آفتابنیوز : 
يكي از اين دانشآموزان گفت: به همراه ديگر دوستانم قصد داشتيم پيش از وارد شدن به مدرسه حدود ساعت 12 و نيم چند ساندويچ بخريم كه يكي از دوستانمان به نام پريسا با ما همراه شد. بعد از آن دختري كه حدود 16 سال داشت و پريسا او را الهام صدا ميكرد نزديک ما شد و از ما درخواست كرد سوار خودروي پژو 206 آلبالويي رنگ او شويم و دور بزنيم.
وي افزود: يكي از پسرهايي كه بعدا همراه ما سوار خودرو شد حدود يک هفته من و ديگر دوستانم را تعقيب ميكرد اما ما از آنجا كه فكر كرديم از مزاحمهاي هميشگي خياباني است جريان را به خانوادههايمان اطلاع نداديم.
يكي ديگر از اين دختران گفت: پريسا حدود دو، سه ماه است كه الهام را ميشناسد و گاهي بعد از مدرسه با او همراه ميشود و صحبت ميكند، اما هيچكدام از ما سه نفر الهام را پيش از اين به درستي نميشناختيم و تنها اين را ميدانيم كه الهام پيش از اين يك بار به دليل مسائل منكراتي سوءسابقه دارد.
وي ادامه داد: الهام با بيان اينكه قصد دارد مطلبي را به ما بگويد، گفت ميتوانيد در ماشين بنشيم و موسيقي گوش كنيم.
يكي ديگر از اين دانشآموزان به قاضي اظهار داشت: بعد از اينكه سوار خودرو شديم ناگهان سه پسر جوان كه كنار خودرو مخفي شده بودند به ما نزديک شده و يك نفر از آنان در جاي راننده قرار گرفته و ديگري در صندلي عقب كنار ما نشست و ما را با چاقو تهديد كرد كه اگر حرفي بزنيم دوستمان را كه چاقويي زير گلوي او قرار داده بود، خواهد كشت.
يكي ديگر از اين دانشآموزان اعلام كرد: يكي از پسراني كه در خودرو بود به ما گفت كه در جاده شمال هستيم و حتي ما را تهديد ميكرد كه شما را به افرادي در كشورهاي ديگر ميفروشيم، اما ما با ديدن تابلويي كه مسير خيابان شهرري را نشان ميدهد متوجه شديم در جنوب تهران هستيم. زماني كه يكي از پسرها قصد داشت پياده شود و در خودرو را باز كرد هر چهار نفرمان داد و فرياد كرده و خود را از ماشين به بيرون پرت كرديم و بعد يكي از ما كه تا حدودي محله شاه عبدالعظيم را به واسطه آنكه پدرش در آنجا دفن بود ميشناخت ما را به سمت متروي شهرري راهنمايي كرد و ما با سوار شدن خودرو به مرقد امام رفتيم.
چهرهنگاري از آدمربايان انجام خواهد شد و پس از آن متهمان تحت تعقيب قرار ميگيرند.