آفتابنیوز : 
دکتر نرسی قربان، کارشناس نفت و گاز ضمن بررسی و ارایه راهحل برای استفاده از فرصت احداث خط لوله نفت مرزی بین ایران و قزاقستان، به صادرات گاز ایران نیز پرداخت و گفت: دنیای آینده، دنیای گاز است و ایران با برقراری تعامل اقتصادی با کشورهای منطقه قفقاز میتواند از لحاظ استراتژیکی این کشورها را به خود متکی کرده و در مقابل، گاز خود را به هند، ترکیه و بالاخره اروپا صادر کند.
محورهای ناتو، امنیت، نفت، کمپانیهای نفتی غرب، حضور آمریکا در قفقاز و گزارش بینالمللی انرژی در سال 2005 نیز توسط دکتر امیر احمدیان، پژوهشگر حوزه دریای خزر و منطقه قفقاز مورد بررسی قرار گرفت.
وی گفت: تمام استراتژیهای آمریکا به این مسئله اذعان دارند که حضور آمریکا در منطقه قفقاز و حوزه دریای خزر برای تنوع بخشیدن به درآمدها و واردات نفت است تا در صورتی که در منطقه ناآرام خلیج فارس اتفاقی بیفتد، گزینهای دیگر برای تامین نفت آمریکا وجود داشته باشد.
دکتر الهه کولایی، نماینده سابق مجلس نیز ضمن بررسی انقلابهای رنگی در کشورهای منطقه قفقاز به دلایل همگرایی آذربایجان با غرب پرداخت و نیاز شدید باکو به درآمدهای ارزی ناشی از فروش منابع انرژی و همچنین امنیت در برابر روسیه را از جمله تلاشهای سیاسی – اقتصادی دانست که منجر به احداث خط لوله «باکو، تفلیس، جیهان» شد.
این در حالی است که دکتر قربان افزایش اخیر قیمت نفت را عاملی برای برداشت ذخایر دریای خزر در زمان حاضر اعلام کرد.
گزارش زیر خلاصهای از مطالب ارایه شده از سوی سخنرانان است که 11 دی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
* * *
قرن 21؛ قرن گاز
دکتر نرسی قربان، کارشناس «نفت و گاز» به عنوان نخستین سخنران جلسه «نفت و ملاحظات امنیتی در قفقاز جنوبی» میگوید: برای بررسی مسئله نفت دریای خزر که شامل سه حوزه جدید آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان میشود، باید به دو مسئله توجه کرد: 1ـ آینده نفت و گاز این سه حوزه جدید نفتی دریای خزر چه خواهد شد؟ 2ـ نقش و پتانسیل بهرهبرداری از موقعیت ژئوپلیتیک ایران در این رابطه چیست؟
وی با اشاره به نقش دیپلماسی در این زمینه میافزاید: دکتر شمس اردکانی در وزارت خارجه بر روی این مسئله تاکید دارد که اصلا دیپلماسی ایران کاری به غیر از نفت و گاز ندارد. وی معتقد است که هر کشوری باید موقعیت خودش را بر مبنای قدرتش تعریف کرده و بگوید که در کجا بیشترین قدرت را دارد و بر روی همان قدرت نیز مانور بیشتری دهد. بنابراین قدرتی که ایران دارد در حوزه نفت و گاز و انرژی است لذا دیپلماسی آن هم باید بر این مبنا قرار گرفته و با موقعیتهای روز دنیا منطبق شده و به سمت جلو حرکت کند.
این کارشناس نفت و گاز ضمن معقول خواندن این عقیده در زمینه حوزه نفتی دریای خزر میافزاید: در سال 2004 ذخایر نفت حوزه دریای خزر 5/16 میلیارد بشکه اعلام شد. اما در سال 2005 این ذخایر به 1/47 میلیارد بشکه نفت افزایش یافت. یعنی ذخایر قزاقستان را از 9 میلیارد بشکه به 39 میلیارد بشکه نفت افزایش دادند. بنابراین قزاقستان از یک کشور غیرقابل مقایسه با سایر کشورهای نفتخیزدنیا به یک کشور نفتخیز درجه یک در منطقه قفقاز تبدیل شد که این بسیار مهم است.
دکتر قربان کارشناس نفت و گاز با تصریح اینکه تکنولوژی بهتر و قیمت نفت باعث افزایش ذخایر نفت میشود، در زمینه صادرات نفت این کشورها میگوید: با توجه به اینکه اخیرا قیمت نفت بالا رفته، بدون شک ذخایر دریای خزر هم قابل برداشت شده است. ترکمنستان در حدود 100 تا 200 هزار بشکه نفت در روز، قزاقستان بین 5/2 تا 3 میلیون و آذربایجان بین 600 تا 800 هزار بشکه نفت در روز را تا 5 سال آینده صادر خواهند کرد. در کل چیزی در حدود 3 تا 4 میلیون بشکه نفت در روز تا 6 الی 10 سال آینده از منطقه قفقاز به طور جدی صادر خواهد شد.
