آفتابنیوز : آفتاب: یکی از مسایلی که ابهام دارد، آن است که "آیا حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفت و یا شهید شد۱"؟ در ذیل به برخی نقل قولها در این زمینه و پاسخهایی که به آنها داده شده اشاره میکنیم:
به گزارش ایسنا، در برخی از متون آمده است: «گروهی، زنِ یکی از اشراف یهود را به نام زینب فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشه وی از این قرار بود که آن زن، کسی را خدمت یکی از یاران پیامبر فرستاد و از او پرسید که پیامبر اسلام کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست میدارد. او در پاسخ گفت: ذراع گوسفند مطبوعترین عضو برای پیامبر است. زینب، گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت، و بیش از همه در ذراع آن سم داخل نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمهای را که به دهان گذارد، احساس کرد مسموم است. فوراً آن را از دهان در آورد، ولی کسی که با ایشان غذا میخورد، یعنی «بشر بن براء معرور» که از روی غفلت چند لقمه خورده بود؛ پس از مدتی بر اثر سم درگذشت. پیامبر دستور داد زینب را احضار کردند و به او گفت: چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟! وی در پاسخ گفت: تو اوضاع قبیله ما را هم بر هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت، و اگر پیامبر خدا باشی، قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی نمود.
ابن اسحاق گزارش میدهد: «رسول خدا در معرض وفات خود به «امّ بشر» دختر «براء بن معرور» که برای عیادت وی آمده بود، گفت: از همان خوراکی که با برادرت در «خیبر» خورده، اکنون رگ دلم قطع میشود. بدین جهت مسلمانان رسول خدا را علاوه بر افتخارات نبوّت دارای مقام شهادت هم میدانستند.
با توجه به مطالب مذکور باید گفت:
۱) از برخی روایات و متون دینی استفاده میشود که پیامبر(ص) در جنگ خیبر مسموم شده و این مسمومیت در بیماری پیامبر مؤثر بوده است. برخی گفتهاند: معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود میفرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی خورانده است.
شاید به خاطر همین روایات و متون تاریخی بوده که پیامبر(ص) را نیز دارای مقام شهادت میدانستند، همان گونه که ابن هشام تصریح نموده است.
در برخی روایات نیز اشاره شده که مسمومیت پیامبر در رحلت او تأثیرگذار بوده است، از این رو حضرت در هنگام رحلت با اشاره به مسمومیت خویش در خیبر میفرمود: «نیست پیامبر و وصی مگر این که شهید شود».
۲) در خصوص این که به پیامبر(ص) شهید گفته نمیشود، شاید بدان جهت باشد که مسایل تاریخی ابهام دارد و یا سند برخی از روایات اشکال دارد. طبیعی است چیزهایی را میتوان به ساحت مقدّس پیامبر نسبت داد که شبهه و ابهام نداشته باشد. از سوی دیگر دقیقاً مشخص نیست که مسمومیت، چقدر در رحلت پیامبر تأثیرگذار بوده؛ زیرا مسمومیت در سال هفتم هجری بوده، ولی رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری اتفاق افتاده و این فاصله زمانی حکایت از آن دارد که مسمومیت عامل اصلی رحلت پیامبر نبوده است. اگر مسمومیت علت اصلی رحلت پیامبر(ص) بود، باید پیامبر بعد از مسمومیت از دنیا میرفت، همان گونه که «بشر بن براء» که از گوشت همان گوسفند خورده بود، فوت کرد.
۳) در خصوص صحت و عدم صحت اقوال درباره رحلت و یا شهادت پیامبر(ص) نمیتوان قضاوت نمود، زیرا داوری درباره مسایل تاریخی مبهم، مشکل است. از متون تاریخی استفاده میشود که پیامبر توسط زن یهودیه مسموم شده است. حال پیامبر(ص) در اثر مسمومیت از دنیا رفت یا نه، مشخص نیست.
در ادامه به مناسبت رحلت آخرین پیامبر خداوند حضرت محمدبن عبدالله(ص) بخشی از زندگینامه آن حضرت را مرور میکنیم۲:
گذری بر زندگینامه رسول مهر و رحمت:
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخی کتب آسمانی «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذاریِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وی را «احمد» نامیده بود.
کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.
القاب: رسول اللّه، نبی اللّه، مصطفی، محمود، امین، امّی، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه و...
منصب: آخرین پیامبر الهی، بنیانگذار حکومت اسلامی و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.
تاریخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال ۵۷۰ میلادی (به روایت شیعه). بیشتر علمای اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانستهاند.
عام الفیل، همان سالی است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگی از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش که در مکه با تهاجم پرندگانی به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.
محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز.
مادر ایشان آمنه، دختر وهب بن عبد مناف. این بانوی جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشی، کم نظیر و سرآمد همگان بود. وی پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتی شش سال زندگی کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفری که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانی به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتی هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وی را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وی را شیر دهد و از او نگهداری کند؛ اما پس از مدتی وی را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال برای وی مادری کرد.
نسب پدری حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّی بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لویّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
مدت رسالت و زمامداری: از ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (۶۱۰ میلادی)، که در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شده بود، تا ۲۸ صفر سال یازدهم هجری، که رحلت فرمود، به مدت ۲۳ سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ۱۰ سال امر زعامت و زمامداری مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.
همسران ایشان: ذکر شده که ایشان ۱۲همسر داشتند و نخستین زنی که افتخار همسری حضرت محمد (ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن ۲۵ سالگی با این بانوی بزرگوار ازدواج نمود. خدیجه کبری (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانی به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوی بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسی، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خدیجه کبری (س) تا هنگامی که وی زنده بود، با هیچ زن دیگری ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنجهای پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت میکردند، تسلّی داده و او را در رسالت و نبوتش یاری میداد.
فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران آن حضرت:
۱. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.
۲. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وی را «طیّب» و «طاهر» میگفتند.
۳. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجری متولد شد و در رجب سال دهم هجری وفات یافت.
عبدالله و قاسم از خدیجه کبری (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. و هر سه آنان در سنین کودکی از دنیا رفتند.
ب) دختران حضرت محمد (ص):
۱. زینب (س). ۲. رقیه (س). ۳. ام کلثوم (س). ۴. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگی از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندی که از آن حضرت در زمان رحلتش باقی مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وی بود. این بانوی مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسانها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشی است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.
گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقهمند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبری (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقهمند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.
آغاز بعثت:
محمد امین (ص) قبل از شب ۲۷ رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان میپرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی میدید، راستین و برابر با عالم واقع. روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده میشد.
در آن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد (ص) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن محمد (ص) در این هنگام ۴۰ سال بود. در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد (ص) خواست این آیات را بخواند: " اقرأ باسم ربک الذی خلق" این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود.
ویژگیهای اخلاقی و رفتاری رسول خدا:
در وصف رفتار و صفات پیامبر (ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود، بیشتر تبسم داشت و هیچ گاه به صدای بلند نمیخندید، چون به سوی کسی میخواست روی کند، با تمام تن خویش بر میگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود، چندانکه چون از جایی گذر میکرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را در مییافتند. در کمال سادگی میزیست، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت. هیچ گاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد، به ویژه آنگاه که تازه به مدینه درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود. با اینهمه، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد، بهره گرفته، هم روزه داشته، و هم عبادت کرده است. رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبنتی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود. سیرت و زندگی او چنان مطبوع دل مسلمانان بود که تا جزئیترین گوشههای آن را سینه به سینه نقل میکردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند.
تاریخ و سبب رحلت و محل دفن ایشان:
در اوایل سال ۱۱ ق، بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. چون بیماری پیامبر (ص) سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزردهام اینک برای تلافی آمادهام. وفات پیامبر (ص) در ۲۸ صفر سال ۱۱ ق، یا به روایتی در ۱۲ ربیع الاول همان سال در ۶۳ سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر(ص) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانهاش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.
منابع:
۱- مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی
۲- زندگانی حضرت محمد(ص)، رسولی محلاتی
* داستانها و درسهایی از زندگی پیامبر اسلام (ص)، تدوین مرتضی نظری
* سیری در تاریخ صدر اسلام، حشمت الله قنبری همدانی
و...
انشاءالله که اخلاق خوب ، نیت ، کردار و گفتار پاکش و همینطور ساده زیستی آن بزرگوار ، الگوی بیشتر مسئولین جمهوری اسلامی باشد و دست از این تک روی ها ، تکبرها و غرورهای کاذب برداشته و مخصوصا" عدالت گرایی و دوری از ظلم و ستم را از جانشین برحقش حضرت علی (ع) یاد بگیرند ، که با وجود بیت المال زیر دستشان ، مثل بقیه مردم برداشت کرده و تازه از سهم خود ، بازهم به تهیدستان کمک می کردند .
اگر شیعه هستیم که باید اینچنین باشیم .
دوست عزیز ، در کنار هر آیه عربی ، حتما" ترجمه فارسی آن را
هم بنویسید ، چون خیلی از ما ایرانی ها ، عربی نمی دانیم و باید ترجمه آن را بخوانیم ، تا بدانیم که چه می خوانیم .