آفتابنیوز : آفتاب: سهراب زند در سایت الف نوشت: ادامۀ ماجرا این گونه می شود که سرنشین آن خودرو که ظاهرا از قبل از چیزی عصبانی بوده دنبال ایشان می افتد و شروع به چراغ دادن و بوق زدن های ممتد می کند. ایشان کنار خیابان می ایستد بعد فرد نحیف و لاغری از خودرو پیاده می شود و شروع به فحاشی به ایشان می کند و به سمت این آقای مسئول می رود. ایشان با آرامش می پرسند چه شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ اما آن آقا که معلوم نبود از کجا عصبانی است و دنبال بهانه می گردد جملات غیر قابل بیانی را به ایشان نسبت می دهد، ایشان می گوید: طبق عادت همیشگی از بحث و درگیری لفظی خودداری کردم. چرا که عادتم این است که لباس روحانیت لباس خدمت به مسلمانان است و باید نماد رحمت و اخلاق و گذشت باشد نه لباس قلدری و سوء استفاده و درعین حال شدیدا عصبانی بودم و خودم را کنترل می کردم.
آن آقا کوتاه نمی آمد و ادامه داد بزنم خردت کنم؟! بزنم ماشینتو داغون کنم؟! بنده هم گفتم بزن؛ او هم در عین ناباوری لگدی به آیینه بغل ماشین زد و آن را از جا کند! من هم گفتم حتما این آقا از چیزی رنجیده و دل پردردی دارد. ناراحت بودم اما گفتم: حالا دلت خنک شد؟ او هم با ادامۀ حرف های اهانت آمیز سوار خودروی خود شد و رفت.
این روحانی را می شناسم خوب هم می شناسم سال ها در خط مقدم جنگ بوده، جایی که خیلی از لات و الوات پر مدعا در خیابان، فکر حضور در آنجا را نمی کنند. اصلا ترسی از این مسایل ندارد، ظلم پذیر هم نیست اما ایشان به ما می گفت: در مقابل مظلوم و ضعیف تر هرگز ازقدرت سیاسی وفیزیکی ...خود سوء استفاده نکنید. ایشان دوشکا و کلاشش را به روی دشمنان خاک و میهن اسلامیش می کشد نه هم وطنی عصبانی یا غافل در خیابان.
حاج محمود کریمی!
بارها با صدای زیبایت دلهایمان را به حرم پر فیض اهل بیت علیهم السلام برده ای، آیا تا به حال خودت به حرم دل سردار سپاه امام علی علیه السلام رفته ای؟ آیا دل به دل بزرگ مالک اشتر داده ای که یک الّاف مسخره وقتی آب دهان به صورتش انداخت، به روی خود نیاورد، مالکی که دشمن از صدای نعرۀ پهلوانانه اش زرد می شد. مردم به آن ولگرد گفتند: بدبخت! بر صورت سردار سپاه امیرالمؤمنین آب دهان انداختی! با گریه و فریاد و غلط کردم سراغ مالک را گرفت و او را در مسجد یافت. مالک گفت: برادر! آمده ام برای هدایت تو دعا کنم.
آقای کریمی!
مردم اگر می بینند ما قدرت داریم یا نظام پشت ماست باید جلوی ما راحت اعتراض کنند چون قدرت دست ماست، اما حالا ورق برگشته است ظاهراً شما چراغ دادید که بزن بغل و فرد شاکی می گوید باور نمی کردم کسی که با من و همسرم اینگونه رفتار کرده و به ما شلیک نموده، حاج محمود کریمی است!
حالا او به احترام دستگاه امام حسین علیه السلام رضایت داده و شاید دوستان شما بی خیال اتهاماتی چون عوامل اسراییل و اراذل و اوباش و ... بشوند!
حاج محمود کریمی!
همین مردم سرمایه های اصلی ما هستند این ها و محبتشان نبود امثال شما حاج محمودکریمی نمی شدند. اگر جلوی ماشین شما بد پیچیده اند، حتی اگر بی احترامی کردند قرار است بعد از سال های سال نوکری در خانۀ اهل بیت، حاج محمود شبیه صاحب خانه رفتار کند، که البته در این مورد ظاهر این قضیه این است که نه اهانتی در کار بوده است نه حمله ای بلکه یک اتفاق بسیار معمولی رخ داده سرعت بالا! و ناراحتی شما.
و در آخر:
مردی از شام آمده بود، تا به امام حسن علیه السلام رسید اتهامات زشتی به امام علی علیه السلام نسبت داد. به نظر شما حضرت روی پدرش آنهم سرور مردان عالم غیرت نداشت؟! دلش پر از درد و آه از ظلم نامردمان نبود؟ دلش از این سخنان به درد نیامد؟ چرا. اما بعد از آنکه جلوی ابراز خشم اطرافیان را گرفتند فرمودند: اگر آنچه گفتی و به پدرم نسبت دادی راست بود، خدا پدر مرا ببخشد و بیامرزد و اگر آنچه گفتی دروغ بود خداوند تو را ببخشد و بیامرزد...
آن مرد متحیر آقا را نگاه کرد و بعد گفت هر چه به شما و پدرتان گفتم، خودم و جد و آباء خودم بودم! شما خاندان رحمت و فضلید که این گونه شما را پرورش داده است.
حاج محمود عزیز!
حالا که مسأله عمومی شده است و دست آویزی برای کینه ورزان به دستگاه با برکت اهل بیت علیهم السلام، لااقل با اعلام بیانیه ای از مردم و این زوج جوان عذر خواهی کنید تا برای مردم ثابت شود خادمان دستگاه امام حسین علیه السلام به دنبال قلدری و هفت تیر کشی نیستند و این مسأله عادت نیست خطایی بود که تکرار نمی شود.