواست هزینه بکنید. بیاید و از شما حساب کشی بکند. که در نتیجه این چیزی که دیوان محاسبات ما می‌گوید، پولها گم شد یا به خزانه ریخته نشد. چندهزار تخلف شد. این مسایل نباید پیش بیاید. خوب این به صلاح همه ما هست. به صلاح شما هم هست به صلاح همه ملت ماست. شما این کار را نکردید.

ببینید، بحث بنده از روی دلسوزی است. رسما از روی طرح مشکلی است که اگر ادامه پیدا بکند و اگر بقیه ابعادش را هم بشکافم خواهیم دید که همین مسایلی چون بیکاری، تورم واعتیاد و بد فرهنگی هم نتیجه و ناشی از این سیاستهاست و شکست ما درسیاست خارجی هم همین مساله است و بالاخره اینکه اگر می‌بینیم درسطح منطقه یک کشور دوست نزدیک نداریم باز هم ناشی ازهمین قضیه است وتماما برمی گردد به این چیزهایی که من درچارچوب همان طرحی که گفتم و دوباره برای شما می‌خوانم، ببینید که آیا مسایل اثر دارد یا ندارد.

بنده چهار، پنج تا ویژگی‌هایی که دراین نوع مدیریت وجود دارد و ما را به این بن بستها می‌کشاند را برای شما مطرح کردم. به هرحال می‌ارزد دراین چهاردقیقه باقیمانده از وقتم عنوان بکنم. ولی چون آقای احمدی نژاد ما را مجبورکرد چیزهایی بگویم که خوش نداشتم دراین جا مطرح بکنم.

به هرحال یک مدیریت هیجانی بی‌ثبات، نمایشی و شعاری. خیال بافی و خرافه گرایی. ما مرتب داریم می‌شنویم که اسراییل درحال فروپاشی است. خوب براساس این ما سیاست خارجی تدوین می‌کنیم. خوب معلوم است که به بیراهه می‌رویم. معلوم است که اشتباه می‌کنیم و این خود محوری و قانون گریزی است.

خوب آدمی که قانون محور نباشد گرفتار قانون گریزی می‌شود. بنابراین اگر آدم قانون محور نباشد از قانون فرار می‌کند. دوست هم ندارد قانون را. اما آدم قانون محور می‌رود و از راه قانونی مسأله را حلش می‌کند. حتی اگر قانون را هم دوست نداشته باشد.

درمورد این روزمرگی‌ها و سطحی نگری‌ها و سایراین مسایل وبه‌ویژه آن افراط وتفریط‌هایی که اینها دراین چهارسال گذشته به ملت ما خسارت زده و لطمه زده بعد صحبت خواهم کرد.

اما حالا پیام خودم را به مردم می‌دهم مبنی براینکه از مردم بوده‌ام و به مردم برمی گردم. مسلما مردم دراین باره قضاوت خواهند کرد می‌توانند راجع به این دوره هم قضاوت بکنند. دراین زمینه می‌توانند ببینند که رویه‌ها و سیاست‌ها چگونه است و براین اساس آنها می‌توانند واقعا تصمیم بگیرند. این بود که من این را برای کشور خطرناک دیدم و از روی احساس وظیفه آمدم.

در پآیان من ازهمه مردم تشکرمی کنم و مردم را به ارزش‌ها دعوت می‌کنم. مردم را خوار کردن و برای یک نامه به دنبال ماشین خود کشیدن به عنوان اینکه ما سیاست رو در رو با مردم داریم. این روش کار نیست.

برای مردم باید تولید ایجاد کنیم. کارایجاد بکنیم. تولید ملی وصنعت خودمان را تقویت بکنیم تا شاهد برخی نابسامانیها نباشیم. مثلا محصول همدان سیر است اما مردم آنجا می‌گویند از وقتی که سیر چینی وارد شده نمی‌توانیم سیر بکاریم، نباید شاهد این نابسامانی باشیم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
محمد
|
United States of America
|
۲۳:۰۰ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
5
2
زنده و پاینده باد موسوی و خاتمی و روحانی و روح سردار بزرگ سازندگی هاشمی شاد و راهش پر رهرو باد
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین