هیولای فقر روزبهروز فربهتر میشود. در سالهای اخیر بسیاری از کسانی که از طبقه متوسط بودند به زیر خط فقر سقوط کردند و آنها که زیر خط فقر بودند بیش از پیش به حاشیه رانده شدند. حالا بازوی پژوهشی مجلس در گزارشی هشدار داده که نرخ خط فقر در کشور در حال افزایش است.
فقر میتواند هم ناشی از وضعیت اقتصاد کلان کشور باشد و هم در سطح خرد به وضعیت خانوار برگردد. وضعیت اشتغال از جمله داشتن شغل رسمی، شغل ساده، وضعیت تحصیلی، سنی و موارد دیگری مانند جنسیت میتواند احتمال فقر را کم یا زیاد کند، اما چگونه؟
بازار کار به کسانی که مهارتی ندارند یا آموزش ندیدهاند، فرصت کمتری میدهد؛ یا برای آنها شغلی نیست یا اگر باشد، درآمد آنها حداقلی است. از سوی دیگر، فقر امکان آموزش و مهارت دیدن را هم از بسیاری از افراد میگیرد. برخی از تحصیل در مدارس جا میمانند و برخی از دانشگاه و دستیابی به موارد دیگر. چرخهای که البته منجر به آسیب دیدن بیشتر گروههای کمدرآمد در جامعه میشود.
برای مثال بنا بر دادههای رسمی، در سال ۱۴۰۰، نرخ باسوادی در بین سرپرستان خانوار فقیر و غیرفقیر به ترتیب ۷۲ و ۸۷ درصدی بود. به عبارتی این دو گروه اختلاف ۱۵ واحد درصدی دارند. نهتنها نرخ باسوادی و داشتن تحصیلات بلکه میزان تحصیلات هم میتواند در این مقوله اثرگذار باشد.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «ارزیابی سیاستهای حمایتی از گروههای اجتماعی» مروری کوتاه به وضعیت فقر در کشور انداخته است. در این گزارش آمده که نرخ فقر متوسط کشور از سال ۱۳۹۶ به بعد افزایش چشمگیری داشت و از حدود ۲۰ درصد به ۳۰.۴ درصد در سال ۱۴۰۰ رسید.
به عبارت دیگر، نرخ فقر متوسط طی پنج سال حدود ۱۰ واحد درصد افزایش یافت؛ به ازای هر سال ۲ واحد درصد.
آنطور که در این گزارش آمده است، افزایش شکاف فقر در تمام این سالها رو به افزایش بود. پیش از این نیز، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی از وضعیت فقر در ایران نوشته بود که شکاف فقر که فاصله فقرا تا خط فقر را اندازهگیری میکند، در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به بالاترین مقدر خود یعنی ۲۷ درصد رسید.
در این میان گروههایی که در دهکهای پایین درآمدی قرار میگیرند، میتوانند بنا هر کدام از عوامل خرد و کلان بروز فقر؛ از جمله تشدید تحریمها، افزایش نرخ بیکاری و... بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته و آسیب بیشتری ببینند. بر همین اساس برخی سیاستگذاریها بر این مبناست که از این گروهها حمایت شود تا بتوانند از خدمات بهداشتی، آموزشی و... بهره ببرند.
حدود ۱۰ روز از ابلاغ برنامه هفتم توسعه در کشور میگذرد. در این برنامه اهدافی برای حمایت از این گروهها تعیین شده است؛ از جمله تامین اشتغال پایدار برای افراد تحت پوشش بهزیستی وکمیته امداد. اما برنامه ششم چقدر در اجرای اهداف حمایتی خود موفق بود؟ آیا این برنامه توانست سپر گروههای آسیبپذیر در برابر آماج حملات فقر باشد؟
برنامه ششم توسعه برای سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ تدوین شده بود، اما تاخیر در تدوین، تائید و ابلاغ برنامه هفتم منجر به ادامه اجرای آن تا همین چند روز اخیر شد. در برنامه ششم توسعه ۲۰ تکلیف قانونی برای حمایت از گروههای آسیبپذیر تعیین شد، اما نگاهی به گزارش عملکرد سازمانها و وضعیت فعلی این گروهها نشان میدهد که این برنامه در دستیابی به اهداف خود چندان موفق نبود.
مرکز پژوهشها هم تائید کرده که جمعیت هدف حوزه حمایت اجتماعی متاثر از وضعیت اقتصادی کشور در دهه ۹۰، از خدمات اجتماعی لازم برای عبور از بحرانهای معیشتی بر اساس برنامه ششم توسعه بهرهمند نشده و همچنان نیازمند برنامههای حمایتی خاص برای تامین رفاه خود هستند.
بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در سال پایانی برنامه ششم توسعه (۱۴۰۰) از میان جمعیت سه دهک پایین درآمدی کشور که جامعه هدف اصلی نیازمند به پوشش حمایتی است، حدود ۷۵ درصد فاقد هر گونه پوشش حمایتی مشخص بودند.
در ادامه گزارش این مرکز آمده که با ادامه موج تورمی در ایران، پیشبینی میشود روند افزایش جمعیت زیر خط فقر ادامه یابد. همچنین فاصله کاهشیافته فاصله افراد بالای خط فقر تا خط فقر در این سالها، امکان سقوط طبقات متوسط اقتصادی را به وضعیت فقر مطلق افزایش داده است.
فقر زوایای مختلف زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد؛ از سفره خانوار گرفته تا بهداشت و درمان و آموزش آنها را. پیشتر بازوی پژوهشی مجلس از کاهش رفاه در خانوارهای ایرانی نوشت. در گزارش این مرکز آمده بود که بررسی مصارف خانوار در سالهای گذشته کاهش در رفاه خانوارها را تائید میکند. برای مثال نگاهی به مصرف خوراک خانوار سه اتفاق را به طور همزمان نشان میدهد: اول افزایش سهم خوراک از کل هزینه خانوار، دوم: کاهش کل خوراک خانوار (یعنی همان کاهش کالری دریافتی) و سوم کاهش کیفیت کالری دریافتی خانوار.
با همه هشدارهای گاه و بیگاه، اما وضعیت تغییر چندانی نکرد؛ ضمن آنکه تورم افسارگسیخته و رشد اقتصادی ناپایدار و گاه کاهشی به افزایش فقر در کشور دامن هم میزند. وعدهها برای برچیدن فقر مطلق در کشور، کاهش نرخ فقر و... هم تاکنون راه به جایی نبرده است.
وضعیت جمعیت زیر خط فقر راه خود را به شعارهای انتخاباتی امسال هم باز کرد و برخی کاندیداها با اشاره به گروههای آسیبپذیر از لزوم اجرای برنامههای حمایتی از آنها کردند؛ اگرچه هیچکدام از کاندیداها به طور مشخص نگفتند برای کاهش نرخ فقر چه برنامهای دارند. مسعود پزشکیان، پیروز این دور از انتخابات ریاست جمهوری نیز در یک از برنامههای انتخاباتی با انتقاد از برخی سیاستهای فعلی از بدتر شدن وضعیت جمعیت زیر خط فقر گفت. حالا باید دید او با سکانداری دولت چهاردهم میتواند راه را برای کاهش نرخ فقر باز کند؟