حالا اگر خبری از گلفروختن سر چهارراه و فالفروختن با لباسهای مندرس نباشد و اتفاقا فرزندتان با پوشیدن لباسهای شیک مقابل دوربین بنشیند و با گفتن جملاتی دلنشین قند در دل کاربران شبکههای مجازی آب کند و درآمد کلانی هم در جیبتان بریزد چطور؟ در این حالت پاسختان چیست؟ احتمالا با تغییر نوع این سؤال عدهای از والدین کمی تعلل خواهند کرد و دیگر رگ غیرت و تعصبشان بیرون نمیزند، چراکه در ظاهر همه چیز بدون ایراد به نظر میرسد، نه کودک قرار است از خانه بیرون برود و نه لباسهای مندرس بر تن کند! اما واقعا موضوع همینقدر ساده است؟ برای بررسی بیشتر این موضوع و آگاهی از ابعاد مختلف تبعات استفاده از کودکان در شبکههای اجتماعی با دکتر معصومه نصیری، دبیرکل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکوی ایران به گفتگو پرداختیم. متن این گفتگو به شرح زیر است.
سالهاست که ما با پدیده کودکان کار مجازی مواجه هستیم و در چند سال اخیر نیز بهدلیل پیداکردن بعد مالی و تجاری، این ماجرا شدت بیشتری گرفته است. کنوانسیونهای حقوق کودک و کنوانسیونهای بینالمللی اشاره دارند که هرگونه استفاده ابزاری از کودکان برای کسب درآمد در شبکههای اجتماعی و سایر پلتفرمها با مجازات و ممنوعیت همراه است و کشورهای دیگر بهویژه کشورهای اروپایی نسبت به این مسأله و صیانت از حریم خصوصی کودکان سختگیری و حکمرانی جدی دارند. بههمیندلیل نیز قوانینی وضع کردهاند که متناسب با آن کودک میتواند در بزرگسالی حتی بابت انتشار تصویر خود از سوی والدین در شبکههای اجتماعی شکایت کند.
ما در کشور تنها یک سند درباره حقوق کودکان داریم که نهادهای مختلف با همکاری یکدیگر آن را تدوین کردهاند. این سند بیشتر بر تولید محتوا توسط کودکان تأکید میکند و به مساله سوءاستفاده والدین از کودکان توجه کافی ندارد. با توجه به اینکه در کشور ما کودک تا سن قانونی، ولی دارد که میتواند برای او تصمیمگیری کند، لذا این تناقضات قانونی ما گاهی باعث میشود تا پدر و مادرها راحتتر بتوانند از این حفرههای ایجادشده استفاده کنند؛ بنابراین حتما قوانین در این حوزه باید جدیتر، پررنگتر و دارای بازدارندگی بیشتر باشند. در کشور ما تقریبا جرائم حوزه سایبری خیلی توسط افراد جدی گرفته نمیشود مگر آنکه موضوع خیلی خاص باشد. بر همین اساس ما باید به کسی که از کودکان سوءاستفاده میکند، این را منتقل کنیم که با وجود والد بودن اگر قوانین در این حوزه بر آنها مترصد شود، قابلیت پیادهسازی دارد. البته آنچه در این زمینه قدری دست مجری قانون را میبندد آن است که ساحتهای والدگری ما با توجه به خردهفرهنگهای کشورمان در حوزه اجرا با کشورهای دیگر متفاوت است و این امر سبب میشود هر قانونی هم که گذاشته شود، بازهم در نهایت دست والدین برای سوءاستفاده از کودکان باز باشد.
متاسفانه پدر و مادرهایی که طعم درآمدزایی از فرزندانشان از طریق بلاگری را چشیدهاند خیلی به توصیهها توجه نمیکنند و توجیهات خود را نیز در این زمینه دارند، اما سواد رسانهها بر چند نکته تاکید جدی دارد. یکی از این موارد حریم خصوصی کودکان است. درواقع ما با فضای بلاگری، حریم خصوصی فرزند خود را مخدوش میکنیم. ممکن است فرزند شما در بزرگسالی از وضعیتی که برای آن در کودکی ایجاد کردهاید رضایت نداشته باشد. در این زمینه، موضوع دیگر بحثهای روانی ناشی از این مدل کنشگری والدین است. والدین فرزندشان را در معرض توجه و تمرکز دیگران قرار میدهند که پژوهشهای مختلف نشان میدهد ترشحات مغزی ما هنگام لایکشدن در شبکههای اجتماعی مانند همان حسی است که یک معتاد بعد از مصرف مواد میگیرد؛ این حس پاداشدهی ذهنی که اتفاق میافتد، بسیار اعتیادآور است. یعنی آن چیزی که باعث میشود فرد نتواند اعتیاد خود را ترک کند هم همین است، چراکه آن سیستم در ذهن فرد شکل میگیرد و هیچ چیز دیگری نمیتواند جای آن را پر کند؛ بنابراین والدین با قراردادن کودکان در شبکههای اجتماعی خواسته یا ناخواسته میزان وابستگی و اعتیاد فرزندشان را به تاییدشدن دیگران بالا میبرند. آیا والدین تبعات وضعیتی را که برای فرزند خود خلق کرده و اعتیادی که به لحاظ ذهنی برای آنها نسبت به تایید دیگران به وجود آمده را میتوانند در بزرگسالی که ویژگیهای کودکی وی از بین رفته و طبیعتا دیگر نمیتواند آن سطح از توجه را جلب کند جبران کنند؟ قاعدتا این اتفاق نمیافتد؛ بنابراین والدین با این کار هم کودکی فرزند خود را میفروشند و هم نوجوانی و بزرگسالی او را متناسب با آن تباه میکنند. از این رو قاعده تربیت و اخلاقی میطلبد که ما با کودکانمان منصفانهتر رفتار کنیم.