آفتاب: قلعه چنعان، دومین روستای بزرگ کشور که با ۳۵۰۰ خانوار، کلکسیونی از مشکلات را با خود یدک میکشد.
درخصوص تاریخچه این روستا گفته میشود «چنعان» نام مردی است که دارای خانهای بزرگ، شبیه قلعه با حدود ۴۰ تا ۵۰ اتاق بود که بسیاری از کشاورزان منطقه، اقوام و فرزندان وی در هر یک از آن اتاقها زندگی میکردند و این روستا به علت وجود همین قلعه به روستای «قلعه چنعان» معروف شده هر چند از آن قلعه که آثار نهفته زندگی ساده و بیآلایش مردمانی «قانع به یک لقمه نان» و سختکوش را در دل خود دارد جز بقایایی نمانده است.
فرق این روستا با سایر روستاهای کشور این است که برخلاف روستا و تصور ما از آن که اصولا دارای محیطی شاداب و سبز به واسطه داشتن زمینهای کشاورزی است از هیچ نوع سرسبزی و خرمی برخودار نیست و همانند یک شهر بدون هیچگونه برنامهای رشد کرده به خصوص بلوارهای خیابانهای آن همانند کف دست هیچ چمنی ندارند.
زبالههای پراکنده در اطراف روستا و در معابر مختلفش هم از آن دست صحنههایی است که در جای جای روستا به راحتی قابل مشاهده است و به جایی برای تفریح بچههای بازیگوش روستا تبدیل شده که در مخیله خود هیچ وقت فکر نمیکنند جایی که در آن بازی میکنند دارای انواع ویروسها و میکروبها است.
حسین زرگانی رییس شورای روستای «قلعه چنعان» با اشاره به اینکه این روستا طبق آمار رسمی وزارت کشور بعد از روستای «عین۲» در اهواز، دومین روستای بزرگ کشور است در بحث اختصاص اعتبار مورد ظلم واقع شده به گونهای که امسال اعتباری که در اختیار ما قرار گرفت 150 میلیون تومان است که فکر میکنم حتی نمیتوان با این مبلغ زبالههای سطح روستا را جمعآوری کنیم.
آتش زدن زبالههای روستا
«زرگانی» در خصوص علت وجود حجم بالای زباله در روستا میگوید: سال ۸۰، یک خودروی حمل زباله به روستا اختصاص یافت ولی به علت حجم بالای کار و ناهمواری معابر هم اکنون به مرحله اسقاط رسید و در گوشهای از روستا خاک میخورد.
با وجود این به علت خانههای زیاد روستا ما به دو دستگاه خودروی حمله زباله احتیاج داریم. هم اکنون هم زباله های روستا جمع نمیشود ضمن اینکه در این مدت همیشه بدهکار کارگردان حمل زباله بودهایم.
عادل سالمیان بزرگ خاندان طایفه «خنافره» اهواز که یکی از افراد معتمد محل به شمار میرود در این خصوص میگوید: متاسفانه مکانی برای جمعآوری زبالههای روستا وجود ندارد و اغلب مردم مجبور هستند زبالهها را آتش بزنند که دود آن وارد خانهها میشود و مشکلات فراوانی برای مردم پیش میآورد.
کمبود مدرسه و ازدحام بالا
سه باب مدرسهای که در این روستا واقع شده به واقع در گردابی از زبالهها اسیر شده و سنگ و کلوخهایی که در یک متری درب مدرسه تلنبار شده باعث شده بچههای روستا هنگام تعطیلی با استفاده از آنها و پرتاب آن به سوی همدیگر، هفتهای چند «سرشکسته» روی دست پدر و مادر قرار دهند.
سالمیان عنوان کرد: با وجود جمعیت بالای این روستا که دارای سه هزار و 500 خانوار است وجود سه مدرسه بسیار کم و مدارس ازدحام بیشماری دارند به همین دلیل انتظار ما از مسئولان افزایش تعداد مدرسههاست.
وی افزود: یکی دیگر از مشکلات بخش آموزشی روستا، نبود دبیرستان است که یکی از مشکلات اهالی برای درس خواند فرزندان خود به شمار میرود و این مسئله برای دختران روستا بیشتر تشدید میشود چون مسئله حمل و نقل واقعا از معضلات روستا است.
مدارس روستا هم یک نوبت برای پسران و یک نوبت برای دختران است در حالیکه وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده مدارس کشور باید یک نوبته شوند.
رییس شورای روستا نیز در خصوص کمبود مدرسه میگوید: مدتی قبل در رسانهها اعلام کردم دختران روستا به علت نبود دبیرستان، ترک تحصیل می کنند زیرا تردد آنها مشکلساز است و این یک واقعیت است که حداقل ۵۰ درصد دختران روستا، مقطع دبیرستان را به علت نبود دبیرستان و دوری رها از دست میدهند.
«زرگانی» عنوان کرد: پیگیری ما برای ساخت دبیرستان هم به اینجا رسیده که آنها گفتهاند زمین رایگان در اختیار ما قرار دهید تا ما ساخت دبیرستان را در برنامه قرار دهیم ولی زمینهای اینجا گران است و کسی حاضر نیست زمین رایگان در اختیار دولت قرار دهد این در حالی است که شرکت فولاد خوزستان که در همسایگی روستا قرار دارد پرداخت اعتبار مورد نیاز برای ساخت مدرسه را تقبل کرده است.
نبود مکانی برای تفریح و بازی کودکان
در جای جای روستا کودکانی را مشاهده میکنید که مشغول بازی هستند و تراکم خانهها و جمعیت بالای روستا بیش از هر چیز به چشم میخورد ولی این کودکان هیچ جایی را برای بازی ندارند و اغلب در مکان تخلیه زباله ها و جادههای روستا بازی میکنند که در تمامی حالتها فوقالعاده خطرآفرین است.
یکی از اهالی روستا در این خصوص می گوید: آقای رییس جمهور در سفر دوم خود به صورت سرزده در روستایی به نام «عطیش» که در کنار ما قرار دارد حضور یافت و در آنجا دستور اختصاص امکانات فراوانی از جمله یک سالن ورزشی را داد ولی به علت تعداد کم اهالی این سالن در زمان فعلی تعطیل است ولی روستای ما با این تعداد جمعیت و جوان مستعد، هیچ جایی برای ورزش و بازی کردن در آن نیست.
نبود مرکز درمانی و عدم پذیرش بیمه روستایی در شهر
با وجود تمامی مخاطرات بهداشتی که ساکنان به خصوص کودکان را تهدید میکند نبود یک مرکز درمانی از مشکلات روستا است که یکی از مطالبههای جدی مردم فراهم آوردن چنین مکانی است هر چند در روستا یک مرکز بهداشت وجود دارد ولی به گفته برخی از ساکنان روستا، جوابگوی جمعیت بالای این روستا نیست و تنها در وقت اداری به مردم خدمات محدود ارائه میکند.
رییس شورای روستای در این خصوص عنوان میکند: مرکز بهداشت فعلی برخلاف اسم آن مرکز بهداشت نیست بلکه خانه بهداشت است زیرا خدمات آن محدود بوده و جوابگوی این تعداد جمعیت روستا نیست.
«زرگانی» همچنین با اشاره به اینکه ۷۰ درصد مردم روستا دارای بیمه روستایی هستند و اغلب مراکز درمانی سطح شهر این نوع بیمه را پذیرش نمیکنند به همین دلیل باید یک مرکز درمانی و خدمات بهداشتی در روستا احداث شود تا جوابگوی مراجعههای مردمی باشد و مردم مجبور نشوند در مراکز درمانی سطح شهر به علت عدم پذیرش بیمه روستایی هزینههای سرسام آور معالجه را پرداخت کنند.
وجود تنها یک اتوبوس برای جابه جایی مردم نیز از دغدغه های منطقه است که به علت تردد تنها چهار نوبت در روز مردم را با مشکلاتی مواجه کرده و به علت اینکه روستا تحت نظارت سازمان اتوبوسرانی شهر اهواز نیست بخش حمل و نقل آنها بدون متولی است.
ضمن اینکه به گفته رییس شورای روستا همین اتوبوس به علت عدم نظارت هرگونه که می خواهد کرایه ها را تغییر میدهد و باعث نارضایتی مردم میشود ولی انتظار ما اختصاص دو دستگاه اتوبوس برای این مسیر است.
«زرگانی» در خصوص آسفالت معابر نیز میگوید: خوشبختانه هم اکنون تنها دو خیابان روستا بدون آسفالت است که معاونت برنامهریزی استانداری قول اختصاص 200 میلیون تومان برای آسفالت آنها تا پایان سال را داده است ولی انتظار ما به خصوص از بنیاد مسکن استان به عنوان متولی اصلی روستاها افزایش اعتبارات روستا است زیرا به هیچ وجه کفایت این همه نابه سامانی را نمیدهد.
وی افزود: دولت به ما میگوید شما جزو روستاهای خود تامین هستید و باید اعتبار مورد نیاز برای طرحهای خود را از طریق عوارض و سایر موارد از مردم دریافت کنید که اگر ما اصرار به دریافت این موارد کنیم در سال یک میلیون تومان هم نمیشود به همین دلیل ما برای پیشبرد فعالیتهای خود در روستا به شدت در تنگنا هستیم.
یکی از اهالی میگوید: عید غدیر دو سال قبل یکی از نمایندهها گفت که این خیابان تا عید غدیر سال بعد آسفالت خواهد شد ولی اکنون دو سال است که از این وعده گذشته ولی خبری از آسفالت خیابان نیست.
به هر حال این شرایط باعث شده که زندگی در این روستا با مشکلاتی همراه باشد و مسئولان امر باید دراین خصوص تمهیدات لازم را اتخاذ کنند.
بهداشت، حمل و نقل و تحصیل و... ازجمله مواردی است که باید در این روستا به شکل کامل و مطلوب پیگیری شود.