ایگور ماتویف نوشته که جذابیت همکاری با روسیه از نظر نخبگان کشورهای عربی و پادشاهیهای شورای همکاری خلیج فارس با روند حاکمیت سیاست خارجی آنها در مرحله گذار از دنیای تک قطبی به جهان چند قطبی قابل تبیین است. علیرغم تلاشهای غرب جمعی برای تشدید فشار تحریمها بر فدراسیون روسیه و در نتیجه تضمین حداکثری انزوای این بازیگر در عرصه بینالمللی، سال ۲۰۲۳ با مجموعهای از رویدادها مشخص شد که برعکس آن را نشان داد. مجمع بینالمللی اقتصادی سن پترزبورگ (۱۴ تا ۱۷ ژوئن) با حضور محمد بن زاید آل نهیا، رئیسجمهور امارات و عبدالمجید تبون، رئیسجمهور الجزایر برگزار شد، در حالی که دومین اجلاس سران روسیه و آفریقا (۲۷ تا ۲۸ ژوئیه) از السیسی رئیسجمهور مصر استقبال کرد. پس از آن ادامه گفتگوهای روسی و عربی در بالاترین سطح در جریان بازدیدهای برق آسای ولادیمیر پوتین از ابوظبی و ریاض (۶ دسامبر) ادامه یافت. دیدار پوتین با ولیعهد عمان، تیازین بن هیثم آل سعید، وزیر جوانان، فرهنگ و ورزش در "روسیه کالینگ در فضایی کاملا دوستانه برگزار شد. ناظران روسیه در نشریه آمریکایی هیل که نزدیک به کاخ سفید و ساختمان کنگره است، مجبور شدند به ناتوانی ایالات متحده و متحدانش در منزوی کردن کامل رهبر روسیه اعتراف کنند، در حالی که شبکه تلویزیونی قطری الجزیره به تقویت موفقیت آمیز مشارکت مسکو با پادشاهیهای عربی در مخالفت با فشار غرب اشاره کرد و به طور خاص نوشت که آل نهیان رهبر امارات ولادیمیر پوتین را "دوست عزیز" خطاب کرده است.
نتایج عملی همکاری روسیه و اعراب برای سال ۲۰۲۳ در ششمین نشست مجمع همکاری روسیه و اعراب که در ۲۰ دسامبر در مراکش پایتخت مراکش به ریاست سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و همتای مراکشی اش برگزار شد، خلاصه شد. احمد ابوالغیط دبیرکل اتحادیه عرب و همچنین روسای وزارت خارجه بحرین، مصر، یمن، قطر، لبنان، موریتانی، امارات، تشکیلات خودگردان فلسطین، عربستان سعودی، سودان و لیبی از طریق لینک ویدئویی در این نشست حضور داشتند. مهمتر از آن، برای شرکت کنندگان امکان همگام سازی ساعتها و تشریح مناطق خاص هماهنگی سیاسی (از جمله در شورای امنیت سازمان ملل) و همچنین بحث در مورد درگیریها و بحرانهای منطقهای (غزه، یمن، لبنان، لیبی، سوریه، سومالی، سودان) و شیوههای مقابله با چالشهای مشترک (الزامات کمک به توسعه پایدار، تعامل در استفاده از رودخانههای فرامرزی، ناوبری دریایی و تامین انرژی، مبارزه با تروریسم، عدم اشاعه سلاحهای کشتار جمعی، و استفاده ایمن از اطلاعات و ارتباطات فن آوری ها) وجود داشت.
آنگونه که کلوپ والدی نوشته، پویایی فعال و ماهیت پیچیده همکاری روسیه و بازیگران عرب، نیاز دانشگاهیان و کارشناسان داخلی را تعیین میکند تا نه تنها مبانی کاربردی، بلکه همچنین مبانی ایدئولوژیک و نظری (یعنی تحلیل عمیق) "قوانین جدید" را مطالعه کنند. پارادایمها در این مرحله در قاب گذار از جهان تک قطبی به جهان چند قطبی که موج دیگری از مبارزه «جنوب جهانی» علیه استعمار نو و حاکمیت سیاست خارجی بسیاری از کشورهای اتحادیه عرب را در پی دارد، قابل تبیین است. در همین راستا، نورهان الشیخ، کارشناس کلوپ ولدای، نوشته که جهان عرب بالغ شده و نسبت به منافع خود آگاهتر است و میتواند بین دوست و دشمن در دنیای چند قطبی که در آن هیچ قدرت مسلط استکباری وجود ندارد، تمایز قائل شود. در دوران مدرن، بهویژه در دوران جنگ سرد، این روایتها ابتدا به گفتمانهای پان عربیسم/ناسیونالیسم عرب و انترناسیونالیسم پرولتری تبدیل شدند که به نوبه خود در ایدئولوژیهای سکولار احیای عرب (بعثیسم) در سوریه و عراق، ناصریسم منعکس شدند.
همزمان مفاهیم بنیادینی، چون «سرزمین عربی»، ملت عرب، ملت و کشور تا حد زیادی منعکس کننده مفاهیم تعریف شده در اتحاد شوروی بود. شعارهای اصلی ناسیونالیستهای عرب در نیمه دوم قرن بیستم عبارت بودند از: «ملت عرب متحد است، رسالتش جاودانه است» و «اتحاد، آزادی، سوسیالیسم»، شعارهایی که تا حدودی آرزوهای انحرافی تعدادی از قدرتهای عربی را توجیه میکرد. مشخص است که روایتهای وحدتبخش در محیط عربی سرسخت بوده و حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نظام دوقطبی روابط بینالملل، در خلاء ایدئولوژیها، باقی ماند. حال جای تعجب نیست که بسیاری از نمایندگان محافل سیاسی، تجاری و عمومی کشورهای اتحادیه عرب با درک کامل عملیات روسیه در اوکراین واکنش نشان داده و اتهامات غرب در باب جاه طلبیهای امپراتوری مسکو را رد کردند. در عین حال، آرزوهای ادغام روسیه در فضای پس از فروپاشی شوروی در چارچوب کشور اتحادیه با بلاروس، توسط اعراب به واسطه تجربههای خود قابل تبیین است. این شرایط، فراتر از چارچوب عملگرایی ناب و «ائتلافهای تاکتیکی»، در جریان اصلی قواعد درازمدت بازی، یعنی پارادایم، قرار میگیرد.
