تقریبا همه ما محمدرضا گلزار را به عنوان سوپراستاری که سالها در اوج بوده و در پروژههای متعدد سینمایی کار کرده است، میشناسیم؛ هرچند که فعالیت او در عرصه سینما چندان برای مخاطبان جدی و البته منتقدان خوشایند نبود.
مردی که میخواهد همهفن حریف باشد!
زندگی هنری محمدرضا گلزار از سال ۱۳۷۷ با گروه موسیقی «آریان» شروع شد و به عنوان گیتاریست با این گروه روی صحنه میرفت. گروه جوانی که در آن سالها تورهای کنسرت موفقی را در داخل و خارج از کشور برگزار میکرد. همکاری با این گروه پرطرفدار مقدمهای برای آشنایی گلزار با ایرج قادری ـ کارگردان سینما ـ بود که منجر به بازی او در فیلم سینمایی «سام و نرگس» شد. فیلمی که در سال ۱۳۷۹ روی پرده سینما رفت و مقدمهای برای آغاز فعالیتهای سینمایی گلزار شد.
محمدرضا گلزار خیلی زود تبدیل به یک چهره مطرح سینمایی شد و نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که در یک بازه زمانی مشخص چهره او فروش گیشه را تضمین میکرد؛ با این حال او هیچگاه در عرصه بازیگری برنده جایزه معتبری نشد.
درست است که از سال ۱۳۹۸ فعالیتهای سینمایی محمدرضا گلزار تقریبا متوقف شد، اما او در عرصه مجریگری نیز تجربهآزمایی کرد و در سال ۱۳۹۷ اجرای مسابقه «برندهباش» را در شبکه سه سیما به عهده گرفت. «پانتولیگ» نیز دومین تجربه اجرای تلویزیونی او بود که در سال ۱۴۰۲ روی آنتن رفت. درست است که اجراهای تلویزیونی او شاهکار نبودند، اما اجراهایی تلخ و زننده هم نبودند.
اما در این میان نمیتوان بعد ورزشی شخصیت او را نیز نادیده گرفت. در کنار فعالیتهای هنری، گلزار ورزش حرفهای نیز انجام میدهد تا جایی که در سال ۱۴۰۲ به عنوان عضو هیئت رئیسه انجمن پدل و سرپرست تیم ملی هم منصوب شد. سمتی که برای خیلیها خوشایند نبود و حضور یک سلبریتی در فدراسیون را زیر سوال میبرد!
این مرد از موسیقی دل نکند!
شاید فعالیتهای پی در پی سینمایی تا سالها میان گلزار و موسیقی فاصله انداخت، اما در سال ۱۳۸۶ با همراهی همایون نصیری در تاسیس گروه «دارکوب» نقش داشت و فعالیتهای مشترکی با مازیار فلاحی و زندهیاد مرتضی پاشایی را نیز روی صحنه برد.
او تکآهنگهای مستقل خود را نیز به صورت جسته و گریخته منتشر کرد و اجراهای شخصی خود را روی صحنه برد. کنسرتها و آهنگهایی که معمولا هم با استقبال جامعه طرفداران محمدرضا گلزار مواجه میشود، اما شاید چندان مورد توجه مخاطبان جدی موسیقی قرار نگیرد. در دهه ۹۰ این چهره چندین قطعه موسیقی منتشر و کنسرتهایی را در تهران و خارج از کشور برگزار کرد که بسیاری معتقد بودند حضور جوانها در کنسرتهای او به واسطه کار خوبش در موسیقی نیست بلکه به واسطه علاقه طرفداران به او است.
البته که اگر نسخههای استودیویی آثار گلزار را گوش کنید، آهنگهای او در مقایسه با دیگر خوانندگان کنونی پاپ چندان بیکیفیت نیست، ولی امری که توانایی یک خواننده را مشخص میکند، اجرای زنده او روی صحنه موسیقی است که در همین راستا بارها ویدیوهایی از اجرای زنده او در فضای مجازی دست به دست شد و کیفیت به گونهای بود که حتی مخاطبان عام موسیقی هم توانایی او را در خواندن زیر سوال بردند.
اما این مسئله تنها گریبانگیر گلزار نیست و در تمامی این سالها که چرخ موسیقی پاپ ایران با خوانندگانی که به راستی خواننده نیستند، میچرخد، خوانندگان زیادی بارها مورد نقد قرار گرفته و حتی از عرصه موسیقی حذف شدهاند که البته شرکتهای آنها برایشان جایگزینهایی با همان کیفیت پیدا کردهاند.
خراب کردی...
حالا، اما محمدرضا گلزار با انتشار آهنگ جدید خود به نام «خراب کردی» که این آهنگ با ترانه و ملودی مهراد جم ساخته شده است، بار دیگر سرزبانها افتاده و نوک پیکان انتقاد را نیز روانه او کرده است. انتقادها در شرایطی به سمت این چهره روانه هستند که او نسبت به خوانندگان پاپ هم رده خود چندان کمتر نیست؛ او مثل همه اهالی پاپ که چه در قدرت اجرای زنده و چه در محتوای تکآهنگ کموکسریهای خاص خود را دارند، جامعه مخاطب خود را پیدا کرده است و با کسی کاری ندارد.
با این حال نباید این نکته را فراموش نکنیم که نمیتوان کسی را از انجام کاری به خصوص در وادی هنر منع کرد و این در نهایت مخاطبان هستند که تشخیص میدهند، کار چه کسی را دنبال کنند؛ البته این امر تحت شرایطی است که مخاطب گزینههای زیادی برای انتخاب داشته باشد؛ به گونهای که اگر چند خواننده ضعیف به عنوان گزینه برای شنیدن دارد، چند خواننده و گروه خوب هم به عنوان گزینه روی میز داشته باشد.
در این میان برخی هم هستند که معتقدند که ورود یک بازیگر به عرصه موسیقی، از موسیقی کم نمیکند، البته در شرایطی که نام آن خواننده در کنار خوانندگان بزرگ قرار نگیرد. برخی هم معتقدند که یکی دیگر از دلایل ساده به نظر آمدن خوانندگی و هجوم افراد مختلف به آن، تهیهکنندگانی هستند که افرادی را به عنوان خواننده و سلبریتی معرفی میکنند که آهنگشان نه حرفی برای گفتن دارد، نه توانایی اجرا دارند و نه صدای خوب! ولی مخاطب میبیند که این افراد کنسرت برگزار میکنند، آهنگ منتشر میکنند، عکس آنها روی بیلبوردها است، وضع مالی خوبی دارند، در تلویزیون هستند و... در نتیجه با دیدن این نمونهها فرد با خودش میگوید: «من هم مثل همین خوانندهها میخوانم»!
به افتخار آقای گلزار!
اما در همه این سالها هرگاه محمدرضا گلزار در عرصههای اجرا، موسیقی و ورزش قدمی برداشت، از سوی جامعه منتقدان مورد عتاب قرار گرفت و معمولا با روی گشاده از او استقبال نشد. اما برای یک بار هم که شده باید تلاش و پشتکار محمدرضا گلزار و حضور هدفمندش در عرصههای مختلف را دید و از او به عنوان انسانی پرتلاش که پیامهای منفی، ناخوشایند و بعضا توهینکننده را نادیده میگیرد و با قدرت به سمت هدفش میرود، قدردانی کرد. به افتخار آقای گلزار!