مصطفی فقیهی - سفر دکتر روحانی به نیویورک و دستاوردهای فوق
العاده آن که در احرای راهبرد اساسی نرمش قهرمانانه و با هوشیاری کم نظیر
کادر دیپلماتیک ریاست جمهوری جمهوری به ریاست «شیخ اعتدال» به وقوع پیوست ،
حکایت از توانایی چشمگیر رییس جمهور محبوب ملت ایران دارد، بی کم و کاست
در اجرای همان اصولی است که رهبر فرزانه انقلاب ، آن را برای این دوره
ترسیم کردند.
رهبر
معظم انقلاب این بار نیز با تکیه بر آموزه های اساسی دیانت و شریعت به حسب
شریعت و بر اساس درک درست از شرایط و اوضاع بر اساس مصلحت مردم و حکمت و
عزت به تدوین و اعلام راهبردهای متناسب پرداخته ( و کشتی انقلاب را
عزتمندانه و با افتخار در مصاف باتلاطم طوفان ها و گردبادهای خطرناک به
سلامت عبور داده و در مسیر عزت اسلامی به پیش می برند.
موفقیت های
روزهای اخیر دولت تدبیر و امید در صحنه سیاست خارجی ، و تدبیر و حکمت و
مدیریت بی نظیر شخص آقای دکتر روحانی و تیم همراه ایشان، در قریب به اتفاق
اموری که پس از انتخاب به سمت ریاست جمهوری انجام داده، قبل از هر چیز
مدیون رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و توصیه های ایشان به همه مسئولان در کمک
مخلصانه به دولت و شخص دکتر روحانی است و در کنار همه ی این امور، راهبرد
اعلام شده از سوی ایشان تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» است.
بنابراین
آنچه در روزها و هفته های اخیر در صحنه های مختلف و به ویژه در صحنه سیاست
خارجی اتفاق افتاده است، نه تنها کوتاه آمدن از اصلی از اصول انقلاب اسلامی
نیست که حرکتی درست و حاکی از بصیرت در جهت تحقق آرمان های انقلاب اسلامی
است.
اما هر کس این پدیده ها و موفقیت های به دست آمده را به فرود
آمدن از نردبان اصول و فراز شدن بر سکوی «عدول از اصول» تحلیل کند ، تماماً
به خطا درافتاده و در تحلیلش به اشتباه رفته است و در مجموع نشان از
ناپختگی سیاسی و فقدان بصیرت و تحلیل نادرست اوست، همانگونه که در همین چند
ساعت از گفت و گوی تلفنی دکتر روحانی با اوباما، برخی اعتراضات به همین
بهانه ها شنیده می شود!
اگر
آمریکایی ها حتی احتمال می دادند که آنچه دکتر روحانی در نیویورک یا در
تهران یا هر جای دیگر می گوید، سخنانی است که با نظریات رهبر معظم انقلاب
تفاوت دارد، بی تردید مانند سالهای اخیر، اهمیت چندانی بدان نمی دادند. این
سخنان و نظریات وقتی ارزش دیپلماتیک «تام و تمام» یافت که آمریکایی ها و
غربی ها دریافتند آنچه روحانی می گوید ترجمان راهبرد جدید انقلاب اسلامی و
جمهوری اسلامی ایران است.
بنابراین آنها که می کوشند حرکت دولت دکتر
روحانی را نوعی رفتار ساختارشکنانه و گورباچفی معرفی کنند ، نه تحلیل
صحیحی از ایران و مولفه های قدرت در آن دارند و نه شناختی حتی اندک از
شخصیت تمام اصولگرای دکتر روحانی. (البته نه آن «اصولگرایی» که طی چند سال
اخیر، به نام برخی گروه های افراطی مصادره شد . دسته ای فرصت طلب که برای
رسیدن به اهداف خاص خود، «اصول» را بهانه کردند، در حالی که اعتقادی بدان
نداشتند)
این نکته ی کلیدی نیز گفتنی است که هیج دولتی تا به امروز،
از چنین اختیاراتی بهره نداشته و این اختیارات ناشی از اعتماد کامل رهبری
به تدین و انقلابی بودن دکتر روحانی و اعتماد کامل ایشان به توانایی های
رییس جمهور هوشمند ایران است، لذا از این جهت، دکتر روحانی در مسیر جلب
اعتماد و نظر رهبر معظم انقلاب، نمره ای حقیقتاً کامل داشته است، چرا که تا
امروز، کسی نتوانسته اینگونه اعتمادسازی کند و تا این اندازه در نگاه رهبر
انقلاب امین و توانا باشند.
دکتر روحانی فرزند حوزه و اسلام و
معتقد به تمام آرمان های انقلاب اسلامی است . او و دولت «تدبیر و امید» با
همه وجود به اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه های عبد صالحش امام خمینی (ره) و
رهنمودهای و اصول بیان شده از سوی رهبری اعتقاد دارند و از منافع ملی و
دینی خود کوتاه نخواهند آمد.
به گزارش انتخاب،اساساً جریان اعتدال گفتمانیست که در
همه عرصه ها صاحب کلام و سخن و برنامه است و اصل حاکم بر همه رفتارهایش
اصول اسلام ناب، اندیشه های امام و رهبری می باشد.