کد خبر: ۱۳۵۴۰۵
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۳

پولی كه داده شد، پولی كه خورده شد!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سی و یكمین آغاز و بیست و سومین سال پایان جنگ تحمیلی عراق به ایران و بیستمین سالگرد آغازگر جنگ خواندن عراقی‌ها، در حالی سپری می‌شود و در شرایطی به هفته دفاع مقدس رسید كه شاهد كوچک‌ترین عكس‌العمل و مذاكراتی با عراقی‌ها برای تعیین نحوه و زمان پرداخت 200 میلیارد دلار خسارتی كه این همسایه سابقاً متخاصم و فعلاً دوست به ایران وارد آورده نیست و علی الظاهر اراده‌ای نیز برای بازپس‌گیری این حداقل خسارت كه شاید ده درصد هزینه‌های هشت سال به گلوله بستن یک ملت مظلوم باشد، مشهود نیست و فرصت‌ها به سادگی از دست می‌رود تا این مطالبه به حق مردم ایران نیز به تاریخ بپیوندد. 

جنگ هشت ساله‌ای كه عراق در 31 شهریورماه 1359 با جمهوری نوپای اسلامی ایران آغاز كرد تا آن‌گونه كه بعثی‌ها خیال می‌كردند، این سرزمین را همچون كره به دو نیمه تقسیم كرده و خوزستان و نفت جنوب را به خاک‌های‌شان الصاق نمایند، پس از جنگ ویتنام و بالاتر از جنگ جهانی اول، دومین جنگ طولانی قرن بیستم خوانده می‌شود؛ جنگی كه از ایران چندصدهزار شهید و جانباز گرفت و میلیون‌ها نفر آواره قدرت‌طلبی كثیف حزب بعث و صدام حسین عبدالمجید تكریتی شدند. 

صدام پس از آنكه مشاهده كرد نمی‌تواند پیشروی كند، تلاش كرد شاهرگ حیاتی ایران را بزند و از سال 1363، جنگ نفتكش‌ها و بمباران خارک و دیگر مناطق نفتی و اقتصادی را در پیش گرفت و در همین بین بر جنگ شهرها نیز شدت بخشید تا به قدری كه می‌تواند خسارت وارد كند.

كشورهای غربی و شرقی كه بدشان نمی‌آمد وضعیت زمین سوخته برای ایران رخ دهد و این زمین‌ها چه به دست ایران و چه به دست عراقی‌ها افتد، عراق را بیشتر تجهیز كرده و عراقی‌ها هم موشک باران كور را شدت بخشیدند تا به فرمان امام خمینی‌(ره)، وضعیت مقابله به مثل رخ دهد و نیروهای ایران نیز كه تا حدود زیادی توان پروازی‌اش تحلیل رفته بود، برخی مناطق اقتصادی و نظامی بغداد و اربیل را هدف قرار داد كه طبیعتاً با توجه به آنكه خلبانان ایران قصد انهدام مناطق مسكونی را نداشتند، خسارات اقتصادی و انسانی عراق قابل مقایسه نبود و ایران بیشتر در زمینه نظامی خسارت سنگینی به ارتش بعث عراق وارد كرد. صدام در سال 1367، بمباران حلبچه را در حالی كه رزمندگان ایران در آنجا نبودند انجام داد كه هشداری برای حمله به اهواز و شهرهای بزرگ دیگر تلقی شد و شاید یكی از زمینه‌های پذیرش قطعنامه نیز احتمال حمله شیمیایی به شهرها و شهادت صدها هزار ایرانی در دقایق نخست یک فاجعه انسانی بود.

در این شرایط قطعنامه 598 سازمان ملل، فرصتی برای مشخص شدن عامل و آغازگر جنگ تحمیلی و دریافت خسارت و البته آغازی برای بازسازی كشورمان بود. اما عراق كه از پیروزی در ایران ناامید شده بود، درصدد تجاوز تازه برآمد. صدام این بار در پی بهانه‌ای برای حمله به كویت بود و بر همین اساس با توجه به آنكه اتحادیه عرب و كویت او را در جنگ علیه ایران حمایت كرده بودند، صدام خواستار بخشش بدهی‌هایش به كویت شد، اما امیر وقت كویت حاضر به پذیرش این درخواست نشد و اینچنین بود كه صدام ناقوس جنگ را این بار برای متحدش در زمان جنگ با ایران به صدا درآورد و در اندک زمانی، كویت را تصرف كرد تا به خیال خود بدین ترتیب با احتساب منابع عراق، بر 5 درصد نفت جهان تسلط یابد. اما تنها پنج ماه این داستان ادامه داشت و آمریكا و متحدنیش با قطعنامه سازمان ملل، به كویت هجوم برده و ضمن قلع و قم ارتش عراق، صدام را در موضع پرداخت خسارت به كویتی‌ها كه همچون ایران چاه‌های نفتشان آتش گرفته بود قرار داد و این گونه سازمان ملل رقم 52 میلیارد دلار را به عنوان خسارت 5 ماه جنگ برای كویت درنظر گرفته كه پرداخت قسطی‌اش آغاز شد. 