وی ضمن برشمردن خطوط لوله انتقال نفت از این منطقه که برخی از آنها مثل قزاقستان با 700 بشکه نفت در روز به بهرهبرداری رسیده و خط لوله باکو – جیهان که با یک میلیون بشکه نفت در روز با اندکی تاخیر تا سه ماهه اول سال 2006 به بهرهبرداری خواهد رسید، میافزاید: به نظر من، الان تنها جایی که ایران میتواند در آن نقشی ایفا کند، حوزه نفتی کاجیکان در قزاقستان است که با توسعه یافتن آن بین 500 هزار تا یک میلیون بشکه نفت در روز از آنجا صادر خواهد شد. بنابراین ایران با سرمایهگذاری حدود 750 میلیون دلار تا یک میلیارد دلاری در مرز خود با قزاقستان میتواند نفت قزاقستان را گرفته و به جای آن اقدام به صادرات نفت تولیدی خود کند. این امر از دو جهت دارای اهمیت است: 1ـ با احداث خط لوله در مرز هر کشوری، جلوی تحریمهای آمریکا گرفته میشود. 2ـ دریافت نفت قزاقستان در مرز، روی سهمیه تولیدی نفت ایران در اوپک اثر نخواهد داشت که این میتواند یک امتیاز بزرگ برای ما محسوب شود.
وی در خاتمه پیشبینی میکند: به نظر من دنیای آینده، دنیای گاز است. قرن 19، قرن ذغال سنگ، قرن 20 نفت و قرن 21 دنیای گاز است.
زمانی که همه به دنبال نفت بودند، ما گاز را فراموش کردیم. گاز مهمترین اسلحهای است که ما در دست داریم. با موقعیت جغرافیایی ممتاز ایران در منطقه نیز، میتوان کارهایی کرد که با گاز خیلی بیشتر برد داشته باشیم تا با نفت.
دست کم کاری را که با نفت نتوانستیم انجام دهیم، باید با گاز انجام دهیم. ما میتوانیم گاز زیادی را از ترکمنستان وارد کنیم تا این کشور را به خود متکی کنیم. به آذربایجان و نخجوان نیز گاز صادر کنیم. همانطور که الان داریم این کار را انجام میدهیم و در مقابل از آذربایجان هم میتوانیم گاز دریافت کنیم. تمامی این عوامل باعث ایجاد تعامل اقتصادی زیادی در منطقه میشود و کشورهای منطقه را از لحاظ استراتژیک به یکدیگر متکی میکند. در مقابل ما هم میتوانیم گاز خودمان را به هند، ترکیه و بالاخره اروپا صادر کنیم.
دکتر قربان با انتقاد به عدم صادرات گاز میافزاید: عدهای میگویند که ما اصلا گاز نداریم، چون نمیتوانیم تولید کنیم. من با این مسئله موافق نیستم چون ما مشکل تولید نکردن گاز را داریم. زیرا ایران دومین ذخایر گاز جهان را دارد و الان تولید گازمان اصلا رابطهای با ذخایرمان ندارد.
حال ما باید ببینیم مشکل کجاست، پول، تکنولوژی، مهارت، مدیریت و....
وی در ادامه تاکید میکند: در سالهای گذشته ایران همیشه به دو مسئله عمده فکر میکرد: 1ـ خلیج فارس 2ـ نفت.
من فکر میکنم مسئله فعلی و آینده ایران: 1ـ خلیج فارس و نفت 2ـ گاز، حوزه دریای خزر و خطوط لولههای انتقال است.
نفت و تحولات سیاسی – نظامی قفقاز
دکتر امیر احمدیان، متخصص مسایل قفقاز ضمن برشمردن نکاتی از گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال 2005 به حضور آمریکا در منطقه قفقاز پرداخته و میگوید: در گزارش بینالمللی آژانس آمده است: 1ـ رشد و توسعه اقتصادی و رشد جمعیت جهان در 30 سال آینده، عامل اصلی رشد و تقاضا برای انرژی خواهد بود. 2ـ تقاضای جهانی انرژی در 30 سال آینده دوسوم افزایش خواهد یافت. 3ـ سوختهای فسیلی همچنان مهمترین منابع تامین انرژی جهان خواهد بود. 4ـ تجارت بینالمللی انرژی به میزان چشمگیری در 30 سال آینده افزایش خواهد یافت. 5ـ تقاضای جهانی برای گاز طبیعی سریعتر از سایر سوختهای فسیلی رشد خواهد کرد. 6ـ امروزه اهمیت عرضه انرژی در صدر اولویتها و نگرانیهای سیاستگذاران انرژی قرار گرفته است. 7ـ دولتهای واردکننده انرژی باید توجه خاصی به حفظ امنیت خطوط لوله در مسیرهای دریایی
و نفتکشها داشته باشند و مجدانه در جهت متنوع ساختن سوختهای مصرفی خود و منشا این سوختها بکوشند. بنابراین به نظر من، این موارد به طور عینی و قابل مشاهده در سیاست خارجی آمریکا دنبال میشود.
