کد خبر: ۱۵۰۰۳۰
تاریخ انتشار : ۰۵ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۸

علی مطهری ؛ مرد سال 1390

اصولگرایی مطهر
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: علی مطهری روزگاری نه چندان دور، در نقد فضای سیاسی ناآرام کشور در زمان دولت خاتمی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را علت العلل ناآرامی های سیاسی دانست و پیشنهاد کرد که اعضای این سازمان را مدتی در یک باغ، با امکانات و پذیرایی کامل، نگهداری کنند تا همه ببینند فضای سیاسی ایران در غیاب این چپگرایان کهنه کار، چگونه آرام می شود.

اینک چند سالی است که اعضای آن سازمان در فضای سیاسی ایران نقش آفرین نیستند. برخی از آنها امروز در خانه هایشان در زیر سقف سکوت ماوی گزیده اند و برخی دیگر نیز به جای آن باغ راهی زندان اوین شده اند. هر چه هست، دیگر از مجاهدین انقلاب اسلامی خبری نیست که نیست. اما فضای سیاسی کشور همچنان ملتهب و ناآرام است.

چرخ زمانه چرخیده و امروز کسان دیگری در صحنه سیاست ایران پیدا شده اند که علی مطهری را یکی از عوامل اصلی ایجاد التهاب در کشور می دانند. مولانا در مثنوی شریف خود می گوید:


این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
فعل تو کان زاید از جان و تنت همچو فرزندی بگیرد دامنت


باری، سخنی را که علی مطهری روزگاری در نقد دیگران گفت، امروز دیگران در نقد او می گویند. اما علی مطهری در سال 1390 چه کرد که چنین موقعیتی در فضای سیاسی ایران نصیبش شد؟

ریسمان ارتقاء موقعیت سیاسی مطهری در جامعه ایران، به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 گره خورده است. اگر آن انتخابات بی حرف و حدیث به پایان می رسید، علی مطهری همچنان محافظه کاری بود که دغدغه اصلی اش اجرای احکام شرع انور بود. اما در آن انتخابات، آن رفت که همه می دانند و همین امر موجب شد که فرزند تئوریسین اصلی نظام جمهوری اسلامی، پا بر پله اپوزیسیون بگذارد و از بسیاری از ملاحظات بگذرد.

علی مطهری در ادامه انتقاداتش از وضع موجود، به سال 1390 رسید. سال 90 برای مطهری "سال سوال" بود. پس از آنکه رئیس جمهور اصولگرایان، در اعتراض به حضور مصلحی – وزیر اطلاعات – در کابینه اش، از کابین هدایت کشتی دولت به درآمد و سکان سیاست را رها کرد، انتقادات اصولگرایانه از رئیس جمهوری که دیگر حتی چهر و مویش نیز رنگ و روی اصولگرایی نداشت، آغاز شد.

در نقد احمدی نژاد، هر کس سخنی گفت و اندرزی داد و موعظه ای کرد و تهدیدی. اما علی مطهری راه عمل برگزید و طرح سوال از رئیس جمهور طراحی کرد و آن را فرستاد برای دامادشان که بر صندلی ریاست مجلس می نشیند.

البته از آن هنگام که مطهری نمایندگان اصولگرا را مجاب می کرد که طرح سوال از رئیس جمهور را امضا کنند، تا وقتی که هیات رئیسه مجلس رسماً اعلام کند طرح به دستش رسیده است، زمان زیادی سپری شد. در این مدت تقریباً شش ماهه، علی مطهری بارها و بارها از سوی اصولگرایان نصیحت شد که قید سوال از رئیس جمهور را بزند؛ به گونه ای که او دیگر باورش شده بود که طرح این سوال به رویایی محال می ماند.

هم از این رو، فرزند مرتضی مطهری با خود اندیشید حال که مجال طرح این سوال نمی یابم، پس آن به که دست از دامن مجلس بشویم و در عالم نقد و اعتراض، رهی دیگر بپویم.

این گونه شد که علی مطهری نامه استعفا نوشت . استعفای مطهری در مجلس بررسی شد و با رای قاطع نمایندگان مجلس، رای مخالف گرفت و علی مطهری در مجلس اصولگرایان باقی ماند.

پس از آن، مطهری بر بی خطر بودن سوال از رئیس جمهور تاکید کرد و گفت:" اگرچه برخي افراد وابسته به دولت نقل قول‌هايي از مخالفت رهبري با طرح سؤال از رئيس‌جمهور بيان مي‌كنند ولي بر اساس نشانه‌هايي كه از مقام معظم رهبري مشاهده كرده‌ام، ايشان نظر مخالفي در اين خصوص ندارند، ايشان همزمان با مباحثي كه در مجلس در خصوص طرح سؤال از رئيس جمهور مطرح بود، در كرمانشاه تأكيد كردند رهبري اساسا در اين گونه مسائل دخالت نمي‌كند. احساسم اين است كه اين سخن ناظر به طرح سؤال از رئيس جمهور بود. "

وی سوال از رئیس جمهور را عامل نزدیکی و تفاهم مجلس و دولت دانست و در این باره گفت: " طرح سوال از رئیس جمهور باعث تفاهم بیشتر دولت و مجلس می شود. بجای اینکه دولت و مجلس از راه دور مواضع یکدیگر را گلوله باران کنند می نشینند و با هم صحبت می کنند."

علی مطهری همچنین این پرسش را پیش روی حامیان دولت گذاشت تا آخرین ردیه خود را بر انتقادات مربوط به " سوال از رئیس جمهور " مطرح کرده باشد ؛ پاسخی در برابر کسانی که می گفتند سوال از رئیس جمهور آب به آسیاب رسانه های آمریکایی و اسرائیلی می ریزد : "سوال از رئیس جمهور را بگذاریم برای بعد از نابودی آمریکا و اسرائیل و تعطیلی رسانه های خارجی؟"

به هر حال پس از کش و قوس های فراوان، مطهری موفق شد سوال از رئیس جمهور را از اعماق رویا به آستانه واقعیت بکشاند.
محمود احمدی نژاد به مجلس آمد تا امری نیازموده در جمهوری اسلامی، آزموده شود: سوال از رئیس جمهور! سوالی که البته جز خستگی و ملال دستاورد دیگری برای مطهری نداشت. شیوه پاسخگویی احمدی نژاد به سوالات نمایندگان، خستگی آن همه تلاش برای سوال از رئیس جمهور را در وجود مطهری باقی گذاشت.

اما علی مطهری، علاوه بر قطعی کردن حضور محمود احمدی نژاد در مجلس، برای پاسخ گفتن به سوالات نمایندگان، در سال 1390 از حیث دیگری نیز خبرساز بود. او در سال گذشته، تلاش کرد تا تبیین جدیدی از نسبت و رابطه کارگزاران نظام اسلامی با ولی فقیه بدست دهد؛ تبیینی که از نظر مطهری، نه جدید بلکه فراموش شده است.

مطهری درباره پرحرف و حدیث شدن انتقاد از رهبری در جامعه ایران گفت: اطرافيان و مريدها در پاره‌اي موارد موضوع را از روال عادي خارج مي‌كنند و شخص مورد نظرشان را در حدي قديس و آسماني جلوه مي‌دهند كه مي‌خواهند از او بت بسازند، اينها در حقيقت دنبال منافع خودشان هستند و دوست ندارند شخصيت مورد علاقه‌شان مورد سؤال و انتقاد قرار گيرد ... بارها ديده شده كه در يك مراسم رسمي فردي از رهبر انقلاب سؤالي پرسيده و ايشان با روي باز جواب داده‌اند و انتقاد از خود را امري نكوهيده تلقي نكرده‌اند و بدون آن كه از آن فرد ناراحت شوند، سخن انتقادي را گوش كرده و پاسخ داده‌اند و حتي از آن فرد تشكر هم كرده‌اند. "

از نظر مطهری پذیرش حکم حکومتی، ملاک التزام عملی به ولایت فقیه است. بنابراین مقامات سیاسی، حق دارند رایی مخالف رای رهبری داشته باشند و حتی بر مبنای رای خود به امور جامعه سر و سامان دهند مگر اینکه رهبری حکم حکومتی صادر کند و صریحاً از آنها بخواهد که رای خود را مبنای سیاستگذاری و سیاست ورزی شان قرار ندهند.

علی مطهری در این باره گفت: " اگر احزاب برخلاف نظر ولي‌فقيه در امور سياسي يا اجتماعي نظري داشتند و حكم حكومتي هم در كار نبود، هيچ خدشه‌اي به اعتقاد آنان نسبت به ولايت فقيه وارد نمي‌شود، حتي مجلس مي‌تواند برخلاف نظر ولي‌فقيه مصوبه داشته باشد، اگر اشكال شرعي داشت، شوراي نگهبان ايراد مي‌گيرد و اگر مصلحت بزرگي ناديده گرفته شده بود آن وقت ولي‌فقيه تذكر مي‌دهند و مجلس اصلاح مي‌كند. "

وی علت درک انحرافی از ولایت فقیه را نگرش اصولگرایان به ولایت فقیه برشمرد و گفت: " برخي افراد فكر مي‌كنند با وجود نهادي به نام رهبري و اصلي به نام ولايت فقيه چه نيازي به وجود احزاب است؟ مثلا رهبري در زمان انتخابات نظرشان را به شكلي بيان مي‌كنند و ديگر نيازي به احزاب نيست. در بررسي طرح‌ها و لوايح مختلف در مجلس نيز ولي فقيه نظرش را اعلام مي‌كند و مجلس تكليف خود را مي‌فهمد و نيازي به احزاب نيست. اين تفكر، تفكر اشتباهي است و برداشتي غلط از ولايت فقيه است كه بيشتر هم در بين اصولگرايان رايج است. وجود ولايت فقيه كشور را از وجود احزاب بي‌نياز نمي‌كند. "

مطهری در مناظره های انتخاباتی اش نیز نکته های انتقادی بیشتری گفت که عمدتاً به عملکرد دولت و حامیان محمود احمدی نژاد بازمی گشت. او در مناظره اش با بذرپاش، مشاور احمدی نژاد، دولتی ها را متهم کرد که در صدد تصرف دانشگاه آزاد هستند تا از سفره دانشگاه آزاد، لقمه چرب و نرم دیگری به اختلاس 3000 میلیارد تومانی بیفزایند.

وی خطاب به بذرپاش، که مطهری را به بیان سخنان " بی بی سی شادکن " متهم می کرد، گفت: " اينكه مي‌گوييد حرفي نزنيد چون بي‌بي‌سي آن را پخش مي‌كند پس هيچ اصلاح اموري نبايد در مملكت رخ دهد، حرف امام (ره) اين نيست كه خفه‌خون بگيريد و هيچ چيز نگوييد، بلكه كاري كه تنها اثرش شادي دشمن باشد نبايد انجام داد، بي‌بي‌سي خوشحال مي‌شود كه بشود، هر كس هر كاري خواست انجام دهد ما چيزي نگوييم، سه هزار ميليارد مي‌خورند، چيزي نگوييم چون بي‌بي‌سي ممكن است آن را تيتر کند ... با همين تحليل‌ها مملكت را به اين روز انداختيد. فكر مي‌كنيد كه بين دفاع از نظام و دفاع از حقوق مردم ديوار كشيده شده در حالي كه دفاع از مردم، دفاع از نظام است. "

مطهری در سال 1390 حتی از شرط های محمد خاتمی برای شرکت در انتخابات نیز دفاع کرد و آن شرط ها را عادلانه خواند.
در مجموع سال 1390 برای علی مطهری، سال عبور از خط قرمزهای متعارف بود. او در این سال، رئیس جمهور را ملزم به پاسخگویی کرد.
مطهری در انتقاد از حمله به سفارت بریتانیا سخن گفت و به ذکر خاطره ای معنی دار از پدرش پرداخت: " در زمان حيات شهيد مطهري چريك‌هاي فدايي در اقدامي وارد سفارت آمريكا شدند، وقتي خبر به شهيد مطهري رسيد، ايشان بلافاصله به عنوان رئيس شوراي انقلاب به آقاي مهدوي كني كه آن زمان رئيس كميته‌ها بود دستور داد چريك‌هاي فدايي را از سفارت بيرون كنيد، ايشان تأكيد داشتند نبايد به آنان اجازه داد چهره انقلاب اسلامي، آن هم در روزهاي آغازين پيروزي تخريب شده و براي كشور مشكل به وجود آورند. "

علی مطهری، به احتمال بسیار زیاد، در سال 1391 نیز خبرساز و برای خیلی ها نیز دردسر ساز خواهد بود. او اگر چه به هیچ وجه وزن تئوریک پدر را ندارد اما شجاعت و صراحت او را، در بیان آنچه که حق می پندارد، کاملاً به ارث برده است.

علی مطهری، اصولگرایی شجاع است که اگر چه نگاه مدرنی به مقوله " سبک زندگی " ندارد ولی اصولگرایی اش نه ریاکارانه و آلوده به انواع آلودگی ها بلکه صادقانه و مطهر از پلیدی است.

عصر ایران

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین