آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش تماشا الیکا عبدالرزاقی از بازیگران خوش اخلاق و دوست داشتنی تئاتر است که پس از سال ها تلاش و تجربه امروز به یکی از چهره های مطرح تبدیل شده است.
قرار بود ۱۸ مرداد روز تولدش، با او صحبت کنیم اما میسر نشد. اگرچه این بازیگر فعلا قصد ندارد اخبار داغ زندگی شخصی اش را رسانه ای کند اما ما همینقدر به طرفدارانش می گوییم که برای اولین بار خبر ازدواجش را به تماشا گفته است. با او از تئاتر، قهوه تلخ و زندگی شخصی اش حرف زدیم. حرف های خواندنی زیادی دارد. حالا دیگر قهوه تلخ تمام شده یا به قول الیکا به ته فنجان رسیده است.
چطور با مهران مدیری آشنا شدید؟
- سال ها پیش تئاتری روی صحنه داشتم در تئاتر شهر که بازیگران تیم مدیری آنجا بودند. من نقشم کمدی بود کار مرا دیدند و خوششان آمد. اتفاقا همان سال در جشن دنیای تصویر به عنوان چهره های تازه معرفی شده بودم. بعد از این آشنایی راستش من خیلی مایل به کار طنز نبودم چون کلا مسیر دیگری برای خودم در نظر گرفته بودم و از اینکه در کار کمدی کلیشه شوم اصلا راضی نبودم ولی الان خودم یکی از اعضای گروهم. کامل «باغ مظفر» را کار کردم به ترتیب بعد از آن در همه کارهایش حضور داشتم به جز مرد دو هزار چهره.
تجربه بازی برای سریال شبکه نمایش خانگی را دوست داشتید؟
- اواسط تمرین زمانی که قرار شد کار ما از شبکه نمایش خانگی پخش شود من خیلی دلم گرفت که چرا کار به این خوبی نباید از تلویزیون پخش شود. آن زمان تصور می کردم پخش از تلویزیون تاثیر بسزایی در روند کاری من و پیشنهادهای بازیگری و حتی شناخته شدن من دارد ولی الان نظرم ۱۸۰ درجه عوض شد چون حالا تمام مردم ایران با «قهوه تلخ» مرا می شناسند و اتفاقا شبکه نمایش به شناخته شدنم کمک بیشتری کرد. این برایم خیلی جالب توجه بود که نام «قهوه تلخ» آنقدر همه جا پیچید و حتی مردمی که سریال را مرتب هم دنبال نمی کردند، برای حس کنجکاوی شان هم که شده پیگیر چند قسمت از این مجموعه بودهاند. خوبی پخش از شبکه نمایش این است که وقت مردم دست خودشان است. یادم می آید وقتی «پاورچین» پخش می شد من همیشه سر کار بودم و هیچ وقت هیچ قسمتی از این سریال را ندیدم. همه اینها دست به دست هم داد تا «قهوه تلخ» نه تنها مهجور نشد بلکه بیشتر از حد انتظار من بین مردم جا باز کرد و این یک اتفاق خوب برای کار من بود.
همین باعث شد در یک مجموعه دیگر شبکه نمایش حاضر شوید؟
- نه. چون این روند در «ساخت ایران» برایم دنباله دار نبود زیرا نقش آنچنانی در این مجموعه نداشتم. یعنی اول قرار بود یکی از نقش های اصلی را بازی کنم اما رفته رفته روند تغییر کرد و کار شکل دیگری به خود گرفت اما آنچه بعدا مسلم شد، «قهوه تلخ» نسبت به سایر کارهای شبکه نمایش خانگی محبوب تر شد و برد بیشتری بین مردم داشت. این اثر برای من از آنجا مشهود شده که مثلا اگر در صفحه های مجازی پیج نمایش «۳۳ درصد نیل سایمون» را انتخاب می کنم پیغام هایی می آید که نشان می دهد اسمم آنقدر شناخته شده که به این بهانه افراد دیگری هم سراغ این صفحه می روند. الان دیگر شبکه خانگی را به تلویزیون هم ترجیح می دهم. اگر اتفاق حاشیه ای نیفتد و آزار و اذیتی در کار نباشد، شبکه نمایش قطعا پیشرفت خواهد کرد. در واقع در کنار تلویزیون، سینما و تئاتر شبکه نمایش خانگی گزینه ای است که به حق انتخاب بیشتر مردم کمک می کند.
