لغو تحریمهای سوریه از سوی واشنگتن فرصت سرمایهگذاری و گشایش در بازارهای سوریه را ایجاد میکند. اما در برابر این امتیاز، طرف آمریکایی در پی ایجاد زمینه عادیسازی روابط میان سوریه و اسرائیل است. پروژهای مرسوم به پیمان ابراهیم که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ در منطقه خاورمیانه ناتمام باقی ماند. حال در زمان کنونی و شرایط بحرانی در سوریه از نظر تهدیدهای خارجی، تهدید گسترش مجدد داعش، وضعیت نابسامان اقتصادی و از بین رفتن زیرساختهای حیاتی سوریه دولت جدید آن تمایل زیادی برای جبران خسارتهای وارد شده دارد. دولتهای غربی نیز برای بهره بردن از موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه و همچنین برای تامین امنیت اسرائیل خواهان ارتباطگیری با الجولانی هستند. در ادامه یادداشت به بررسی تصمیم جدید اتحادیه اروپا درباره به تعلیق درآوردن تحریمهای سوریه، نقش دولتهای منطقهای در فراهم کردن زمینه همکاری دولتهای غربی با دمشق و در نهایت به نظر مخالفان ارتباطگیری با احمد الشرع خواهیم پرداخت.
اتحادیه اروپا پس از سقوط اسد در ماه فوریه تعدادی از تحریمهای اقتصادی دمشق را نیز به حالت تعویق درآورد. این موضوع سرآغاز تغییر رویکرد اتحادیه اروپا بر دولت جدید سوریه بود. پس از اعلام خبر لغو تحریمهای سوریه توسط آمریکا، اتحادیه اروپا مورخ ۲۰ مه ۲۰۲۵ در جریان نشست وزرای امور خارجه کشورهای دارای عضویت در بروکسل، تحریمهای اقتصادی سوریه را لغو اعلام کرد. لغو تحریمها برای دولت مستقر در دمشق دارای تاثیرات زیادی خواهد بود. سوریه فعلی از نظر معیشتی و تامین نیازهای اولیه شهروندانش با چالش زیادی روبه رو است و اگر تحریمها در بخشهای انرژی، بانکداری و حملونقل به طور کامل لغو شوند، آینده سوریه بسیار متفاوتتر از امروز خواهد بود. پس از اتخاذ این تصمیم، اتحادیه اروپا زمینه را برای ارسال کمکهای بشر دوستانه به خاک سوریه را فراهم کرد.
دیدار احمد شرع و ترامپ در عربستان سعودی آن در کنار محمد بن سلمان و همچنین با حضور اردوغان به صورت ویدئویی صورت گرفت. به تنهایی تصویر این نشست مجدداً تاثیر قدرتهای منطقهای را در روابط قدرت بزرگ جهانی در کنار یک قدرت متوسط منطقهای را ترسیم میکند. ترتیب دادن این نشست در عربستان نشاندهنده تلاش و تمایل زیاد مقامات سعودی در عادی سازی روابط میان دمشق و واشنگتن را دارد و در مرحله بعد شنیدن صحبتهای اردوغان از راه دور باری دیگر اهمیت ترکیه در مسائل سوریه را نمایان میکند. به عنوان نمونه یکی از اقدامات چند روز گذشته کشورهای منطقه، تسویه ۱۵ میلیون دلاری بدهی معوقه سوریه به بانک جهانی توسط عربستان و قطر بوده است. از سویی دیگر امارات متحده عربی با هدف توسعه بنادر سوریه قرارداد ۸۰۰ میلیون دلاری امضا کرد. این موارد نشاندهده اجماع کشورهای منطقه در تغییر وضعیت کنونی سوریه است.
