آفتابنیوز : آفتاب- سید محمد صادق خرازی(دیپلماسی ایرانی): سى و یکم شهریور ۱۳۵۹ یادآور عظمت و شکوه مجاهدتهای ملت ایران در حماسه دفاع مقدس است. مقاومتی که نه تنها در تاریخ سیاسی ایران بینظیر بوده بلکه به عنوان یکى از ماندگارترین حماسههاى تاریخى این سرزمین متمدن و چند هزار ساله ثبت شده است.
جنگ تحمیلى، جنگى تمام عیار علیه ملت ایران، نه تنها براى سر نگونى انقلاب اسلامى، بلکه براى تقسیم و پاره پاره کردن ایران صورت گرفت. آسیب شناسی روزهای نخستین جنگ، نقش بارز امام خمینی در مدیریت بحران، فرماندهی جنگ، ساماندهی ارتش از هم گسسته، شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آماده سازی نیروهای مقاومت مردمی همچون بسیج و ستاد جنگهای نامنظم، شکوه حضور مردم و عظمت مجاهدتهای وصف ناشدنی ملت سر فراز ایران امری ضروری است.
علل وقوع جنگ تحمیلی و چیستى و چرایى آن را نمىتوان صرفاً در اختلافات مرزى و ارضى دانست. نقش قدرتهای جهانی در دوره جنگ سرد، نقش موذیانه اعراب منطقه در بروز بحران در مناسبات میان دو کشور همسایه و مسلمان ایران و عراق، انقلاب اسلامى و سرنگونى نظام جمهورى اسلامى مواردى است که نیازمند کالبد شکافی و آسیب شناسی دقیق است.
جنایات صدام، ناتوانى نهادهاى بین المللى، حمایتهاى مستقیم ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروى از صدام، در نتیجه حماسه دفاع مقدس ملت ایران اثر جاوانى در تاریخ سیاسی و نظامى ایران گشت و هیچگاه از شبستان بلند خاطرات این سرزمین حذف نخواهد شد.
انقلاب اسلامی، پدیده بزرگی در روزگار جنگ سرد میان مناسبات و معادلات جهان اسلام و دنیای غرب و اسلام و اردوگاه شرق بوجود آورد. بازخوانی و تحلیل وقایع تاریخی و سیاسی آن ایام، اینک ضرورت فوقالعادهای پیدا کرده است.
انقلاب اسلامی، پاردایم جدیدی در فرآیند مناسبات بین المللى ایجاد کرد و آن بازگشت به خویشتن، اصالت دادن به هویت ملى و دینى ملت ایران و پایان داستان غمانگیز خودباختگی در دنیای اسلام بود. امواج مواج پدیده انقلاب اسلامی با قدرت تحریض ملتها به مقاومت علیه ظلم و تجاوز تاریخی، همان حس و حال روزهای نخستین اسلام در مدینه را بوجود آورده بود.
غرور شکسته شده امت اسلامی در از دست دادن فلسطین، شکست پیاپی اعراب در برابر صهیونیسم، فریب و بیتفاوتی دو اردوگاه قدرت جهان یعنی امپریالیسم و کمونیسم در قبال جنایات سازمان یافته اسرائیل، مفهوم جهاد و مبارزه را با چالشهای جدی روبرو ساخته بود. پیام انقلاب اسلامی به ملتها پیام رجعت به همه هویت بر باد رفته آنها بود. پیام پیروزی خون بر شمشیر، توانستن و رسیدن به آرمانهای بزرگ.
انقلاب اسلامى جهانی شده بود و بر تارک تلخیها، نشانههای امید و رهایی و فرجام آزادی را نوید میداد. طبیعی است این پدیده جدید نگرانىهاى فراوانى را در اردوگاه غرب و شرق عالم بهوجود آورده باشد و بایست مهار مىشد.
در این مصاف اطاق فکر جهان دو بیم از موقعیت انقلاب اسلامى و عظمت جمهورى اسلامى پیدا کرده بود. اول تهدید منافع غرب در مناطق استراتژیک جهان و از دست دادن موقعیتهای خود که بهزور طی قرون و اعصار بهدست آورده بودند و دوم دنیای اسلام در یک رستاخیز و خیزش جدیدی قرار گرفته و مردم آموخته بودند که تنها راه رهایی و رسیدن به آرمانها، الگو گرفتن از حقیقت انقلاب امام خمینی بود.
در این مصاف همه رژیمها ی خود کامه و مورد حمایت قدرتهاى جهانى نیز در دو بحران جدی گرفتار آمده بودند؛ نخستین بحران، نقش مردم و عدم باور بر روند مردم سالارى و عدم توانایى در برقراری نظامی مستقل و پایان دادن به وابستگی به قدرتهای استعماری و بحران دلبستگی به قدرتهای جهانی که چگونه در برابر خواست ملت ایران زبون شدند و نتوانستند بزرگترین متحد استراتژیک خود را حتی برای مدت کوتاهی حفظ کنند.
نظام سلطه به بحران مشروعیت خود پی برده بود. از این رو وقوع یک حادثه که در آن زوال قدرت نظامی ایران را هم در بر بگیرد دیده شد. لذا جنگ تحمیلی در راستای منافع استراتژیک دو اردوگاه غرب و شرق و اعراب معنی و مفهوم پیدا میکرد. صدام ابزارى بیش نبود. جاهطلبیها و بلند پروازیهای او برای کانون توطئه و اطاق فکر بحران جهان شناخته شده بود.
آنها با ایجاد جنگ دو هدف را دنبال میکردند، نخست سقوط نظام جمهورى اسلامى ایران و سپس مهار صدام حسین و تعدیل و تضعیف قدرت دو ارتش نیرومند خاورمیانه یعنی ایران و عراق. در پناه یک چنین استراتژى، جنگ با خصلت ضد انسانى و ضد اخلاقی مشروعیت پیدا مىکند تا در پى مهار اسلامخواهی و رستاخیزی که دنیای اسلام را فرا گرفته بود موجب ثبات و آرامش رژیم اسرائیل و دولتهای عرب منطقه شود.
با باز خوانی آن روزها به واقعیت این روزها هم می توان پی برد. اتحاد ناگفته و نا نوشته بسیاری از دولتهای عرب با اسرائیل و موجب فراموش شدن فکر آزادی قدس شریف را به همراه داشته است که روزی و روزگاری مهمترین دغدغه امت اسلامی بود.
واقعیت وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فراتر از خاستگاه بلند پروازانه صدام حسین است. درسهای تاریخ، به ما حکم مى کند تا شناخت آگاهانه و مسئولانه نسبت به همه ابعاد جنگ تحمیلی داشته باشیم. دنیای سلطه، اگرچه از ارزیابى معادلات و نقش ملت ایران در وقوع انقلاب اسلامی و رهبرى امام خمینی اینجا عاجز بودند و اشتباه محاسبه داشتند آنها ضعف در شناخت واقعیت دوران ما داشتند. امام خمینی فقط پیر و مراد ملت نبود، بلکه او رهبری کاریزماتیک با قدرت سازماندهی هم در احیا و بازسازی ارتش و در بوجود آوردن بزرگترین نهاد نظامى مردمی خاورمیانه (سپاه و بسیج) توانستند همه معادلات آنها برهم ریزند.
رهبر معظم انقلاب در ۱۷ مرداد ۱۳۶۷در کنفرانس تجاوز و دفاع فرمودند: جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، جنگ علیه انقلاب اسلامى و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابى ایران، سازماندهى شد.
همزمان با تبیین استراتژى مهار انقلاب اسلامى و کاهش قدرت فزاینده جمهورى اسلامى، بایست اتفاق دیگرى در معادلات خاورمیانه پیش آید. این معادله، سوق دادن اذهان از بخشهاى استراتژیک خاورمیانه عربى و منازعات اعراب و اسرائیل به سمت مناقشه اعراب و ایران هدایت شد. لذا با وقوع جنگ تحمیلى: ۱-safe goal براى رژیم صهیونیستى ایجاد کردند، ۲-رژیمهاى عرب را بیشتر متوجه خود ساختند، ۳- بحران در منطقه یعنى بحران افغانستان و شوروى؛ بحران اسرائیل و اعراب و بحران ایران-اعراب مناسبات دیگر را رقم زده بودند . امریکا و اروپا اگرچه تظاهر به بى طرفى مى کردند ولى به صورت آشکار و پنهان از رژیم بعث عراق و صدام حسین حمایتهاى جدى کردند.
دیپلماسى امریکا و عراق به هنگام جنگ به اوج رسید که از آن جمله مىتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ملاقاتهاى محرمانه صدام حسین با برژینسکى در ژوئن ۱۹۸۰
- ملاقاتهاى محرمانه طارق عزیز با چامسکى وزیر خارجه امریکا
- ملاقات با دونالد رامسفلد در ۱۹۸۲ براى ارسال تجهیزات گسترده نظامى
اهداف کشورهاى عرب منطقه و اسرائیل از وقوع جنگ:
- کنترل جاه طلبىهاى صدام حسین با درگیر ساختن و مشغول کردن صدام حسین در جنگ با ایران.
- کاهش قدرت بازدارندگى بزرگترین نیروى زمینى ارتشهاى خاورمیانه و درگیر ساختن با ارتش بزرگ و البته آسیب خورده از انقلاب ایران که تصور داشتند داراى پتانسیل و فاقد انسجام است و کاهش توان نظامى دو کشور در منطقه.
- مهار انقلاب اسلامى و سرگرم ساختن ذات انقلاب و قدرت فراگیر مرزى به درون مرزهاى خود و سرکوب مردم خود و انحراف در نوع نگاه آنها به پدیده جهان شمولى انقلاب.
دنیاى سلطه با هدف سرنگونى جمهورى اسلامى و مهار قدرت جهانى انقلاب اسلامى جنگ را به ما تحمیل کردند. صدام حسین با تسخیر بخشهاى وسیعى از خاک ایران سه هدف را از تحمیل جنگ دنبال مىکرد.
اول- صدام در پى تسلط یافتن بر موقعیت قبلى ایران به عنوان ژاندارم منطقه و تسلط به خلیج فارس بود.
دوم- ولى با اندیشه و سوداى جدا سازى خوزستان از ایران و الحاق آن به عراق دستیابى به مناطق نفتى و ثروت فراوان و همچنین تسلط کامل به شمال خلیج فارس بود.
سوم – بىاعتبار ساختن قرار داد ۱۹۷۵ الجزایر ، معاهده اى که در زمین، تحدید حدود مرزها بود و در اروند رود مرز مشترک آبى دو کشور را بر اساس خط تالوگ شکل گرفته بود.
در دوران جنگ شش عملیات مستقیم نظامى نیروى دریایى امریکا در خلیج فارس با عناوین: اراده جدى، عملیات فرصت برجسته، عملیات کمانگیر چابک، عملیات یخچال شکننده، عملیات ثابت قدم، طرح ریزى و اجرا شد.
در اروپا، آلمان، ایتالیا ، فرانسه و بسیارى از ممالک دیگر این اتحادیه از هیچ کمکى براى صدام دریغ نکردند.
قبلا هم گفتهام جنگ عراق علیه ایران جنگى نا متوازن بود. در آن سوى جنگ صدام به دلیل حس و خوى پلیدى که داشت و احساس امنیتى که از جانب قدرتهاى بزرگ مىکرد خودش را ملتزم به هیچ قاعده اخلاقى-بین المللى نمىدانست. لذا در جنگ عراق علیه ایران جنایات وحشتناکى رخ داد که جامعه بشرى را متاثر ساخت. و جالب آن بود که قدرتهاى جهانى به روز واقعه از کنار مساله به راحتى گذشتند و یا با سکوتشان در آن مقطع دست صدام را در این جنایات باز گذاشتند. عراق بیش از 4 هزار بار در جنگ علیه نیروهاى ایران از گازهاى سمى و شیمیایى، سیانور و خردل استفاده کرد. از گازها و موشکها و بمبهاى شیمیایى علیه مردم مظلوم کرد حلبچه و علیه مردم ایران استفاده کرد. صدام حسین در این جنگ بیش از ۳۰بار از گازهاى سمى – شیمیایى علیه مناطق مسکونى استفاده کرد. هنوز خاطره تلخ بمباران شیمیایى مردم سر دشت د ر۷تیر ۱۳۶۶ یکى از فجیعترین تهاجمات در ذائقه مردم ایران نقش بسته است
دهها هزار نفر از مردم عادى و یا رزمندگان عزیز ایرانى هنوز آلوده به مواد شیمیایى هستند. تاکنون بیش از 5هزار نفر از ایشان شهید شدهاند. جالب است که بدانید در ۲۱ مارس ۱۹۸۶شوراى امنیت سازمان ملل متحد با تائید بهکار گیرى و استفاده عراق از سلاح شیمیایى این اقدام را محکوم کرد و تنها کشورى که این قطعنامه را وتو کرد ایالات متحده امریکا بود
جهان غرب نه تنها اقدامى علیه عراق نکرد بلکه در توسعه سلاحهاى شیمیایى عراق به این کشور کمک کرد.
شکنجه و قتل عام اسراى ایرانى و شبیه سازى اردوگاههاى اسراى ایرانى به اردوگاههاى آلمان فاشیسم یکى دیگر از بى توجهىهاى قدرتهاى بینالمللى بود.
جمهورى اسلامى بیش از ۶۰۰۰شهید را در اردوگاههاى عراقى به دلیل شکنجه و بد رفتارى داشته است. حمله به مناطق مسکونى و غیرنظامى یکى دیگر از تخلفات آشکار در جنگ توسط صدام در رژیم بعث عراق بود. از دوم مهر ماه ۱۳۵۹ تا پایان جنگ بیش از ۱۶۵۰۰بار به مناطق مسکونى بیش از ۱۸ استان کشورمان حمله کرد و دهها هزار نفر را به شهادت رساند. دقائق و ظرائف و ریز مطالب همه در اسناد سازمان ملل متحد موجود است.
حمله به تاسیسات نفتى در جنگ ابتدا از جانب رژیم عراق صورت گرفت. آلودگى نفتى در خلیج فارس و تهدید جدى محیط زیست بارهاو بارها عراقىها با اینگونه حملات پروتکل الحاقى به قرار داد ۱۹۴۹ را لغو کردند. در طول جنگ تحمیلى عراق بیش از 15 بار به هواپیماى مسافربرى ایران حمله کرد.
حتى به هواپیماى مسافربرى و غیر نظامى حامل بن یحیى وزیر خارجه الجزایر و همراهان وى حمله کرد که همگى کشته شدند و جالب این است که به جاى اینکه جامعه جهانى براى دفاع از امنیت و حریم خود در برابر این اقدامات غیر اخلاقى موضع بگیرند و تجاوز را محکوم کنند.ایالات متحده به صورت آشکارا در ژوئیه ۱۹۸۸ هواپیماى ایر باس مسافرى ایران با ۲۹۰ مسافر را سرنگون ساخت.
بمباران مدارس ایرانى، کشتار کودکان، بمباران میراث فرهنگى و نابودى مناطقى که داراى هویت تاریخى ایرانى بودند و در یونسکو ثبت شده بودند همه از اتفاقات ناگوارى است که طى این جنگ پدید آمد.
در کنار این همه تلخىها و سختىها، جنایات ، ناجوانمردىها، دغدغهها و همها، حوادث، آزمونهاى بزرگ دیگرى به وجود آمد که جدا قابل توجه است
جنگ تحمیلى هویت ملى ایرانیان را احیا کرد. ایثار، مقاومت بخشى از فرهنگ ایرانیان گشت. جنگ تحمیلى درسهاى فراوانى براى آحاد ملت ایران داشت.
در کنار احیاى هویت ملى و پاسدارى از فضیلتهاى ارزشى و دینی. حس همبستگى و قدرت تحلیل آحاد ملت ایران را بالا برد.
هر گاه دلمان براى مقاومت و ایثار تنگ مى شود به خاطرات دوران دفاع مقدس رجوع که مى کنیم وجودمان سرشار از پیوندها و اخلاصهاى آن ایام مى شود، لایههاى عاطفى دوران حماسه دفاع مقدس در خاطراتمان جلوه مى کند.
این جنگ با تمامى هزینهها و مصائب و نابسامانىهایى که براى مردم بیگناه ایران به بار آورد، علاوه بر اینکه تمامیت ارضى ما را حفظ کرد، درسهاى بزرگ و پیامهاى جدى و ارزنده اى براى ملت بزرگ ایران و نیز آنهایى که خیالات خامى بر علیه مردم مسلمان و مقاوم و مبارز ایران در سر مى پروراندند به همراه داشت.
اول اینکه به ملت ایران یادآور شد که چه ظرفیت عظیم و قدرت بى حد و حصرى دارد که هیچگاه نباید آن را دست کم بگیرد. دوم اینکه ملت مسلمان ایران با آگاهى بیشتر با این واقعیت روبرو شدند که به روز واقعه اتکا و امید آنها بعد از خداوند منان باید به قدرت مقاومت و آمادگى آحاد این جامعه باشد و این آمادگى را باید همچنان حفظ کنند و نباید تصور کنند که دیگر چنین تجربیات تلخى تکرار نخواهند شد و بالاخره سوم آنکه پیام این ملت باید رسا و روشن به همه صاحبان قدرت و نظام سلطه که ظرف دهههاى گذشته اشتباهات مکررى را مرتکب شده اند تفهیم شود که یک چنین ملت مسلمانى و یک چنین ایرانى، آن طعمه اى که آنها طعم آن را در جاهاى دیگر چشیده اند نیست و گلوگیر تر از آنى است که با قربانى کردن صدامهائى پایان پذیرد.