آفتاب: پایگاه در شانه خاکی جاده برپا شده است، کنار رستورانی بزرگ که نامش را از یک سریال ماهوارهای گرفته است! اسم پایگاه که به میان میآید، در پس زمینه ذهنمان، تصویر ساختمانی بزرگ با پرچمهای بسیار زیاد و امکانات فوقالعاده نقش میبندد. اما واقعیت این پایگاه جادهای تنها دو کانکس و یک چادر است که در کنار آنها یک آمبولانس نیز پارک شده است و در میان این پایگاه نیز سفره هفتسینی قرار گرفته که گرد جاده و گذر زمان نیز بر آن نشسته است.
پنج زن امدادگر مستقر در پایگاه بسیار خوش برخوردتر از آنی بودند که تصورش را میکردیم، قرار بود ساعتی کنارش بنشینیم و علاوه بر گپ و گفت، گزارشی نیز در مورد نحوه فعالیتشان بگیریم، اما سردی هوا، ترافیک جاده و تصادف خسارتی رخ داده در حوزه استحفاظیشان و همچنین بوقهای پیاپی مسافران که از حضور خبرنگاران و زنان امدادگر در کنار جاده تعجب کرده بودهاند، اوضاع را آنچنان که فکر میکردیم، رقم نزد.
سه سال از اجرای اولین طرح حضور زنان امدادگر در پایگاههای امداد و نجات جادهای میگذرد و حالا در حالی جشن تولد سومین سال حضور زنان در پایگاههای جادهای در ایام نوروز را میتوان جشن گرفت که «صفیه بهشتیان» که علاوه بر تدریس امداد و نجات، مسؤلیت این پایگاه را بر عهده دارد، میگوید که اوضاع حضور زنان در پایگاهها بسیار متفاوتتر شده است.
او میگوید: حالا بعد از سه سال از شروع بکارگیری زنان امدادگر در طرح نوروز و در پایگاههای جادهای برخورد مردم مناسبتر و بهتر شده است. هر چند که از ابتدا نیز مردم برخورد خوبی داشتند؛ اما برخوردها با گذشت زمان معقولتر شده است.
وی در تشریح فعالیت و عملکرد زنان این پایگاه میگوید که در هر شیفت باید دو نجاتگر، یک درمانگر و یک راننده حاضر باشد و فعالیت این افراد از ساعت هشت صبح تا عصر ادامه خواهد داشت و بعد از آن نیز پایگاه در هنگامه شب تحویل امدادگران مرد میشود.
بهشتیان در میانه صحبتهایش به پیچ جادهای اشاره میکند و میگوید "این را میبینید؟!" چند روز پیش یکی از رانندگان عبوری به ما گفت که در پشت این پیچ یک تصادف رخ داده است و بلافاصله ما با حضور در محل حادثه متوجه شدیم که در اثر برخورد دو خودرو، یک خانواده که نوزادی نیز داشتند، دچار حادثه شدند و با انجام اقدامات اولیه، آنها را به بیمارستان رساندیم.
از او در مورد برخورد مردم میپرسم و میگوید: مسافران رفتار بسیار مناسبی با امدادگران زن دارند؛ به گونهای که در حمل مصدوم، آرام و سالمسازی محیط، باز کردن معابر و ... همراهی کاملی با بچهها دارند.
بهشتیان در میان سخنانش به جای استفاده از واژه امدادگران زن، بارها از لفظ دخترها استفاده میکند و چنان با این امدادگران زن برخورد میکند که گویی یکی از اعضای خانوادهاش است، هر چند که معتقد است ما ساعتهای زیادی با یکدیگر سپری میکنیم و باید با یکدیگر مهربان باشیم.
به گزارش ایسنا، آیدا عُلیایی، امدادگری است که کارشناسی امداد و نجات دارد و ازدواج نکرده اما همه اعضای خانواده و فامیلش نه تنها شرایط سخت شغلی وی را پذیرفتهاند، بلکه تشویقش کرده و برنامههایشان را با ساعت فراغت او هماهنگ میکنند و او نیز پای ثابت پایگاه امداد و نجات جادهای است. او از سه سال قبل در این طرح حضور داشته و خاطرات زیادی از اولین حضورش در جاده دارد؛ هر چند در سخنانش وقتی از او در مورد سختی کار میپرسیم، این سختی را انکار میکند؛ اما میتوان در لابلای کلماتش، مشکلات خاص را حدس زد.
او اولین فعالیت امدادگریاش در این جاده را مربوط به اوردوز کردن یک جوان شیشهای میداند و میگوید: سه سال قبل متوجه شدیم که یک جوان در وسط جاده دچار حادثه شده است و بلافاصله به محل اعزام شدیم و با حضور در محل دریافتیم این جوان شیشه مصرف کرده است و بر اثر سوء مصرف مواد، خود را به میان خودروهای عبوری انداخته است و از ناحیه زانو و سر دچار جراحت شدیدی شده بود که بلافاصله اقدامات اولیه، انجام و با کمک مردم او را سوار بر آمبولانس کرده و برای تامین امنیت بیشتر، از امدادگران مرد نیز خواستیم تا نسبت به اسکورت و تحویل این جوان به بیمارستان، ما را همراهی کنند.
سه سال از بکارگیری زنان به صورت رسمی و مستقل در پایگاه امداد و نجات جادهای میگذرد، هر چند بهشتیان معتقد است که برای اولین بار حدود 17 سال پیش در چادر هلالاحمر در عوارضی تهران کرج مستقر بوده اما به صورت رسمی و مستقل که یک پایگاه را در اختیار زنان قرار داده و از صفر تا صد پایگاه را زنان در اختیار بگیرند، تنها از عمرش سه سال میگذرد و حالا باید دید این زنان چه کارنامه موفقی از خود به جای میگذارند تا به عنوان اولینها بتوانند راه را برای حضور مابقی امدادگران زن در پایگاههای امداد و نجات جادهای، کوهستان و ... باز کنند.