کد خبر: ۳۲۱۶۶۱
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۹

سرقت با تهدید سرنگ آلوده به ایدز

دختر خاله طمعکار برای تصاحب ثروت پسر خاله‌اش باند سرقت تشکیل داد و با همدستی همسر و پسر دایی‌اش سناریوی هولناکی را به اجرا گذاشت. چند نفر از اعضای این باند با سرنگ آلوده به ویروس «اچ ‌آی وی » طعمه‌شان را تهدید کردند و اعضای دیگر باند با نفوذ به خانه اعیانی، یک‌میلیارد تومان طلا و جواهر و دلار را به سرقت بردند؛غافل از این‌که رازشان برملا می شود.
آفتاب‌‌نیوز : دختر خاله طمعکار برای تصاحب ثروت پسر خاله‌اش باند سرقت تشکیل داد و با همدستی همسر و پسر دایی‌اش سناریوی هولناکی را به اجرا گذاشت. چند نفر از اعضای این باند با سرنگ آلوده به ویروس «اچ ‌آی وی » طعمه‌شان را تهدید کردند و اعضای دیگر باند با نفوذ به خانه اعیانی، یک‌میلیارد تومان طلا و جواهر و دلار را به سرقت بردند؛غافل از این‌که رازشان برملا می شود.
 
دام سارقان برای فامیل پولدار

پسر جوان که با پدرش در کار ساخت‌وساز برج‌های شمال پایتخت بود، هرگز تصور نمی‌کرد اقوام نزدیکش برای به دست آوردن بخشی از ثروتش نقشه یک آدم‌ربایی وحشت‌آور را طراحی کنند. یک ماه پیش وقتی پسر پولدار از پارکینگ خانه‌شان واقع در یک برج در محله نیاوران بیرون آمد طعمه این باند سرقت شد. ٢ مرد و یک زن ناشناس با باز کردن در خودرو، خودشان را به داخل سوناتا انداختند و دست به گانگستر بازی زدند. آنها با تهدید یک اسلحه و سرنگی که ادعا می‌کردند آلوده به ویروس ایدز است از پسر جوان خواستند تا چند ساعت در خیابان‌ها چرخ بزند. همزمان با این سناریوی سیاه ٢ مرد آشنا که از قبل کلید خانه پسر ثروتمند را داشتند و می‌دانستند آن مکان مجهز به دوربین‌های مداربسته است با گذاشتن نقاب روی صورتشان وارد خانه اعیانی شدند و پس از سرقت طلا و جواهرات و دلارها گریختند.

پسر پولدار که همچنان به همراه ٢ مرد و یک زن ناشناس به زور تهدید اسلحه و سرنگ ایدزی در خیابان‌ها درحال دور زدن بود پس از چند ساعت از دست این باند مرموز خلاص شد. این پسر با مراجعه به خانه‌اش متوجه شد اموال و طلاهای مادرش که در داخل کمد خانه‌شان قرار داشته است به سرقت رفته و همین موضوع کافی بود تا پلیس را در جریان این ماجرا قرار دهد.

او پس از مراجعه به کلانتری به ماموران گفت: « مجردم و به همراه پدر و مادرم در یک برج در محله نیاوران زندگی می‌کنم. چند روز قبل دختر خاله‌ام به خانه‌مان آمد و به پدر و مادرم پیشنهاد داد تا به شمال سفر کنند. من نیز چون در کار ساخت‌وساز برج هستم و باید به پروژه‌هایم سر می‌زدم در تهران ماندم. امروز صبح وقتی با خودروام از پارکینگ خانه‌مان خارج شدم ٢ پسر و یک دختر ناشناس سوار خودروام شدند، یک اسلحه و یک سرنگ که مایعی مانند خون در آن بود را به سمتم نشانه گرفتند و ادعا کردند این سرنگ آلوده به ویروس اچ ‌آی وی است و اگر برخلاف میل‌شان رفتار کنم این خون آلوده به ویروس ایدز را به من تزریق خواهند کرد. وحشت کرده بودم و نمی‌دانستم باید چه کاری انجام دهم. آنها حرفی نمی‌زدند و خواسته‌ای نداشتند و تنها از من خواستند که در خیابان‌ها دور دور کنیم. بعد از ٣ ساعت تلفن همراه یکی از این افراد مرموز زنگ خورد، به نظر می‌رسید کسی که پشت خط بود در رابطه با من به آنها چیزی گفت. همان لحظه از من خواستند که خودروام را متوقف کنم و آنها بلافاصله پیاده شدند و گریختند. هنوز نمی‌دانستم چه بلایی به سرم آمده، خودم را به خانه‌مان رساندم و آن‌جا بود که متوجه شدم طعمه سناریوی سارقان شده‌ام. طلا و جواهرات مادرم از داخل کمد دیواری اتاق خواب به سرقت رفته بود و دلارهای من نیز ربوده شده بود.»

ردپای یک آشنا در سرقت

با ادعاهای این پسر جوان پرونده او به دادسرای جنایی پایتخت ارسال شد و قاضی «آرش سیفی» بازپرس شعبه چهارم به کارآگاهان اداره آگاهی ماموریت داد تا دست به رازگشایی از این حادثه بزنند.

تا این‌که بار دیگر پسر مالباخته با مراجعه به دادسرا سرنخی طلایی را در اختیار بازپرس پرونده قرار داد و گفت: «به دختر خاله‌ام مشکوک هستم. او یک روز قبل از این حادثه با اصرار، پدر و مادرم را با خود به مسافرت برد. احساس می‌کنم او در این سرقت نقش داشته است و با تنها ماندن من در خانه به هدفش رسید.» همین موضوع کافی بود تا تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده به صورت ویژه در دستور کار ماموران قرار بگیرد تا این‌که با بازداشت مظنون پرونده راز این سرقت عجیب برملا شد.

دختر جوان که دخترخاله مالباخته بود وقتی تحت بازجویی‌های پلیسی قرار گرفت پرده از سناریوی سرقت‌شان برداشت و اقرار کرد: «پسر خاله‌ام وضع مالی خوبی داشت به همین خاطر با همدستی پسر دایی و همسرم تصمیم گرفتیم نقشه‌ای طراحی کنیم و مقداری از طلاهای خاله و دلارهای پسر خاله‌ام را از خانه‌شان سرقت کنیم. در همین جریان پسر دایی‌ام، نامزدش را هم در جریان گذاشت و قرار شد او با ٢ پسر قوی هیکل از بچه محل‌های‌شان، پسر خاله‌ام را گروگان بگیرند و پسر دایی و شوهرم برای سرقت وارد خانه‌شان شوند. آنها کلاه گذاشته بودند تا دوربین‌های خانه تصاویرشان را ثبت نکند و سپس با سرقت طلا‌ها و دلارها متواری شده بودند. بعد از این ماجرا هم پول‌ها را بین خودمان تقسیم کردیم، هرگز تصور نمی‌کردم در این سناریو دستمان رو شود.» با اعترافات متهم پرونده ٥ همدست دیگر او نیز که با پول‌های سرقتی به سفر شمال رفته بودند تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و در عملیات ضربتی ماموران دستگیر شدند. تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده در شعبه چهارم دادسرای جنایی پایتخت ادامه دارد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین