سید عبدالجواد موسوی نوشت: نه نیاز به آرپی جی هفت بود و نه موشک هدایت شونده ضدتانک. فقط یک نطق پنج دقیقهای نرجس سلیمانی چنان شنیهای تانک را از کار انداخت که فکر نکنم دیگر کسی بتواند آن را به حرکت درآورد. همین است.
آری. هرکس که دعوی بیشتری داشته باشد لاجرم زمین خوردنش هیاهوی بیشتری به پا خواهد کرد. آن که خود را تا همین دیروز فعال مایشاء میدانست و گمان میکرد رئیس جمهور شدن و یا نشدن دیگران در ید اراده با کفایت اوست حالا برای ادامه اداره بلدیه تهران بدجوری به دردسر افتاده است.
زاکانی حتی اگر از شهرداری نرود دیگر قادر به اداره شهر نخواهد بود. هرچند به قول نرجس سلیمانی در غیاب او شهر بهتر اداره میشد، اما تانکی که دیگر نه قادر به حرکت باشد تا با غرشش دست کم مردم را بترساند و نه گلولهای برای شلیک کردن داشته باشد تا لااقل خرابی به بار بیاورد دیگر تانک نیست. ملعبه بچه هاست. از آنهایی است که در موزهها گذاشته اند.
زاکانی نمونه سیاستمدارانی است که معلوم نیست از کجا سر در آورده اند. نمونه هایش در این مملکت کم نبوده و نیستند. از معجزه هزاره سوم تا مرحوم کردان. بی عقبه و شناسنامه. آدمهایی که ممکن است حتی رئیس جمهور شوند، اما هیچ وقت سیاستمدار محسوب نمیشوند.