نقطه قوت دیگر این است که روسیه و جهان عرب با چالشهای مشترکی روبرو هستند. در حوزه امنیت ملی، از تهدیدات تروریسم، رادیکالیسم و درگیریهای منطقهای متعدد (چه منجمد و چه داغ) در فضای پس از شوروی و در خاورمیانه و شمال آفریقا صحبت میشود. چالش سیاسی مشابه، هژمونی ایالات متحده و استعمار نو غرب است که از یک سو در تلاش غرب برای منزوی ساختن روسیه در عرصه بین المللی و از سوی دیگر در تلاش برای دیکتاتوری سیاسی نمود پیدا میکند. در زمینه اقتصاد، نخبگان عرب (در کشورهایی مانند عراق، سوریه و سودان) از نزدیک با تحریمهای غرب آشنا هستند و در نتیجه استفاده از اقدامات تنبیهی مشابه علیه روسیه را منفی ارزیابی میکنند. حتی نخبگان کشورهای متحد آمریکا مانند مصر یا پادشاهیهای خلیج فارس مجبورند افزایش احساسات ضد آمریکایی در جنبشهای "خیابان عربی" را در نظر بگیرند. پس زمینه دور فعلی تشدید مناقشه اسرائیل و فلسطین، اعلام نیاز به حفاظت از هویت خود در برابر گسترش فرهنگی غرب را ضروری جلوه میدهد. دانشمندان علوم سیاسی عرب در این رابطه تمایل غرب برای تضعیف روسیه از طریق "جنگ نیابتی" در اوکراین را به خاطر تضعیف نفوذ بین المللی و منطقهای این بازیگر یادآوری میکنند. سومین نکتهای که جذابیت همکاری با روسیه را از نظر نخبگان کشورهای عربی و پادشاهیهای شورای همکاری خلیج فارس افزایش میدهد، مربوط به روند حاکمیت سیاست خارجی آنها در مرحله گذار از جهان تک قطبی به چند قطبی است. این پدیده است که عامل علاقه پیوسته رو به رشد اعراب به اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای است.
در این راستا، توجه اولویت در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به حل مسائل مربوط به جذب پتانسیل تکنولوژیکی فدراسیون روسیه برای اجرای برنامههای ملی بلندپروازانه برای توسعه پایدار و ایجاد «اقتصادهای نوآورانه قرن بیست و یکم» است. بنابراین، بر اساس اطلاعات موجود، روسیه میتواند حداقل در سه جهت از شش جهت اصلی استراتژی «انقلاب صنعتی چهارم» در امارات (دفاع، اکتشاف فضای تجاری، و ایجاد فضای سایبری امن) مشارکت کند. علاوه بر این، بی دلیل نیست که اعراب در مقایسه با طرحهای معمول غربی (تحقیق و توسعه مشترک در چارچوب تماسهای افست یا راه اندازی پروژههای مشترک برای ایجاد محصولات صادراتی با فروش بعدی به کشورهای ثالث)، روی الگوریتمهای همکاری سودآورتر حساب میکنند. روسیه همچنین قادر است امنیت غذایی کشورهای عربی را تقویت کرده تا از پیدایش «مناطق گرسنگی» جدید در زمینه زنجیره تامین لجستیکی برای تامین مواد غذایی از منطقه دریای سیاه که به دلیل بحران اوکراین مختل شده است، جلوگیری کند.
برای درک واقعیت شکل گیری پارادایم جدید روابط روسیه و جهان عرب باید گزاره هایی، چون درک روسیه و کشورهای عربی از گذار مدرن از دنیای تک قطبی به چند قطبی به عنوان یک فرآیند تاریخی اصلی و اجتناب ناپذیر را لحاظ کرد. علاوه بر این، وجود چالشهای مشترک مرتبط با جهانی شدن، روابط نابرابر بین غرب و کشورهای جنوب جهانی، و تقسیم ناعادلانه کار در اقتصاد جهانی؛ موج دوم استعمار زدایی (رد استعمار نو و هژمونی غرب به رهبری ایالات متحده)؛ تمایل روسیه و اعراب برای تقویت استقلال دولت، تضمین نقش مستقل در امور بین المللی، سیاسی واقعی، دستیابی به حاکمیت اقتصادی و تکنولوژیکی؛ حفاظت از هویت ملی، اطلاعات و امنیت فرهنگی از دیگر دلایل نزدیکی اعراب به روسیه هست. چنین شرایطی، اهمیت تعامل کارشناسانه بین اتاقهای فکر روسیه و کشورهای اتحادیه عرب را در شکلگیری یک دستور کار اساسی بلندمدت برای روابط دوجانبه و چندجانبه افزایش میدهد. این امر تقویت نقش روسیه در دنیای چندقطبی و خاورمیانه و غلبه بر پیامدهای منفی تحریمهای غرب و تبدیل کشورمان به یکی از قطبهای نفوذ را ممکن میسازد. در عین حال، وظایف اولویتدار برای تامین منابع خارجی متنوع سرمایهگذاری و مالی برای توسعه پیشرونده اقتصاد روسیه و اجرای پیشرفت علمی و فناوری حل خواهد شد.