کد خبر: ۱۱۵۹۳۶
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۸۹ - ۲۲:۲۵

تلویزیون لبریز از کارتون‌های آرشیوی

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب: وقتی برخی شبکه‌های تلویزیون برای پر کردن آنتن برنامه‌های کودک و نوجوان دست به دامن کارتون‌های دهه 60 می شوند، این باور در افکار عمومی شکل می‌گیرد که چرا پس از این همه اعلام پیشرفت در حوزه رسانه، متولیان امر نتوانسته‌اند کارتون‌ها و برنامه‌های منطبق با نیاز روز بچه‌های این دوره را تدارک ببینند. 

نشریه همشهری جوان در شماره 289 خود، در این باره نوشته است:«وای پینوکیو! چه بامزه؟» «آخی! چقدر با پت پستچی خاطره داشتیم» و... راستش دیدن کارتون‌ها و برنامه‌های قدیمی که خاطره‌ها را زنده کنند همیشه جذاب بوده و هست؛ یک جور نوستالژیک بازی و به خصوص برای متولدان دهه‌های 50 و 60 که خاطرات مشترک زیادی را به واسطه محدودیت رسانه داشتند. 

وقتی درست چهار سال قبل همین روزها داشتیم ویژه‌نامه کارتون‌ها را جمع‌و‌جور می‌کردیم، این احساس در ما غلیان داشت؛ احساسی که بعد از انتشار شماره 97 و نایاب شدن آن در جامعه روزنامه‌خوان هم فراگیر شد. آن شماره دست به دست می‌چرخید یا نسخه اسکن شده‌اش در اینترنت به دوستان سند (send) می‌شد. دو سال بعد، برنامه «نقره» با استفاده از همین جذابیت خاطرات نوستالژی و با ساختاری نسبتا مناسب، تعداد زیادی بیننده را جمعه‌ها پای شبکه اول نشاند اما طبق معمول کافی بود تا یک نمونه در تلویزیون موفق شود تا کپی‌های دسته چندم آن هم به میزان زیاد به تولید انبوه برسند.

نگاه مدیران رسانه که آرشیو صدا و سیما مثل غذای پخته، آماده ارسال به آنتن است و مخاطب هم عاشق آنهاست باعث شد تا یک باره حجم این برنامه‌ها در ماه‌های اخیر زیاد شود. «هرچی شما بگین» از شبکه اول، «سوغات آرشیو» از شبکه دو، «تندتند کارتون» و «بچه‌های دیروز» از شبکه پنج و «رنگ‌ها و زنگ‌ها» از شبکه آموزش، فقط چند نمونه از برنامه‌هایی هستند که با محوریت پخش کارتون‌های قدیمی روی آنتن رفته‌اند و می‌روند.

به نظر هم می‌رسد باز هم طبق معمول تا ته شورش را درنیاورند و ملت را زده نکنند، ول‌کن این کارتون‌های خاطره‌انگیز نخواهند شد. چرا تلویزیون پر شده از این‌جور برنامه‌های شبیه به هم کارتونی؟ منصور ضابطیان نقره معتقد است این فضا یک جور سوءاستفاده از آرشیو گذشتگان است؛ «حسرت‌خواری در فرهنگ ما زیاد است.»

شرک در برابر سرندیپیتی 

مقایسه، کاری است که خیلی از ما و حتی بچه‌های نسل جدید انجام می‌دهند. حجم زیاد تکرار کارتون‌های قدیمی خواه ناخواه این فضا را ایجاد می‌کند. شرک در برابر «سرندیپیتی» و کمپانی هیولاها در‌برابر بارباپاپا. باید پذیرفت که آثار قدیمی با همه ویژگی‌شان، ارزش تصویری‌شان کم است. خیلی از کارهایی که آن موقع ابتکار بوده الان ساده و دم‌دستی هستند. اینها را اگر بگذاریم جلوی کودک امروزی، اصلا به آنها رغبت نمی‌کند چون تعریف ذهنی‌اش عوض شده. بچه‌های الان نمی‌پذیرند یا اگر بپذیرند با تشویق پدر و مادرهاست.


زارعان که این نگاه را به ماجرا دارد در مقابل ضابطیان است که عقیده دارد مقدس جلوه دادن کارتون‌های قدیمی و بد نشان دادن امروزی‌ها اصلا خوب نیست و حتی ممکن است این فضا به ضدش تبدیل شود. اما خود او و تیمش دو سال قبل این موج را راه انداختند: «سال 87 چون موج کارتون‌ها نبود ما برنده بودیم و جذاب بود. هم برای قدیمی‌ها خاطره داشت و هم برای نسل جدید جالب بود. اما اگر الان نقره را می‌ساختیم، آیتم کارتونش را حذف می‌کردیم و به جایش می‌رفتیم سراغ آدم‌ها، چون مقایسه گذشته و حال آدم‌ها جذاب است. مقایسه اکبر عبدی و حمید جبلی سال 59 با 89 جذاب است. این جوری اگر حتی بیننده‌ای هم خاطره نداشته باشد می‌آید و لذت می‌برد.»

خانم خامنه، کم یا زیاد؟ 

استفاده از بعضی نمادهای خاطرات مثل اجرای دوباره خانم گیتی خامنه و الهه رضایی و بعضی زیرنویس‌ها و مسابقات اس‌ام‌اسی ترفندی است که برنامه‌هایی که الان روی آنتن می‌روند از آن استفاده می‌کنند؛ ایده‌ای که به قول ضابطیان به تکرار افتاده؛ «اینها تا یک جایی جواب می‌دهد. اینکه خانم خامنه و رضایی را هر هفته ببینیم، خاطره نیست، تکرار است. این بد است که ما بعد از 25سال قبلی‌ها را تکرار کنیم. حتی این فضاها از آن‌موقع هم عقب‌تر هستند. باید نوآوری داشته باشیم. الان سال 89 است نه 64. نور، رنگ، حرکت دوربین و اینها باید امروزی باشند.
زارعان البته مخالف این حرف است و این ایده‌ها را تکراری نمی‌داند: «حضور خانم خامنه و خانم رضایی در «بچه‌های دیروز» زیاد نیست. در کل 30دقیقه برنامه هفتگی، سه دقیقه اجرا می‌کنند. حضورشان هم برای ایجاد حس نوستالژی بود. ضمن اینکه ما الان با لوگو و زیرنویس دادن داریم قابمان را عوض می‌کنیم تا قیافه شبکه کهنه نشود. بچه‌های دیروز انبار که نیست. ما اگر بخواهیم عکسی قدیمی را جلوی کسی بگذاریم باید قابش را درست کنیم.»

آنتن پرکن؛ لقبی است که به این‌جور برنامه‌ها می‌دهند. راه‌کاری که مسئولان تلویزیون تلاش می‌کنند تا ضعف برنامه‌سازی و کمبودشان را بپوشانند....

ذهن‌ها در آستانه اشباع 

... زارعان هشدار می‌دهد که ذهن مخاطب درباره استفاده از آرشیو دارد به اشباع می‌رسد و این را می‌شود از روی اس‌ام‌اس‌ها و بازتاب‌ها فهمید ولی از طرفی معتقد است که محصولات آرشیوی مثل مس هستند که اگر آنها را به مسگر و اهلش بدهید، ظرف مسی تحویل‌تان می‌دهد و اگر به نااهلش بدهید، یک آهن درب و داغان؛ «برنامه‌ساز مثل یک فروشنده باید لحظه‌به‌لحظه مخاطبش را زیر نظر داشته باشد. اگر ما او را اداره نکنیم او ما را اداره می‌کند. وقتی تصمیم بگیرد برنامه‌ای را ببیند آن را در کنداکتور ذهنش قرار می‌دهد یا برعکس آن را درمی‌آورد.»

ضابطیان اینجا با زارعان هم‌عقیده است؛ «هنوز بیننده از کارتون زده نشده ولی برنامه‌ساز باید جلوتر از مخاطب باشد و باید مدام چیز جدیدتری رو کند. تفاوت برنامه‌‌سازی در تلویزیون با بقیه کارها درهمین است.»

زارعان می‌گوید: «اینکه دیدن این حجم از کارتون دلزدگی می‌آورد یا نه را باید مدیران صدا و سیما تصمیم بگیرند. اگر این تصمیم هوشمندانه باشد، آرشیو هم شیرین خواهد بود و می‌شود با برنامه‌ریزی، در عرض چهار‌سال به مرور 20 سال آرشیو را در اختیار مخاطب قرار داد.» 

ضابطیان هم ترجیح می‌دهد دیگر سراغ آرشیو نرود؛‌ «در برنامه بعدی از آینده می‌گویم چون گذشته آن‌قدر استعمال شده که به ابتذال کشیده شده. باید یک جریان را پیش برد، نه‌اینکه به ضدش تبدیل شد. وضعی که در پخش کارتون‌های آرشیوی پیش آمده، چنین چیزی است.»
 
این روزها انگار تلویزیون برای جذب مخاطب به نشخوار گذشته‌اش رسیده و تهش را هم دارد درمی‌آورد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین