رئیس جدید سازمان بهزیستی در اصلاح ویرانههای این سازمان، بهزیستی استان تهران را در اولویت قرار دهد، پیش از آنکه باقیمانده اعتبار اجتماعی آن به طور کامل از دست برود.
دهها اتفاق، که تعطیلی بدون توجیه مراکز حوزه معلولان در صدر آنهاست، نشان میدهد وضعیت بهزیستی استان تهران نگرانکننده و حاد است و ضرورت دارد رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور در ادامه بهبودبخشی به وضعیت بهزیستی، ابتدا بهزیستی استان تهران را در اولویت قرار دهد.
تعطیلی مرکز جامع وحدت یکی از مهمترین خسارتهایی است که مدیریت بهزیستی استان تهران به بهزیستی و جامعه هدف آن وارد کرده است.
این مرکز با داشتن فضای فیزیکی گسترده اخیراً به لطف مدیریت غیرتخصصی حاکم بر بهزیستی استان تهران، از ریل فعالیتهای آموزشی و حرفهآموزی خارج و اکنون کارگاه اشتغال معلولین و کلینیکهای فعال مددکاری آن تعطیل شده، تجهیزات این مرکز در معرض سرقتهای شبانه قرار گرفته و خود ساختمان به محل تجمع معتادین متجاهر تبدیل و در حال ویرانی است.
تعطیلی مرکز جامع توانبخشی مولوی واقع در منطقه محروم شوش، دومین خسارت واردشده بر پیکر بهزیستی استان تهران در سالهای اخیر است.
مدیریت بهزیستی استان تهران که بهطور قانونی و اخلاقی، وظیفه توسعه خدمات بهزیستی را بر عهده دارد بهجای تلاش در این زمینه، بستر تخریب این مرکز را فراهم کرد تا گسترهای از فعالیتهای دولتی به بهانه غیراجرایی بودن برنامهها از بین رفته و فضای آن برای درآمدزایی به پاساژ تبدیل شود.
در حالی که اصل کار بهزیستی حول محور کار اجتماعی، توانبخشی و مددکاری میچرخد و ساخت پاساژ و اماکن تجاری نهتنها در حیطه وظایف بهزیستی نیست، بلکه در استثنائیترین حالت ممکن هم باید با تأیید متخصصان و با هدف افزایش خدمات به جامعه هدف بهزیستی صورت گیرد نه بدون مشورت و بر اساس روابط دوستانه برخی که نام مدیر بر خود گذاشتهاند؛ اما حاضرند منافع سازمان مظلوم بهزیستی را قربانی جلب رضایت گروهی از فعالان اقتصادی کنند و از این رهگذر عوایدی هم نصیب خود سازند، حتی به این قیمت که انجمن ضایعه نخاعی در طبقه زیر زمین مرکز مولوی محصور و منزوی شود.
تعطیلی مرکز جامع خدمات توانپزشکی اسماء در منطقه یوسفآباد، خسارت بعدی بهزیستی در این سالهاست. این مرکز توسط دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی با تعرفه دولتی و توسط درمانگران با سطح بالای تحصیلاتی مشغول به فعالیت بود و مرکزی بسیار مناسب و جامع برای آن دسته از افراد دارای معلولیت که به دلیل شرایط مالی امکان استفاده از مراکز خصوصی را نداشتند محسوب میشد. اما حالا از این مرکز چیز زیادی باقی نمانده است.
دو مرکز قرنطینه در مرکز وردآورد مستقر بودند که نقش ارزندهای در حفظ کرامت معلولان مجهولالهویه داشتند، ولی هر دوی این مراکز در نتیجه سوءمدیریت مدیران بهزیستی استان تهران به تعطیلی کشانده شدهاند.
مرکز بزرگ توانبخشی آیت با تعدد فعالیت در حوزه حرفه آموزی و با تیمهای مجرب تشخیص معلولیت، به بهانه طرح غیر عملیاتی ict شبانه، بدون مشورت کارشناسی و بدون اخذ مجوز از مراجع بالادستی تعطیل شد و اکنون تنها ۵ نفر چراغ این مرکز را به زور روشن نگاهداشتهاند.
باقی مراکز دولتی هم در چند سال گذشته به حالت نیمهتعطیل درآمدهاند و مراکز دولتی نارمک از آن جمله است.
محدود کردن بسیاری از فعالیتها، رکود شدید فعالیتی در حوزه توانبخشی، تغییر سیاستهای فعالیتی و طرد تعداد قابل توجهی از نیروهای دارای تجربه و دغدغه در این حوزه نیز از دیگر دستاوردهای بهزیستی استان تهران است اگر که هدف جدید این اداره کل خروج از حوزه بهزیستی و انکار سوابق چهلساله در این زمینه باشد.
اگرچه مشخص نیست منشأ این اتفاقات دقیقاً چیست و چه کسی یا چه کسانی از آن بهره میبرند، اما رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور برای اثبات توانمندی و همچنین حسن مدیدیت خود باید رسیدگی به وضعیت بهزیستی استان تهران را در صدر برنامههای خود قرار داده و ضمن بررسی دلایل این اتفاقات، از ادامه آن پیشگیری کرده و مراکز را به حالت فعال قبل درآورد.
در این تنگنای اقتصادی، شایسته نیست این مراکز که از معدود مجراهای امید باقیمانده برای جامعه معلولان هستند هم بهطور کلی خاموش شوند بیآنکه مقصران آن شناسایی و مجازات شوند.
باید منتظر ماند و دید رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور چقدر با معلولان همدل است، چقدر به دفاع از حقوق جامعه هدف خود ایمان دارد و در راستای ایمان خود چقدر مدیریت و تدبیر دارد.