احتمال پیوستن سوریه به پیمان ابراهیم در حالی که در رسانهها بازگو میشد، نتانیاهو تمایل چندانی به لغو تحریمهای سوریه توسط ترامپ را ندارد. او مدعی است قبل از پایان دادن به تحریمها، باید رفتار دولت جدید سوریه محک زده شود تا اطمینان خاطر از عملکرد آن به دست آوریم. نخستوزیر اسرائیل به دلیل اختلافات سرزمینی با سوریه و حملات گسترده خود به خاک این کشور پس از سقوط اسد، از واکنش آتی دولت دمشق نگرانی دارد. در طرف دیگر ماجرا، وجود برخی جناحهای سیاسی آمریکایی در مخالفت ورزیدن به تصمیم جدید ترامپ است. افرادی مانند سباستین گورکا (مسئول مبارزه با پدیده تروریسم) و جوئل ریبورن (دستیار وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک) اعتماد کافی به رفتارهای آینده جولانی با توجه به سوابق فعالیت او ندارند. آنها رها کردن سوریه را در شرایط فعلی مطلوب نمیدانند و برای از انزوا خارج کردن سوریه و کاهش خطرات آن، تعامل سازنده را پیشنهاد میکنند.
بازگشت سوریه به جهان عرب با آنکه در زمان بشار اسد آغاز شد، اما در زمان جولانی به ایستگاه بازگشت به جامعه جهانی رسید. این مهم نه به خاطر التزام آنها به حقوق اقوام- اقلیتها و نه رفتارهای دیپلماتیک احمد الشرع و اطرافیان وی بلکه به دلیل اجماع منطقهای- بینالمللی برای نهایی کردن پروژه تغییر ژئوپلیتیک سیاسی در شرق مدیترانه بوده است. کنار هم قرار گرفتن ترکیه، سعودی، امارات و قطر در پرونده سوریه امری عجیب نیست و سابقه آن حداقل به سالهای ۲۰۱۱ الی ۲۰۱۴ بر میگردد. با این حال شکست معارضان سوری از دولت وقت سوریه برای فتح دمشق سبب شد تا حدی از شکاف میان محور ترکی- قطری با محور سعودی- اماراتی ایجاد شود. حال با سقوط دمشق، بار دیگر متحدان قدیمی دور هم جمع شده و قصد دارند تا با تقسیم «کیک سوریه» به حداکثرسازی منافع خود در بخشهای اقتصادی، نظامی و سیاسی بپردازند. برداشته شدن تحریمهای سوریه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، بیش از آنکه حاصل میانجیگری شخص ولیعهد سعودی باشد، ناشی از اجماع قدرتهای منطقهای در پرونده سوریه است.
در این معادله جدید جایگاه ایران و متحدان منطقهای آن، بار دیگر باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد. در این میان بازی کشورهایی مانند روسیه و امارات برای ایران میتواند درس آموز باشد. با آنکه روسها بزرگترین حامی نظامی- امنیتی نظام سابق سوریه بودند و اماراتیها زمینه بازگشت اسد به اتحادیه عرب را فراهم آورده بودند، اما زمانی که احساس کردند سازمان سیا با همکاری ترکیه- اردن در حال برنامه ریزی برای تقویت معارضان سوری در جبهههای ادلب، التنف و جنوب سوریه است، تصمیم گرفتند تا با اپوزیسیون سوری ارتباط گرفته و منافع خود را در میدان شام تضمین کنند. امروز شرکت اماراتی «دی پی وورلد» با قراردادی ۸۰۰ میلیون دلاری آماده حضور در بنادر لاذقیه و طرطوس میشود. همزمان چینیها نیز با امضا تفاهم نامههایی با پایانههای زمینی- دریایی سوریه به دنبال سرمایه در منطقه صنعتی حسیاء و منطقه عدرا در حومه دمشق هستند. روسها نیز همچنان در پایگاه هوایی الحمیمیم و دریایی طرطوس حضور داشته و قصدی برای ترک این نقطه استراتژیک ندارند. در چنین صحنهای سوال کلیدی آن است که ایران برای حفظ خط لجستیکی عراق- سوریه- لبنان تاکنون چه مذاکرات سازندهای با دولت انتقالی سوریه انجام دادند؟ مگر نه آنکه یک سیاست مدار باید برای سناریوهای متعدد، از سیاستها و ابزارهای متنوع استفاده کند؟ گذشت زمان میزان هشیاری دستگاه دیپلماسی کشور را در قبال تامین منافع ملی در میدان سوریه نشان خواهد داد.