در هنگامههای سختی قرار داریم. نه از آن رو که دشمنی قوی، حیلهگر و مزدور رو به روی ماست. این هم سخت است، اما سخت تر، شرایطی است که برخی خودیها فراهم میکنند.
در زمانهای که باید دیوار امنیت را با اخوت و محبت، محکم کرد با بدخواهی و بد گویی چنان که خِشت را از دیوار میکشند میخواهند افراد را از این صف- که باید، چون بنیان مرصوص باشد- بیرون بکشند. سخت از این رو که برخی افراد زبان به رجز میگشایند که معلوم نیست چند روز رزم جامه پوشیده باشند. از جنگ میگویند حتی اگر به قیمت کشته شدن نصف مردم شود، اما معلوم نیست که در این جنگ قرار است خودشان در کجای این میدان باشند.
غلامرضا بنی اسدی در ادامه این مطلب در روزنامه جمهوری اسلامی، نوشته است: آنچه تا کنون از این جماعت دیدهایم انگشت کردن در چشمِ خودیها بوده است. کسانی که با این زبان از جنگ سخن میگویند باید کارنامهای به اندازه همه هشت سال دفاع مقدس داشته باشند نه کمتر اما. اما بزرگان شان که یک سخنرانی هم در دفاع از "دفاع مقدس" نداشتند چه رسد به حضور در میدان.
جنگ، جنگ گفتنِ امروز شان هم حداکثر مثل دعوت کوفیان از امام حسین (ع) است که، چون معرکه بر پا شد، در خود فرو نشستند. همانها که اسلافشان در برابر صلح قهرمانانه امام مجتبی (ع)، امیرِ هادی مؤمنان را "مذل المؤمنین" خواندند. بگذریم کسانی جنگ را اصل میدانند که اصالت شان به هر چه باشد به جنگ و جبهه نیست. امروز صدایشان بلند است معلوم نیست اگر -خدای نکرده- ناقوس جنگ بلند شود کجا خواهند بود. آیا خودشان حاضرند یکی از نصف جمعیت جان باخته باشند؟ هنگامه سختی است، اما نه تنها به این خاطر که دشمن، چنگ و دندان نشان میدهد، به این خاطر که برخیها همچنان برای قدرت و سهم بیشتر پایداری میکنند نه پای ایران. حتی نه پای جمهوری اسلامی. اگر نه این بود، دستشان به جای مچ گرفتن برای دست گرفتن دراز میشد. به جای امتداد خط رقابت، برای خدا و برای مردم با دولت رفاقت میکردند و همه توان خود را میگذاشتند تا نقاط ضعف دولت را بپوشانند نه این که نقاط قوت را کور کنند. هنگامه سختی است نه تنها به خاطر تجهیز دشمن بلکه به خاطر غفلتها و گاه ندانم کاریهای دولت که صدای دوستان را هم بلند میکند. عقلانیت حکم میکند که تیم دولت همدل و هم رای و همراه و چابک به خدمت مردم باشد. بکوشد با ایجاد کمترین هزینه، بیشترین آورده را برای ملک و ملت داشته باشد. سفره خانوادگی نیست که خویشاوندان را بخوانیم بلکه تدبیر امور مملکت است که از توانمندان باید کمک گرفت. کسانی که پای وطن و انقلاب پایداری کنند نه پای منافع جریانی و جناحی.
بکوشند و بکوشیم همه مان تا با تدبیر درست، انواع خطرها را از ایران و ایرانی دور کنیم. تلاش کنیم با هم افزایی توان داخلی، به خارج هم پیغام وحدت و قدرت بدهیم. بکوشیم و این آمادگی را در خود ایجاد کنیم تا برای هم بمیریم. این برای همه ما زندگی به همراه خواهد داشت. برای وطن و انقلاب هم سرفرازی. چنین باد انشاالله.
راهکار برون رفت ایران از بحران منطقهای
محمدمهدی مظاهری نیز در یادداشتی در دیپلماسی ایرانی نوشته است: در روزها و هفتههای اخیر سیاست خارجی ایران شاهد تحرکات بسیاری برای نجات منطقه از یک جنگ فراگیر بوده است. در شرایطی که ترور فرماندهان مقاومت در رأس برنامههای رژیم اسرائیل قرار گرفته (که برخی از آنها با نقض حاکمیت ایران و عبور از خط قرمزهای مشخص کشورمان همراه بوده است) و این رژیم در حمله به غزه و لبنان به طور مرتب و سازمان یافته مرتکب جنایات جنگی، نقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه شده و میشود و کشورهای غربی نیز به دلیل راهبردها و منافع خود در منطقه غرب آسیا در برابر آن سکوت کرده و به حمایت مالی و نظامی از آن ادامه میدهند، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد با اجرای عملیات وعده صادق پاسخی قاطع به ترور مهمان رسمی اش (اسماعیل هنیه) و سردار نظامی اش (شهید نیلفروشان) نشان دهد و قدرت بازدارندگی خود را به رخ حریف بکشد.
با این وجود، اعتماد به نفسی که حمایت کشورهای غربی به نخست وزیر رژیم اسرائیل بخشیده، سبب شده است تا این پایان ماجرا نباشد، اسرائیل به پذیرش نتیجه اقدامات ضد حقوق بین الملل خود رضایت ندهد و اعلام کند که پاسخی سختتر به حمله موشکی ایران خواهد داد. این وضعیت منطقه را در یک شرایط بحران و تنش پینگ پنگی قرار داده و اعلام اخباری مبنی بر انتقال فوری سامانه ضد موشکهای بالستیک تاد از سوی آمریکا به رژیم اسرائیل و تحرکات نظامی آمریکا در پایگاه هایش منطقه نیز بر آتش این تنشها و تحلیلهای نگران کننده اضافه میکند.
در پاسخ به چنین شرایطی ضمن اینکه نیروهای میدان ایران برای مواجهه با تهدیدات احتمالی آماده میشوند، دستگاه دیپلماسی کشور نیز بنا به رسالت خود، تحرکات وسیعی را به منظور جلوگیری از گسترش جنگ آغاز کرده است. تور منطقهای وزیر امور خارجه به کشورهای عرب و مسلمان منطقه حکایت از آن دارد که ایران ضمن آمادگی برای دفاع از خود، خواهان تداوم تنشها در منطقه نیست و معتقد است صلح فراگیر منطقه ای، تنها با همکاری و نشان دادن ابتکارعملهای سریع و دقیق از سوی همه کشورهای منطقه امکان پذیر است.
هر چند پاسخ رسمی همه سران منطقه اعتقاد و علاقه آنها به جلوگیری از جنگ منطقهای بوده است، اما از آنجا که در عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل سیاستهای اعلامی کشورها چندان قابل اعتماد و اعتنا نیست و این منافع پنهان و چند لایه و سیاستهای اعمالی آنها است که بر روند تحولات در منطقه تأثیر میگذارد، به نظر میرسد نمیتوان با قاطعیت تخمین زد که موضع گیری واقعی این کشورها در صورت گسترش دامنه تنشها چه خواهد بود.
تکلیف چین و روسیه نیز مشخص است؛ چین به صورت سنتی از ورود مستقیم به تنشهای سیاسی- امنیتی منطقه احتراز و تنها به صدور بیانیههای کلی مبنی بر لزوم خویشتن داری طرفها و پرهیز از گسترش جنگ تأکید میکند. روسیه نیز که خود در باتلاق اوکراین گرفتار شده و حمایتهای همه جانبه کشورهای غربی از اوکراین مانع پیروزی برق آسای آن در کشور همسایه اش شده است، حال منافعش حکم میکند که از باز شدن جبهههای جدید پیش روی آمریکا و سایر کشورهای غربی و معطوف نمودن حواس آنها به یک بحران جدید جلوگیری نکند. البته این امکان وجود دارد که مقامات کرملین با ارائه یکسری همکاریهای اطلاعاتی بکوشند پاسخ حسن نیتهای پرهزینه ایران به خودشان را بدهند، اما حداقل بر اساس اخبار و اطلاعات رسمی، به نظر نمیرسد بیش از این حاضر به حمایت از ایران در برابر اسرائیل و کشورهای غربی باشند.
در چنین شرایطی مهمترین مؤلفه رهایی ایران از این وضعیت و خروج عزت مندانه و مقتدرانه از بحرانهای موجود، در کنار رایزنیهای منطقه ای، تکیه بر مؤلفههای قدرت ملی است. قدرت ملی هم تنها در توان موشکی ایران خلاصه نمیشود؛ بلکه مجموعهای از عناصر شامل جمعیت، وسعت و عمق استراتژیک، توان اقتصادی، قدرت نظامی، قدرت رسانهای، حمایتهای مردمی، اعتماد و سرمایه اجتماعی و البته وفاق ملی را در بر میگیرد. بی شک جمهوری اسلامی ایران تنها با اتکا به یک مولفه از قدرت ملی نمیتواند سیاست خارجی موثری را طراحی و اجرایی کند. در شرایط کنونی ایران به یک استراتژی شبکهای نیاز دارد که همه عوامل قدرت ملی در آن مورد توجه و بهره وری قرار بگیرند.
البته نکته ظریفی که در این میان وجود دارد و حاصل تجارب ایران در جنگ تحمیلی با عراق است، این است که مؤلفههای قدرت ملی از وزن یکسانی برخوردار نیستند و حتی در صورت ضعف و نابرابری توان کشور در حوزههای اقتصادی، نظامی و رسانهای با دشمن، برخورداری از حمایتهای مردمی یکدست و وفاق ملی میتواند ورق بازی را به نفع ما برگرداند.
وفاق به معنی سازگاری، همکاری کردن و اتحاد است و زمانی که بحث وفاق ملی در سیاست خارجی مطرح میشود مراد این است که آحاد جامعه و همه احزاب و گروه ها، فارغ از نگرشهای حزبی و منافع فردی و گروهی، همگی به نفع یک امر مقدس یعنی «منافع ملی» با یکدیگر همکاری کنند و مانع آن شوند که اختلاف نظر آنها به دستاویزی برای دشمنان و لطمه به منافع کشور و مردم تبدیل شود.
در شرایط کنونی که کشور به واسطه سیاستهای دیوانه وار نخست وزیر راستگرای رژیم صهیونیستی در وضعیت بحرانی قرار گرفته، وفاق ملی میتواند پشتوانهای قوی برای تصمیم گیران کشور باشد تا ایران و منطقه را از مهلکه جنگ فراگیر برهانند. در این وضعیت بر دولت و تصمیم گیران سیاست خارجی لازم است صداهای مختلف را شنیده و به توصیههای دلسوزانه و منطقی گوش دهند و با پرهیز از خودمحوری و یکجانبه نگری در تصمیم گیریها، مانع وفاق ملی نشوند. بر مردم و احزاب سیاسی نیز واجب است تا مطالبات و درخواستهای خود را با توجه به مقدورات و محذورات کنونی کشور با صبر، مصلحت اندیشی و قانون گرایی مطرح و دنبال کنند و اجازه ندهند صدای اختلاف و اعتراض آنها به دستمایهای برای دخالت بیگانگان در امور کشور تبدیل شود.