برای ایران اما شرایط متفاوت بود. البته سازمان ملل نتوانست در برابر جنگ سكوت كند و بالاخره در سال 1991 یعنی بیست سال پیش خاویر پرز دكوئیار دبیركل وقت سازمان ملل متحد رسماً عراق را آغازگر جنگ معرفی كرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت پشتیبانی كرد و بر این اساس دولت هاشمی‌رفسنجانی، ضمن درخواست رسمی دریافت خسارت، رقم خسارت‌های وارده به ایران را هزار میلیارد دلار برآورد كرد، اما سازمان ملل تنها با 200 میلیارد آن موافقت نمود كه این مسأله به دلیل قطع رابطه بین ایران و عراق در آن دوران مسكوت ماند. پس از آن در دوران خاتمی كه تا حدودی یخ رابطه با دولت عراق آب شد و حتی پای زائران ایرانی نیز به این كشور تحت تحریم منجر به برنامه نفت در برابر غذا باز شد، اما خبری از خسارت جنگی و حتی مذاكره در این باره نبود.

آمریكا بعد از یازده سپتامبر، مدتی پس از افغانستان، عراق را هم تصرف كرد و دوران دیكتاتوری صدام هم به پایان رسید و پس از یک دوره، بخش‌های مهمی از حكومت به دست شیعیان عراق افتاد كه از قضا روابط حسنه‌ای با ایرانیان داشتند. با این حال همچنان مذاكرات در این باره پیش نرفت و این دوره كه همزمان با دولت احمدی‌نژاد بوده، تقریباً سكوت دستگاه دیپلماسی ایران در قبال این اتفاق دیدنی بود. تا جایی كه در شهریور ۱۳۸۹، كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تهیه طرحی دولت را ملزم به پیگیری اخذ غرامت‌های جنگ كرده اما دولت عكس‌العملی نشان نداد كه این رفتار با دو برداشت همراه شد: نخست بی‌اعتنایی به مصوبه قوه مقننه و دوم جلوگیری از بر هم خوردن روابط حسنه با دولتمردان كنونی عراق. عراقی‌ها نیز اگر درخواستی شده بود، عمدتاً با سكوت از كنارش می‌گذشتند.

رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امورخاجه ایران چندین ماه پیش، از قرار داشتن موضوع پرداخت خسارت جنگ تحمیلی در دستور كار مقامات عراقی خبر داد اما محمد مجید الشیخ سفیر كنونی عراق در ایران در روزهای اخیر طی گفت‌وگویی كه با یكی از روزنامه‌ها داشته، حرف‌های متفاوتی زده كه خلاف گفته‌های مهمانپرست است. 

مجید الشیخ عنوان كرده است: «برادر از برادر شكایت نمی‌كند. ملت عراق مشكلات مالی فراوانی دارد و ایران باید به این موضوع توجه كند.» اما ظاهراً این بهانه مشكلات مالی تنها برای ایران است، چون عراق از سال 1994 پرداخت خسارت كویت را آغاز كرده و پس از صدام نیز ادامه داد كه در نمونه آخر در مردادماه اخیر نیز یک میلیارد و شصت میلیون دلار غرامت جنگی به كویت پرداخت كرد تا بدین ترتیب عراق تاكنون سی و سه میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت جنگی پرداخت كرده و حدود نوزده میلیارد دلار نیز باقی مانده باشد كه در اقساط بعدی قرار است پرداخت نماید. 

مقایسه‌ای میان كویت آتش گرفته پس از حمله عراق و كویت امروز
عراقی‌ها نداری‌شان برای ماست كه در ظاهر برادرمان می‌خوانند اما در اصل تنها حقوق همسایه كوچک و پرپول‌شان كویت را رعایت می‌كنند. عراقی كه تجهیزات نظامی از انگلیس و فرانسه و آلمان و دیگر كشورهای اروپایی می‌خرد و برای خرید 36 فروند اف 16 آمریكایی بودجه دارد و در تلاش برای احیای ماشین جنگی منهدم شده صدام حسین است و چه بسا روزی به عنوان متحد آمریكا، به ایران چنگ و دندان نشان دهد، چگونه حرف از نداری می‌زند؟ كباب خوردن اینها را باید باور كرد یا گریه نداری‌شان را؟! البته هر دولتی تلاش می‌كند از پرداخت چنین غرامت‌هایی طفره برود، اما چرا دیپلمات‌های ایرانی ساكت شده‌اند و آیا این عزیزان نصف دیپلمات‌های كویتی نیستند؟ برای 5 ماه جنگ با كویت، 52 میلیون دلار در حال پرداخت و برای 100 ماه جنگ با ایران، تنها 200 میلیون دلار خسارت تعیین شده و این خسارت نیز وصول نمی‌شود؟

آیا این هفته كه سالگرد حمله ددمنشانه صدامیان به خاک وطن و به راه انداختن جوی خون جوانان ممكلتمان است، بهترین زمان برای فشار آوردن به دولت دوست عراق نیست؟ حقیقتاً اگر دستگاه دیپلماسی ایران در فرصت كنونی كه دولت عراق روابط حسنه‌ای را با ایران دارد، شرایط به آغاز پرداخت خسارت جنگ تحمیلی نرساند، چه تضمینی وجود دارد كه در آینده و با افزایش فاصله زمانی با جنگ و تغییرات احتمالی در آرایش مقامات عراقی به ایران پرداخت شود؟ این مطالبه به حق مردم ایران كه باید صرف بازسازی منطق جنگی علی الخصوص خوزستان و به‌ویژه خرمشهر و آبادان سرافزار شود، باید تا كی پرداختش به تعویق بیفتد و تا چه زمانی جای تركش‌ها بر تن شهرهای جنگ زده و مردمانش باقی بماند و تا كی خرمشهری‌ها و آبادانی‌ها كه سی و اندی سال پیش شهرشان مركز تجارت بودند، جوانان‌شان را بی‌كار ببینند؟ 

ایران و عراق همچنان در حالت آتش بس و نه صلحند و شاید سال 1388 كه ارتش عراق به میادین نفتی ایران هجوم برد و حتی اقدام به استخراج از این میادین كرد كه اگر تلفن‌ها برداشته نمی‌شد و تماس‌ها برقرار نمی‌گشت، شاید جرقه‌ای برای پایان این آتش‌بس می‌بود. اینک بهترین فرصت برای گرفتن این خسارت است و قطعاً ایران نمی‌تواند همچون كویت با دریافت بخشی از درآمد نفت عراق و سالیانه یک میلیارد و چندصد میلیون دلار، خرده خرده خسارتش را بگیرد، چرا كه در این صورت شاید در حدود 150 سال پرداخت خسارت ایران به طول بیانجامد! به نظر می رسد تا امكانش هست، باید برای مطالبه حداقل 200 میلیارد دلار، دستگاه دیپلماسی در زمان دولت كنونی عراق بسیج شده و تمام توان و فشار خود را برای دریافت مطالبات به گونه‌ای كه ظرف 15 الی 20 سال این خسارت تماماً پرداخت شود، به كار بسته شود.

با این حساب بهترین راه به خصوص در اوضاعی كه عراق عنوان می‌كند نقدینگی برای پرداخت خسارت ندارد، دریافت خسارت غیرنقدی است و بهترین عنوان دریافت غیرنقدی خسارت، بهره‌برداری از چاه‌ها و مناطق نفت خیز و واگذاری امتیاز برخی از این چاه های نفت عراق به ایران باشد تا مسئولان وزارت نفت تا سقف 200 میلیارد دلار به علاوه هزینه تجهیزات و عملیات استخراج، از چاه‌های عراق استخراج كنند و سپس درب چاه‌ها را گذاشته و تحویل همسایه بدهند و برای مقدمه نیز می توان سراغ میادین نفتی چون مجنون و سنباد عراق را گرفت و چند چاه دیگر را نیز به این مجموعه پیوند داد.

این درخواست از عراقی ها، معقول ترین برخورد و درخواست است، چرا كه دیگر برادران عراقی نمی‌توانند بگویند: «نداریم» و نفت خام‌شان آماده ارائه به عنوان خسارت به مردم ایران خواهد بود. آیا این دریافت پول از سوی وزارت امور خارجه مورد پیگیری قرار خواهد گرفت یا حق ملت ایران هیچ‌گاه مطالبه نخواهد شد و همچنان تلاش بی‌فایده خسارت جنگ‌های جهانی اول و دوم به عنوان نسیه در اولویت قرار دارد تا خسارت مصوب ایران از عراق كه نقد و در دسترس است؟ به هر حال طبیعتاً و برخلاف تاریخ و رسم معمول باید نسیه را چسبید و نقد را رها كرد!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین