امروز روزنامه اينديپندنت چاپ لندن از مفاز نوشته است که تحقيقات و فعاليت هاي هسته اي ايران به مرحله اي نزديک به غير قابل بازگشت رسيده است. هرچند وی گفته است که کشورهاي غربي اعم از آمريکا، اروپا و ديگر کشورها نمي توانند با ايراني مجهز به قابليت توليد سلاح هاي اتمي کنار بيايند، اما در عين حال افزوده است که نخستين گام براي حل اين مساله بايد در راه هاي ديپلماتيک برداشته شود.
روزنامه گاردين هم در همين زمينه مي نويسد: عليرغم اشاره مفاز به کاربرد ديپلماسي در قبال ايران، وي به عنوان يکي از اعضاي افراط گراي دستگاه رهبري اسرائيل و شخصي که گفته بود اسرائيل تاسيسات اتمي ايران را هدف قرار خواهد داد، احتمال حمله به ايران را رد نکرده است. گاردين در ادامه مي نويسد: هرچند مقام هاي آمريکا به طور خصوصي گزارش نيويورکر را تاييد کرده اند که آمريکا در ايران و در مورد تاسيسات اتمي ايران ماموريت هاي اطلاعاتي انجام داده است، اما با توجه به گرفتاري هاي عمده آمريکا در عراق، گشودن جبهه ديگري در ايران مخاطره آميز است، به ويژه آنکه موشک هاي شهاب سه ايران دست کم در تئوري مي تواند اسرائيل را هدف قرار دهد.
اما نشريه نيويورک تايمز مي نويسد: نبايد جنگ هاي لفظي را که در مورد حمله به ايران در جريان است، عليرغم اظهارات بوش داير بر تاکيد بر ديپلماسي ناديده انگاشت، زيرا به گفته نيويورک تايمز در مورد عراق هم شرايط قبل از جنگ عينا همين بود. جنگ هاي لفظي و تهديدهاي مقام هاي آمريکايي با آرامش ظاهري و بي طرفي رئيس جمهور. نيويورک تايمز ضمن اظهار اميدواري از اين که دستگاه رهبري آمريکا عليه ايران وارد جنگ نشود، مي گويد: حمله به کشوري با سه برابر جمعيت عراق، به مراتب خارج از محدوده توانايي نيروهاي زميني خسته و پراکنده آمريکا است.
علاوه بر اين بنا بر اين مقاله حمله نظامي آمريکا احتمالا تنها عاملي است که مردم ميهن پرست را در حمايت از آن چه اين نشريه ديکتاتوري مذهبي و غير محبوب اين کشور خوانده متحد مي کند. نيويورک تايمز در ادامه مي گويد: با توجه به ماهيت افراطي حکومت ايران، سابقه حمايتش از تروريست بين المللي، خصومتش با آمريکا و اسرائيل و رقابت هايش شديدش با عراق و عربستان سعودي، ايران مجهز به سلاح اتمي، ايراني است که بايد نگران آن بود و به همين دليل ديپلماسي موثر مقابله با بحران بايد در مقابل ايران در حداکثر قابليت خود به کار گرفته شود.
نيويورک تايمز چنين نتيجه گيري مي کند که روابط بازرگاني با آمريکا و اروپا براي حکومت ايران مهم است، زيرا مقام هاي ايراني با کنار رفتن اصلاح گرايان از عرصه سياسي مملکت اکنون تنها کندي اقتصاد و بيکاري را تنها عوامل خطر براي قدرتشان تلقي مي کنند و تا زماني که غرب قاطعانه به ايران القا نکند که مقاومتش در مقابل توقف برنامه هاي هسته اي به مجازات هاي اقتصادي غرب خواهد انجاميد، ايران همچنان به فعاليت هاي اتميش ادامه خواهد داد و بنابراين زمان آن رسيده که آمريکا ترفندهاي يک جانبه نظامي گرايانه اش را کنار بگذارد و اروپا هم دست از ديپلماسي هاي اميدوارانه اش برداشته و در اين مورد به طور جدي عمل کند.