آفتابنیوز : آفتاب: پوریا عالمی در شرق نوشت:
به گزارش «مهر»، «قهوهخانهداران در اعتراض به پلمب مغازههایشان بهدلیل ارایه قلیان مقابل مجلس تجمع کردند.» به همین مناسبت ترتیب گفتوگوی زیر را دادیم؛
- خودت را معرفی کن و بگو چرا دستگیر و پلمب شدید؟
: قلقل... من تنباکو قلیانچاقکنیان هستم و با چاقکردنم باعث تدخین جوانان و تدفین پیران میشوم.
- آیا خودتان خودتان را چاق میکردید یا افرادی هدایتشده شما را چاق میکردند؟
: همانطور که شما گفتید افرادی هدایتشده میآمدند و با استفاده از شلنگ من را چاق میکردند.
- قبول دارید که عامل گردهماییهای غیرمجاز بودید؟
: بله. من را میگذارند وسط و گرد من هم میآیند و نشست برگزار میکنند.
- فکر میکنی چرا اینجایی؟
: تا جوانان ذهنشان درگیر این موضوع شود که چرا من ممنوع هستم. قلقل... قل...
- قلقل اضافه نکن.
: چشم... قل...
- بعد از جنبش تنباکو کجا بودید و چهکار میکردید؟
: ما مدتها همچون عشق در پستوی خانه نهان بودیم.
- و آیا این درست است که خانوادگی فعالیت میکنید؟
: نه درست نیست. چون فقط پدربزرگم که در تحریم تنباکو دچار رکود شد، سابقه دارد.
- آیا قبول داری که با غرغرکردن تلاش مذبوحانه داشتی؟
: خیر. من غرغر نمیکنم، قلقل میکنم. قلقل... قل...
- مثل اینکه این قلیان کام نمیدهد، سریع آن زغال را بیاورید چاقش کنیم...
: بلهبله. من دارم غرغر میکنم.
- سازوکارت چه بود؟
: سازوکار من اینطوری است که یک پارچ آب میریزند توی دلم، بعد یک شلنگ وصل میکنند. سپس با گذاشتن زغال گداخته، جوانان مردم را فریب میدادم تا بنشینند و قلیان بکشند تا اینطوری از انواع سرگرمیهای شبانهروزی که مسوولان برایشان در نظر گرفتهاند دور شوند.
- در پایان از همهچیز عذرخواهی کن و بگو برای جبران گذشته چطوری میخواهی آیندهات را اصلاح کنی؟
: من در پایان از همهچیز عذرخواهی میکنم. من حاضرم بهخاطر جبران گذشته، از این بهبعد بهعنوان آفتابه به جوانان خدمت کنم. قلقل... قل... ببخشید بیزحمت این زغال من را کم کنید، دیگر دارم جوش میآورم...