به همت کانون ادبی «زمستان» هم اکنون - عصر جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳- آیین تجلیل و بزرگداشت فرامرز قریبیان در حال برگزاری است.
از او میتوان به عنوانشمایل یک قهرمان معترض در سینمای ایران یاد کرد. خود نیز در نشست رسانهای فیلم «خروج» در جشنواره فیلم فجر گفته بود: «من نقشهای معترض را دوست دارم به این دلیل که خودم هم یک معترضام. در پرونده کاریام در نقشهای معترض زیادی ایفای نقش کردهام و "خروجگ بهترین آنهاست».
این همان فیلمی است که او با بازی در آن ار دنیای بازیگری خداحافطی کرد تا آخرین نقشی باشد که بازی کرده و باز البته در شمایل یک قهرمان معترض.
خاستگاه طبقاتی و تجربۀ زیستۀ تاریخی او هم در گرایش به سمت نقشهای اعتراضی و عدالتطلبانه بیتاثیر نبوده از جمله هممحلهای بودن و همکاری با مسعود کیمیایی؛ کارگردانی که نماد سینمای اعتراضی است.
اساسا قزیبیان سینما را در همکاری با کیمیایی آغاز کرد و در فیلم «بیگانه بیا» به عنوان دستیار کارگردان در کنار کیمیایی قرار گرفت و همین تجربه به نخستین تجربۀ او به عنوان بازیگر در فیلم «خاک» گره خورد و بعد در فیلم «گوزنها» به یک درخشش انجامید و نام او را در حافظه سینمایی ایران ثبت و ماندگار کرد.
آخرین همکاری او با کیمیایی در فیلم «رییس» بود، اما همچنان بازی او در نقش قدرت در فیلم گوزنها ماندگارترین نقش او در همکاری با کیمیایی محسوب میشود. او در این فیلم در شمایل یک مبارز سیاسی و معترض ظاهر شد، اما زیر سایۀ این نقش نماند و بعد از آن نقشهای متنوع و متفاوتی را تجربه کرد.
البته در «رد پای گرگ» کیمیایی هم نقش «رضا» -شخصیتی با صلابت و با اراده- را ایفا کرد و در سکانس ماندگار اسبسواری در خیابان انقلاب تهران ظاهر شد.
با این همه و برخلاف نقشهایش چندان اهل مصاحبه و گفتگو نبود و سکوت و کنارهگیری از حواشی سینما را برگزید و از همین سویه سکوت او اصغر فرهادی به خوبی در فیلم «شهر زیبا» استفاده کرد.
در این فیلم شمایل مَرد سنّتی یی را ایفا میکند که دخترش به قتل رسیده و درخواست قصاصِ قاتل را دارد. یک بازی در سکوت که با بازی با چشمان و نگاه نافذی که قریبیان دارد به این کاراکتر کاریزمای ویژهای بخشیده بود.
با رابرت دنیرو هم مقایسه شده، اما این قیاس را نمیپسندد. در واقع با بالانسِ دقیق و بهاندازه مابین سکوت و کلام و نگاه، فعلیّتِ سطوحِ مختلفِ این کاراکتر زخمی را، به موجودیّت میرسانَد.
اساسا یکی از ویژگیهای بارز و مهم فرامرز قریبیان در بازیگری، نگاه نافذ و توانایی او در استفاده از میمیک صورت و بازی با چشم است.
چهره و خطوط صورت او به گونهای است که شمایلی از یک مرد مقتدر ایرانی و کاریزماتیک را بازنمایی میکند و همین ویژگی هم کمک میکند او در ایفای نقشهای معترضانه به خوبی ظاهر شود.
او البته در فیلم «رقص در غبار» نخسین فیلم اصغر فرهادی هم بازی کرد و انتخاب او در دو فیلم اول فرهادی خود نشان میدهد که چه قابلیتهای بازیگری یی در او بود که توسط یکی از بازیگرشناسترین فیلمسازان ایرانی انتخاب شد.
دو نقشی که با شمایل همیشگی او در فیلمهای اعتراضی یا اکشن تفاوت میکرد، اما تبدیل به دو تا از بهترین و متفاوتترین بازیهای او شد.
فرامرز قریبیان تاکنون سه بار سیمرغ بلورین جشنواره فجر را همراه با چندین جایزه بینالمللی به خانه برده است که آخرین شان برای بازی در فیلم «خروج» حاتمی کیا بود تا واپسین حضور سینمایی اش در مقام بازیگر با سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد پیوند بخورد.
او در یک دورهای از دهه ۶۰ و ۷۰ در کنار جمشید هاشمپور به زوجی سینمایی در فیلمهای اکشن تبدیل شدند. دوره پرکاری و البته افزایش محبوبیت او.
پرداختن به کارنامه او به مجالی بیش از این نیاز دارد تا به انبوه نقشهایی که بازی کرده پرداخت، اینجا تنها به سبک و سطح بازیگری او با ارجاع به برخی از کارنامه بازیگریش پرداختیم تا به بهانه بزرگداشت او از جایگاه مهم این بازیگر در سینمای ایران بگوییم.
بازیگری که که با نقش «قدرت» در «گوزنها» درخشید و پس از بازی پر نقش «رحمت» فیلم خروج با قدرت و اقتدار از سینما خداحافظی کرد.