با روی کار آمدن دولت چهاردهم و تمرکز دستگاه سیاست خارجی کشور بر مؤلفههای مختلف حوزه دیپلماسی، بار دیگر لزوم توجه به بخشهای مغفولمانده دیپلماسی عمومی کشور مد نظر قرار گرفته است. بخشهایی نظیر دیپلماسی گردشگری که به علت دارا بودن پارامترهای بسیار اثرگذار در زمینههای ایجاد کسبوکار و رونق بخشیدن به وضعیت اقتصادی کشورها به عنوان یکی از وسیعترین و درآمدزاترین صنایع قرن در کانون توجه دولتمردان قرار گرفته است؛ برخی از کشورها با اهتمام به این موضوع هر گردشگر را دیپلماتی تلقی میکنند که قرار است پیام دعوت برای سفر و گشتوگذار از اماکن تاریخی، فرهنگی، باستانی، تفریحی و گردشگری کشورشان را به همراه ببرد و به عبارت دیگر حامل پیام دعوت به بازدید از کشورشان باشد.
همانطور که گفته شد، حوزه دیپلماسی عمومی دارای شاخههای فراوانی، چون فرهنگی، هنری، ورزشی و البته گردشگری است که اگر در مسیر درستی به کار گرفته شود، میتواند شامل مزیتهای بسیار زیادی برای کشورها باشد؛ این مزیتها از لحاظ اقتصادی تاثیرات فراوانی بر جامعه هدف باقی میگذارند و در اشتغالزایی، تعاملات فرهنگی، فقرزدایی، حفظ و بهبود محیط زیست و میراث فرهنگی، توسعه زیرساختها و رشد و تولید ناخالص داخلی اثرگذار هستند.
علی جنتی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، دراینباره به تجارتنیوز میگوید: «موضوع گردشگری یکی از مباحث مطروحه دنیاست که در ابعاد معنوی و مالی، دارای مزایایی برای کشورهای توانمند در این حوزه است؛ هر آنچه تحت عنوان میراث فرهنگی، جاذبههای دیدنی و طبیعی و گردشگری و تاریخی توسط گردشگران و توریستها به دنیا معرفی میشوند میتواند منجر به ارتقای صنعت گردشگری یک کشور و حرکت در مسیر دیپلماسی گردشگری آن کشور شود.»
علاوه بر موضوعاتی که جنتی برمیشمرد، گردشگری این توان را دارد که در رفع بسیاری از سوءتفاهمها میان کشورهای مختلف به کار آید و به عبارت دیگر گردشگران هر کشوری میتوانند پیامآور صلح و منادیان رشد و توسعه اقتصادی کشورها باشند.
جواد شعرباف، عضو گروه مطالعات غرب آسیا در دانشکده مطالعات جهان، در یادداشتی مینویسد: «گردشگری تعاملات فرهنگی را افزایش داده و عموم مردم را به یکدیگر نزدیکتر میکند. گردشگری امنیت ملی و منافع اقتصادی کشور را تقویت میکند و یکی از ابزارهای مهم دیپلماسی در تنظیم روابط خارجی است.»
با وجود این، ایران بهرغم برخورداری از جاذبههای فراوان گردشگری نه در حوزه درآمدزایی به هدف مد نظرش دست یافته است و نه از این ابزار برای تنظیم روابط خود با کشورهای دیگر استفاده کرده است؛ کشورمان به لحاظ جاذبههای تاریخی دهمین کشور جهان، از نظر میراث ناملموس (تنوع اقوام) پنجمین کشور جهان، از نظر تعداد شهرها و روستاهای ثبتشده صنایع دستی در شورای جهانی صنایع دستی نخستین کشور جهان و در نهایت از دیدگاه تنوع رشتههای صنایع دستی در رتبههای اول تا سوم و در رقابت با هند و چین قرار دارد (هر یک از این کشورها به فراخور زمانی خاص در رتبه نخست و دو کشور دیگر در رتبههای بعدی قرار میگیرند).
ایران با وجود اینها و بهرهمندی از تمام عناوینی که برشمرده شد، در استفاده از داراییهای تاریخی، فرهنگی و باستانی خود ناتوان است. یکی از دلایل اصلی این موضوع را میتوان از وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان شنید. آنجا که میگوید: «ما به دلایل ایدئولوژیک و مسالهای که با موضوع حجاب داریم نتوانستهایم زمینه حضور پرشمار گردشگران خارجی در کشورمان را فراهم کنیم؛ هیچ گردشگری در جهان، زمانی که برای تفریح و بازدید از جاذبههای فرهنگی، تاریخی و تفریحی میرود، تمایلی به داشتن پوشش رسمی ندارد و این موضوعی است که در تمام نقاط جهان قابل مشاهده است؛ گردشگران مرد معمولاً با پوشش شلوارک و گردشگران زن نیز با لباسهایی بسیار راحتتر از پوشش رسمی به کشورهای مورد نظرشان سفر میکنند.»
او ادامه میدهد: «به دلیل همین موضوعات ایدئولوژیکی که بازگو کردم ما تلاش نکردهایم الزامات جذب گردشگر را فراهم کنیم. نه سیستم حملونقل درستی داریم که بتواند سالانه ۱۰ میلیون گردشگر را جابهجا کند و نه هتلهای باکیفیت ۴ و ۵ ستاره یا تاپی داریم که بتوانند پذیرای گردشگران پرشمار خارجی باشند.»
یکی دیگر از مشکلاتی که گردشگران خارجی در بدو ورود به ایران با آن مواجه میشوند نبود امکان استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی این افراد در کشورمان به دلیل اعمال تحریمهای غرب است. این موضوع زمانی جلب توجه میکند که بدانیم گردشگرانی که وارد ایران میشوند برای تبدیل ارزهای بینالمللی خود به ریال با محدودیتهایی در میزان دریافتیشان نیز مواجهاند و بعد هم تنها صرافیهای خاصی در شهر مسئولیت انجام این امور را بر عهده دارند. یعنی یک گردشگر در صورت تمایل برای خرید یک خدمت یا کالای مورد نیازش باید مسافتی را طی کند تا ریال را از صرافیهای موجود دریافت کند.
این موضوع در کنار تمایل اندک گردشگران خارجی برای سفر به ایران، موجب کسادی بازار صنعتگران و صاحبان تجارتهای حوزه صنایع دستی کشور نیز شده است. آنچنانکه علی جنتی نیز با اشاره به این موضوع، آن را ناشی از شکست بخشی از سیاستهای کشور در حوزه جذب گردشگر ارزیابی و خاطرنشان میکند: «باید این سوال را هم مطرح کرد که با وجود همه تواناییهایی که در حوزه صنایع دستی کشور داریم چقدر از پتانسیلهایمان استفاده کردهایم؟ مثلاً در استان اصفهان با وجود اینکه صنعتگران در بخشهای مختلف در حال تولید صنایع دستی نفیسی هستند، اما در غیاب گردشگران، منبع درآمدی ندارند و کاسبیشان کساد است.»
جنتی توضیح میدهد: «اگر زمانی تصمیم داشته باشیم با بهرهبرداری از ابعاد معنوی و مالی حوزه میراث فرهنگی و گردشگری، ایران را به عنوان کشوری که دارای جاذبههای چشمگیری در حوزههای فرهنگی، هنری و تاریخی و البته گردشگری و تفریحی است به گردشگران خارجی معرفی کنیم و به درآمد کلان برسیم، باید الزامات آن را فراهم کنیم؛ اگر این الزامات نباشد طبیعتاً ما موفق نخواهیم بود.»
موضوعاتی که وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان عنوان میکند همان اصولی است که کشورهای گردشگرپذیر سالهاست با رعایتشان موجبات بهبود وضعیت اقتصادیشان را فراهم آوردهاند؛ مؤلفههایی، چون ارتقای کیفیت هتلهای کشور، بهبود وضعیت حملونقل و مسیرهای تردد گردشگران در جادهها و مسیرهای بین شهری، فراهم آوردن امکان آزادیهای نسبی برای گردشگران و در نهایت حل مشکلات ایران با جهان در جهت امکان استفاده از کارتهای اعتباری گردشگران در اقصی نقاط کشور و حتی در شهرهای کوچک.