نام مهران مدیری چقدر در موفقیت کارتان موثر بود؟
- قطعا خیلی موثر بوده اما من بیشتر فکر می کنم کار موفق به جذب مخاطب کمک می کند نه نام موفق. مدیری اگر این مجموعه را خیلی ضعیف هدایت می کرد، مردم بعد از دو قسمت، دیگر کار را نمی خریدند. از طرفی هم بلندی نام او به خاطر کیفیت تیم خوب اوست که مدیری در این مورد هم واقعا زحمت کشید و من تیم این آدم را تحسین می کنم نه فقط شخص مدیری را.
«قهوه تلخ» برای شما یک شانس بود؟
- شانس دیگر کلمه مناسبی برای من نیست شاید خیلی ها مرا بازیگر «قهوه تلخ» می دانند. در واقع من با این سریال مشهور شدم ولی کارم را از سال ۷۶ شروع کردم. شاید حافظه مردم این گذشته را به یاد ندارد و همین باعث شده مردم فکر کنند من تازه بازیگر شده ام اما آنچه برای خودم معلوم است اینکه همین گذشته باعث شد امروز توانایی ام را ثابت کنم. شانس شاید وقتی برای من مناسب بود که من سال ۷۶ جایزه بهترین بازیگر زن تصویر سال را می گرفتم.
برویم سراغ کاری که الان مشغولش هستید، یعنی تئاتر «۳۳ درصد نیل سایمون»
- بازی در «۳۳ درصد نیل سایمون» از اتفاقات خوب تئاتری ام بود. این نمایش در رابطه با روابط کلی و پیچیده بین زن و مرد است که سعی دارد با نشان دادن دو گونه متفاوت زون و شوهری نقطه ابهاماتی که در اغلب زندگی های مشترک وجود دارد، روی صحنه نشان دهد و من نقش دوم زن نمایش هستم. خیلی ها معتقدند این کار فمینیستی و زن محور است در حالی که وقتی به خودمان رجوع کنیم می بینیم ما زن ها وقتی در چنین شرایطی قرار می گیریم اغلب عکس العمل مان همین است. خیلی ها این صحنه ها را در زندگی شان دیده اند.
شما از شاگردان استاد سمندریان بودید؟
- بله، من از سال ۷۶ و برادرم از سال ۸۳. ما از شاگردان ایشان بودیم و به نظرم دوره ما از دوران طلایی کلاس های ایشان بود.بعد از فوت ایشان خیلی ها داعیه شاگردی ایشان را داشته اند که متاسفانه درست نبود.
من احساس می کنم آنقدرها هم ناخوشایند نیست. در نسل های گذشته هم قطعا افرادی بودند که نوشین را حتی از نزدیک هم ندیده و آربی آوانسیان را هم فقط نامش را شنیده اند اما پای صحبت شان که می نشینی آنقدر خاطره تعریف می کنند که شنونده را حسرت به دل می کنند. گارد گرفتن نسبت به این ماجرا، کوچک کردن شخصیت استاد است چون این مسئله چیزی را ثابت نمی کند و تنها می تواند افتخاری برای آن مدعی باشد.
خودتان ترجیح می دهید بیشتر در چه قالب هایی بازی داشته باشید؟
- هنوزآنقدرخودم را محک نزده ام که ببینم در چه ژانری موفق هستم. پرویز پرستویی از آن دسته آدم هایی است که وقتی نقشی کمدی در فیلم هنرمند بازی می کند کسی انتظار ندارد در آژانس شیشه ای آنطور ظاهر شود اما چون پرویز پرستویی بود این مسئله پذیرفته شد که می توان رویش حساب کرد. در واقع کارگردان به او اعتماد کرد. من هنوز برای رسیدن به این مرحله خیلی زمان لازم دارم. یا مثلا فتحعلی اویسی همیشه بایگر نقش های اکشن منفی بود و همه او را به عنوان یک کاراکتر خشن و سخت می شناختند اما توانست در نقش اول مجموعه کمدی به عالی ترین شکل ممکن حضور داشته باشد و همه را با قابلیت هایش متعجب کند. من چنین آدم هایی را تحسین می کنم. از طرفی هم کم هستند کارگردانانی که بتوانند چنین اشخاصی را شناسایی و به آنها اعتماد کنند و این قدرت را داشته باشند که بازیگر را از کلیشه خارج کنند.
کارگردانی که دوست دارید برایش بازی کنید، کیست؟
- بهمن فرمان آرا. همه کارهایش را دوست دارم.
بازی کدام بازیگر را بیشتر دوست دارید؟
هر فیلمی را که بدانم آل پاچینو در آن بازی می کند، حتما می بینم ولی خیلی تک بعدی نیستم. گاهی بازی بازیگران را در برخی فیلم هایشان دوست دارم. مثل کالین فرث در «سخنرانی پادشاه». البته بازیگران انگلیسی با لهجه انگلیسی را هم همیشه تحسین می کنم.
کمی به عقب برگردیم چطور شد که بازیگر شدید؟
- در نوجوانی تفریحاتم مختلف بود. من عاشق شعر خواندن بودم و برای صدایم همیشه اعتماد به نفس داشتم. در مدرسه سر صف سرود می خواندم و دوست داشتم با صدای بلند اشعار فروغ و مشیری را برای همه بخوانم اما کلاس بازیگری پیشنهاد مادرم بود. او بازیگری را دوست داشت. وقتی نام کلاس سمندریان را در روزنامه ها می دیدم مادرم می گفت من از این آدم نمایش های خوبی دیده ام بد نیست کلاس هایش را امتحان کنی. روز اول تفننی رفتم گفتند تا زمانی که کلاس ها شروع شود باید چندت نمایشنامه بخوانی. من هم هر چه می توانستم بار اطلاعاتم را بالا بردم. وقتی به استاد گفتم این نمایشنامه ها را خوانده ام باورش نمی شد و گفت باید تا فردا خلاصه همه آنها را برایم بنویسی. خوشبختانه توانستم از این امتحان سربلند بیرون بیایم.
انگار حسابی مشغول کار هستید. زندگی شخصی چطور؟ به ازدواج فکر نمی کنید؟
خبرهایی در راه است.
باید منتظر خبر ازدواج باشیم؟
(می خندد) بله.
پس شنیده های ما مبنی بر ازدواج شما با امین زندگانی درست است؟
(می خندد) بله.
قهوه تلخ و قلب یخی دو مجموعه موفقی بودند که نیمه راه دچار بحران شدند. قهوه تلخ خودش را نجات داد و قلب یخی کلا مسیرش تغییر کرد. فکر می کنید چه اتفاقی باعث شد مجموعه شما از هم نپاشد؟
- این اتحاد یک اتحاد تیمی بود. من برای گروه قلب یخی نمی توانم نام تیم را به کار ببرم چون آنها بیست سال با هم کار نکرده اند و امروز و دیروز به هم نرسیده اند به همین خاطر سابقه ای از قبل کنار هم نداشتند که بخواهد روی کارشان اثر مستقیم بگذارد. «قهوه تلخی»ها با هم سال هاست که تعامل دارند و واقعا مثال دیگری کنار اینها وجود ندارد. حالا اگر حواشی و مسائلی پیش آید قاعدتا این تیم جور دیگری رفعش می کنند البته چه بهتر که در این بین دولتمردان هم حمایت کنند تا این کارآفرینی که از طریق شبکه نمایش برای صدها نفر در سراسر کشور پیش آمده و عوامل کار در سریال ها، موسسات پخش در شبکه نمایش و سوپرمارکت ها و کلوب هایی که از این طریق درآمد کسب می کنند به نان بری تبدیل نشود.