وقت آن است که کمی بیخیال باشیم. برخی مواقع تعدادی از افراد چنان عمل و رفتار میکنند که گویی دارند بار همه دنیا را به دوش میکشند؛ اما به جای اینکه دنیای بهتری برای خود بسازند، تنها اضطراب و نگرانی خود را بیشتر میکنند.
در این مقاله راهنماییهای کوچکی برای کاهش بار روانی و فشار ذهنی ارائه شده است.
هر کاری که باید انجام دهید، انجام بدهید و این فکر را که دیگران راجع به شما چه فکری میکنند، دور بریزید. این زندگی شماست، انتخابها و تصمیمهای شماست. بسیاری از مردم دوست دارند دیگران را قضاوت کنند و از این کار لذت میبرند، شما چرا باید برای این موضوع اهمیت قائل شوید؟ شما خودتان میدانید که چگونه آدمی هستید، اگر دیگران تصور میکنند افکار و حرفهایشان تعریف درستی از شماست، به آنها اجازه بدهید از این مسئله خوشحال باشند. هنگامی که بیش از اندازه به آنچه دیگران فکر میکنند اهمیت بدهید، دیگر باید برای آنها زندگی کنید نه برای خودتان.
همه ما در زندگیمان حداقل یک بار اشتباه کردهایم. این امر یکی از ویژگیهای زندگی است. زندگی بدون اشتباه ممکن نخواهد بود؛ پس به خودتان سخت نگیرید. بپذیرید که هر فردی ممکن است گاه مرتکب اشتباهی شود که این بخشی از طبیعت انسان است. سعی کنید اشتباهات خود را به حداقل برسانید و یاد بگیرید خودتان را ببخشید.
واژه «شکست» نباید همیشه ترس را به دلتان راه بدهد. برخورد با شکست به نوع نگرش شما بستگی دارد. اگر شکست را به معنای ناشایستگی و کامل نبودن توصیف کنید، معمولا احساس بیچارگی خواهید داشت. معنای واقعی شکست دست کشیدن از تلاش است. اگر دست از تلاش نکشید؛ پس شکست نخوردهاید. شکست را ابزاری برای یادگیری بدانید، یک فرایند آزمون و خطا.
انسان به طور طبیعی فقدان را نقص میداند؛ اما چنین باوری نسبت با فراوانی ندارد. ما با تمرکز بر نداشتههایمان احساس کمبود و محرومیت میکنیم. فایده این کار در چیست؟ بهتر است به نکتههای مثبت داشتههایمان و نکتههای منفی که نداریم، متمرکز شویم. چرا با فکر کردن به نداشتههایتان خود را آزار میدهید؟ این شیوه تفکر هیچ کمکی به بهرهوری و کارایی شما در زندگیتان نمیکند. فهرستی از چیزهایی را که در زندگی برایتان ارزشمند هستند، تهیه کنید. تنها باید باور کنید که آنچه دارید، کافی است.
معمولا خودمان را با فکر و خیال بیش از حد درباره آینده پریشان میکنیم. هیچ فردی نمیتواند آینده را پیشبینی کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که خودتان را با نگرانی درباره چیزهایی اتفاق افتادن آنها معلوم نیست، بیآزارید. به یاد داشته باشید که اینگونه از اضطراب و نگرانیها انرژیتان را هدر میدهد و شما را از اهدافتان دور میکند. خطرها را در نظر داشته باشید و اگر میتوانید در حال حاضر نگرانیها را کنار بگذارید و اقدامی برای مقابله با آنها انجام بدهید.
هنگامی که باور داشته باشید وقوع اتفاقی شما را خوشحال خواهد کرد و مدام درحال انتظار برای آن رخداد باشید، عمر خود را هدر میدهید. لحظههای زندگی را برای به دست آوردن و انتظار دستیابی به شادی هدر ندهید. تصمیم بگیرید در همین لحظه شاد و خوشحال باشید. خوشبختی یک مقصد نیست؛ بلکه طی مسیر آن مهم است.
افسوسها بخشی از زندگی هستند. گذشته را نمیتوانید تغییر بدهید؛ اما میتوانید از آن درس بگیرید. آیا از گذشتهتان درس گرفتهاید؟ در این صورت دیگر اشتباهتان را تکرار نخواهید کرد. در صورتی که روش دیگری را امتحان کنید، قطعا به نتیجه مطلوبی دست خواهید یافت. بپذیرید آنچه در گذشته از دست دادهاید، هزینهای است که برای آزمون و خطا پرداختهاید و آن را تجربه کردهاید.
خیلی از ما چنان از طرد شدن و پذیرفته نشدن میهراسیم که هیچ تلاشی برای بیرون آمدن از دایره امنمان نمیکنیم. دل را به دریا بزنید و از ناراحت شدن و دل شکستگی نترسید. هرچه بیشتر از ترستان فرار کنید، ترستان بیشتر میشود. باید توانایی ابراز احساسات خود را داشته باشید و با پیامدهای آن کنار بیایید. این چنین میتوانید بر ترس از طرد شدن غلبه کنید و احساس راحتی بیشتری خواهید کرد. اگر به نتیجه مورد انتظارتان دست نیابید، خیلی زود متوجه خواهید شد که اوضاع به آن بدی که پیشبینی میکردید، نبوده است و میتوانید با آن کنار بیایید. سعی کنید جسور باشید و زندگی را مانند یک ماجراجویی ببینید.
لاغر باشید، زیبا باشید، ثروتتان را به نمایش بگذارید تا تحسینتان کنند، چه بیمعنی. زمانی که خودتان را همانطور که هستید بپذیرید و دوست داشته باشید، دیگر لازم نیست خودتان را به دیگران ثابت کنید. تحتتاثیر تصاویر مجلل رسانهها از آدمهای موفق و دوست داشتنی قرار نگیرید. بسیاری از این تصاویر کامل و بینقص هستند. همه ما از تماشای تصویر آدمهای زیبا و بینقص لذت میبریم؛ اما به یاد داشته باشید بسیاری از این تصویرها طبیعی نیستند. خودتان با تمامی نقص و کمبودهایی که دارید، بپذیرید و دوست داشته باشید.
ساده است که باور کنیم به اندازه کافی شایستگی نداریم. در دنیایی رقابتی زندگی میکنیم. خوب است که به دنبال رشد و پیشرفت باشیم. با این حال هنگامی که مدام خودمان را سرزنش کنیم که به اندازه کافی خوب نیستیم، دیگر تاثیر مثبتی را مشاهده نمیکنیم. این طرز تفکر بههیچ وجه خوب نیست و سعی کنید این شیوه تفکر را به چالش بکشید. چه معیاری برای تعیین میزان شایستگی وجود دارد؟ کافی است از خودتان در جایگاهی که هستید و پیشرفتهایتان راضی باشید، مسئله حائز اهمیت این است.