دولت جدید با ارثیهای سنگین از معضلات بسیار در حوزه صندوقهای بازنشستگی و به طور مشخص تامین اجتماعی و زیرمجموعههای آن مواجه است؛ در آخرین گزارش تحقیق و تفحص از شستا که از سوی نمایندگان مجلس یازدهم انجام شد و سرفصلهای آن به صورت بسیار اجمالی به رسانهها درز کرد، تخلفات و اختلاسهای میلیون دلاری در شرکتهای زیرمجموعه شستا و حقوق نجومی مدیران و هیات مدیرهها بیداد میکرد؛ در این گزارش، از فساد و سوءمدیریت گسترده در داراییهای تاریخی طبقهی کارگر پرده برداشته شد.
۲۵ اردیبهشت سال جاری، نمایندگان مجلس با ارجاع گزارش کمیسیون اقتصادی در مورد تحقیق و تفحص از شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) و شرکتهای زیرمجموعه آن از سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ به قوه قضاییه موافقت کردند. حال مشخص نیست سرنوشت این گزارش به کجا میکشد، آیا تغییرات بنیادین و ساختاری در شستا اتفاق میافتد؟
در هر حال، سرفصلهای گزارش مذکور، از وضعیت وخیم شستا حکایت دارد؛ «واردات کُک و زغال سنگ در انحصار یک شخص» یا «چنبره یک حلقه شبهامنیتی در اپراتور رایتل» و یا «اختلاس ۱۶ میلیون دلاری در کشتیرانی» نشان میدهد در حالیکه چند میلیون بازنشستهی کارگری در انتظار پرداخت مبالغ متناسبسازی هستند –که علیرغم وعدهها واریز نمیشود- و کمرشان زیر بار فشار مشکلات سنگین معیشتی خم شده و از روی ناچاری ماهها در صف دریافت یک وام ۳۰ میلیون تومانی ناچیز منتظر میمانند، «گروهی» بر سفرهی کارگران نشسته و لقمههای بزرگ برمیدارند.
اما همهی مشکلات بازنشستگان و صندوق تامین اجتماعی به فساد و اختلاس و برداشت منابع در شستا خلاصه نمیشود؛ دولت به خصوص در سالهای اخیر اهتمامی برای پرداخت بدهی انباشتهی خود به تامین اجتماعی ندارد. اوضاع به سمت وخامت پیش رفته و این روزها در آستانهی آغاز به کار دولت جدید، از بدهیهای سنگین دولت به نهادها و از جمله صندوقهای بازنشستگی تحت عنوانِ «یک بمب ساعتی» یاد میشود. این بمب ساعتی بایستی با پرداخت مبالغی کلان خنثی شود؛ امروز حجم مطالبات تامین اجتماعی از دولت به مرزِ غیر قابل باورِ ۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
در روزهای اخیر، غلامرضا سلامی، اقتصاددان، در ارتباط با بدهیهای دولت به رسانهها گفته است: «بدهیای که صرفا دولت به بانکها دارد، در حدود ۱۱۰۰همت است که ۵۰درصد آن تقریبا در همین دوره سه سال گذشته ایجاد شده است. بدهیای که دولت به سازمان تامین اجتماعی دارد، ۷۰۰ همت است. چند بدهی دیگر هم داریم و یکی از آنها، اوراق (سررسید سه ساله) است که در حدود ۸۵۰ همت است.» او تاکید کرده «صندوقهای بازنشستگی مثل بمب ساعتی کار میکنند؛ مگر اینکه ما بهطور کلی تغییر اساسی در سیاستها داشته باشیم؛ یعنی برگردیم به اقتصاد جهانی، تجارت بینالمللی و تحریمها برداشته شود و نفت صادر کنیم».
سوال این است که آیا این شرایط ناگوار در آیندهای نزدیک تغییر خواهد کرد؛ آیا ورق به گونهای اساسی برمیگردد و صندوقهای بازنشستگی از لبه پرتگاه نجات مییابند؛ که اگر اینگونه نشود، یک قلم «سازمان تامین اجتماعی» با سرعت نور سراشیبی سقوط را طی خواهد کرد و بازنشستگان و مستمریبگیران را با خود به ته دره خواهند کشاند.
وضعیت بازنشستگان کارگری همین امروز در قیاس با سه یا چهار سال قبل، به سمت وخامت پیش رفته؛ حقوق ماهانه بازنشستگان با چند روز تاخیر پرداخت میشود و گویا «کمبود اعتبار» عاملیست تا تامین اجتماعی براساس جدول اعلامی عمل نکند. خبری از اجرای متناسبسازی حقوق بازنشستگان نیست و علیرغم نامهی مخبر به صندوقهای بازنشستگی برای پرداخت علیالحساب متناسبسازی تا زمان تصویب نهایی و اجرا، در تیرماه، مبلغ علیالحساب به حساب بازنشستگان نیامد. تامین اجتماعی دو سه روز قبل از دور دوم انتخابات، سه میلیون تومان به عنوان علی الحساب متناسبسازی بابت ماههای ابتدای سال به حساب بازنشستگان ریخت و کار را تمام شده انگاشت!
در تیرماه، کارگران بازنشسته هرچه انتظار کشیدند نه خبری از آن یک میلیون تومان شد و نه سازمان اطلاعیه داد که چرا متناسبسازی که تکلیف قانون برنامه هفتم توسعه است و باید از فروردین اجرا شود، به اغما رفته است.
«عبدالله بلواسی» فعال صنفی و بازنشسته کارگری در این رابطه به ایلنا میگوید: مدیران تامین اجتماعی چه پاسخی برای ما دارند؟ ما اعانه و کمک نمیخواهیم، چرا از صندوقی که متعلق به خود ماست، همه بهرهمند میشوند الّا خودمان، چرا حقوقمان را با تاخیر میپردازند؟! بازنشستگان سالها حق بیمه دادهاند به امید اینکه روزی که توان کار ندارند، از سرمایهای که سالها اندوختهاند برداشت کنند، حالا چرا به این حال و روز افتادهایم؟!
به گفته وی، کارگران در زمان اشتغال حق بیمهی خود را به موقع میپردازند و بنابراین وظیفه سازمان است که در زمان بازنشستگی مستمریها را به موقع واریز کند، مگر یک حداقلبگیر چقدر حقوق میگیرد که برای یک ماه و چند روز کفاف کند، آن هم با این وضعیت گرانی و بیمدیریتی بازار؟
بلواسی خطاب به مدیرعامل تامین اجتماعی میپرسد: متناسبسازی چه شد؟ علیالحسابتان فقط مربوط به همان شبهای قبل از انتخابات بود و همه چیز تمام شد؟ دل بازنشستگان به همان یک میلیون تومان خوش بود که آن را هم ظاهراً دریغ کردهاید.
از جزئیات برنامههای دولت جدید برای صندوقهای بازنشستگی و به طور مشخص صندوق تامین اجتماعی اطلاع نداریم، اما تا زمانی که اختیار تام و کمال تامین اجتماعی در دست دولت است و دست یغمای خواص از خوانِ شستا کوتاه نشده، تا وقتی که سهم طبقهی کارگر از خزانه بیتالمال ناچیز است و تامین اجتماعی، عرصه ایست برای زورآزمایی و سهمخواهی اصحاب قدرت، چیزی عوض نمیشود و امیدی به بهبود نمیرود؛ بلواسی در توصیفِ وضعیت تامین اجتماعی و بازنشستههای آن در این سالهای اخیر، یک بند شعر میخواند: «هرکه آمد بار خود را بست و رفت، ما همان بدبخت و خوار و بینصیب» ..