یکی از موضوعات جالبی که معمولا در سیاست مشاهده میکنیم، علاقه دولتها به فعالیت و اجرای پروژههای معوقه در هفتهها و روزهای پایانی دوران تصدیشان است. این موضوع که معمولا با عناوینی همچون خدمت تا آخرین لحظات، اجرای تمام و کمال پروژههای کابینه تا قبل از اتمام عمر دولت، ریلگذاری برای دولت بعدی و مواردی از این قبیل معرفی و توجیه میشود، پدیدهای مورد توجه و قابل بررسی در عرصه سیاسی کشور است که میتوان آن را «خدمت در وقتهای اضافه» نامگذاری کرد.
این موضوع بدین شکل عمل میکند که در وقتهای پایانی یک دولت، شاهد اقداماتی از قبیل افتتاح ناگهانی پروژههای عمرانی مانند مسکن و یا اظهارنظرهایی مبنی بر شکلدهی به سیاستهای دولت بعدی هستیم.
اکثریت قریب به اتفاق مردم میدانند که اجرای برنامههای عمرانی، امری زمانبر بوده و نمیتوان آنها را در فرصتهای کوتاه یکماهه و یکهفتهای به اتمام رساند. با این حال اقدامات اینچنینی با ایجاد یک فضایی که میتوان آن را «نمایشی» خواند، در صدد آن هستند تا با کارنامهسازی، کوتاهیها و برنامههای معوقه خود را به صورت ظاهری جبران کرده و این انگاره را به وجود بیاورند که اساسا دیگر کاری نمانده که دولت بخواهد انجام بدهد.
برای مثال مسئولی در آخرین روزهای تصدیاش، دست به صدور دستوراتی برای تکمیل پروژههای مسکن میزند و در ادامه سخن از پیشبینی زیرساختهای لازم و تدوین بستههای تشویقی برای پیشبرد طرحهای نوسازی و پروژههای عمرانی به میان میآورد. حال آنکه معلوم نیست چگونه در یکماه قرار است این طرحها اجرا شود. یا در مثالی دیگر، مسئولی سخن از افتتاح و تحویل ماهانه مسکن میکند، حال آنکه کمتر از یکماه تا پایان عمر دولتش باقی مانده است.
انتصابهای دقیقه نودی و افتتاح عجولانه دیگر پروژههای عمرانی نیز از دیگر مطالب سوالبرانگیز در برخی دولتها بوده است که میتوان آن را از علل نگاه نادرست به سیاستگذاری در کشور دانست.
همچنین برخی اظهارنظرها در خصوص جهتدهی به سیاستهای دولت آتی نیز از دیگر اَشکال این رفتار است؛ موضوعی که ظاهرا باید آن را تلاش برای خط دادن به تصمیمات دولت آینده قلمداد کرد.
باید گفت که چنین رفتاری از دو جهت قابل بررسی و نقد است. نخست اینکه شکلگیری و نهادینه شدن چنین رویهای میان دولتمردان ادوار گوناگون میتواند این ذهنیت را به وجود آورد که اساسا میتوانند کاستیها و ضعفهای دولت خویش را با چنین اقدامات ظاهری و نمایشگونهای پوشش داده و بدین وسیله راه هرگونه انتقاد را مسدود کنند.
دومین مسئله نیز بیاعتمادی حاصل از چنین رفتارهایی است که جامعه نسبت به رجال سیاسی پیدا خواهند کرد. در واقع این دست اقدامات با ایجاد چنین انگارهای که دولتهای گوناگون به دنبال اقدامات نمایشی و نه فعالیتهای جدی هستند، میتواند سرمایه و پشتوانه مهمی به نام ملت را از آنها سلب کند.
به هرحال با پذیرش این موضوع که سیاست عملی عرصهای به شدت پیچیده، چندوجهی و سخت بوده و پیشبرد امور اجرایی، امری زمانبر و سنگین میباشد، اما امید است که دولتها اقدامات خود را در زمان چند سالهای که در اختیار دارند انجام دهند، نه به صورت عجولانه آنهم در وقتهای اضافه.