وی میافزاید: ذخایر نفت آمریکا در بین 20 کشور جهان در رتبه 12 قرار دارد. در حالی که عربستان در رتبه نخست و ایران در رتبه پنجم و روسیه هم در رتبه هفتم قرار دارند. اما تولید روزانه نفت آمریکا فقط با 22 میلیارد بشکه ذخیره نفت، در ردیف دوم جای دارد. یعنی آمریکا روزانه 9 میلیون بشکه نفت تولید میکند ولی 20 میلیون بشکه نفت در روز مصرف میکند. در واقع آمریکا با مصرف 26 درصد از نفت جهان، مبادرت به واردات 54 درصد از نفت مورد نیاز خود از سایر کشورها میکند. بنابراین آمریکا برای تامین انرژی و تنوع بخشیدن بر اساس راهکارهایی که از سوی آژانس بینالمللی انرژی در سال 2005 ارایه شده، چه کارهایی باید انجام دهد؟ طبیعی است که باید به دنبال یافتن منابع نفتی باشد که بتواند از آنها استفاده کند. پس نفت قفقاز از این جهت برای آمریکا اهمیت دارد. به خصوص اینکه تولیدات اقتصادی آمریکا در سال معادل 10 هزار میلیارددلار است که از این میزان 450 میلیارد دلار صرف ساختن ماشینهای جنگی میشود. در واقع آمریکا برای توسعه صنایع نظامی خود هم به نفت نیاز دارد و هم به حضور در منطقه قفقاز.
این متخصص حوزه دریای خزر در زمینه خطوط انتقال لوله نفت میگوید: در صورت عبور خط لوله نفت حوزه خزر از شرق، چین با مصرف روزانه 5 میلیون بشکه و ژاپن با مصرف روزانه 8/5 میلیون بشکه نفت، به عنوان رقیب آمریکا مطرح میشوند. این در حالی است که اگر خط لوله از روی زمین کشیده شود، آمریکا قادر به کنترل چین نخواهد بود. بنابراین نفت چین باید ازمنابع ماورای بحار تامین شود تا ایالات متحده بتواند با ناوگان خودش تمامی راههای تجاری – دریایی را کنترل کند.
از سوی دیگر مسیر شمال رقابت با روسیه را برای آمریکا به وجود میآورد و مسیر جنوب نیز رقابت با ایران را ایجاب میکند که آمریکا به هیچ عنوان خواستار آن نیست.
وی در ادامه میافزاید: در این میان، تنها راه باقی مانده برای عبور خط لوله نفت و گاز حوزه دریای خزر، مسیر غرب است که باکو، تفلیس و جیهان یا آذربایجان، گرجستان و ترکیه را در برمیگیرد. بر همین اساس سیاست خارجی آمریکا در زمینه «نفت» و «مسایل نظامی» همه باید در یک سمت هدایت شود.
دکتر احمدیان با تاکید بر بررسی استراتژیهای متعدد آمریکا در این زمینه میافزاید: تمام استراتژیهای آمریکا به این مسئله اذعان دارند که حضور آمریکا در منطقه قفقاز و حوزه دریای خزر برای تنوع بخشیدن به درآمد و واردات نفت است تا در صورتی که در منطقه ناآرام خلیج فارس اتفاقی بیفتد، گزینهای دیگر برای تامین نفت آمریکا وجود داشته باشد.
وی ضمن اشاره به حضور ناتو در منطقه قفقاز تصریح میکند: حضور ناتو در قفقاز برای تامین امنیت خطوط لوله نفت و همچنین کشاندن کشورهای منطقه قفقاز به ساختارهای اروپایی – آمریکایی یا آتلانتیکی، نشاندهنده این است که نفت قفقاز از مسیر «باکو، تفلیس، جیهان» عبور کند زیرا کمپانیهای غربی درست در زمانی به فکر سرمایهگذاری در منطقه قفقاز و دریای خزر افتادند که در آن هنگام قیمت نفت به پایینترین حد خودش رسیده و همزمان بود با آغاز فروپاشی شوروی.
این استاد دانشگاه در ادامه میگوید: زمانی که کمپانیهای غربی درمنطقه قفقاز سرمایهگذاری کردند به سیاستگذاران آمریکا اعلام کردند که سیاستهای آمریکا را طوری تنظیم کنند که قیمتهای نفت افزایش یابد و سرمایههای آنان به خودشان برگردد.
به نظر دکتر احمدیان، افزایش قیمت نفت و تحولاتی که دارد در منطقه قفقاز رخ میدهد، نشات گرفته از عامل نفت در این منطقه است.
امنیت جمهوری آذربایجان در همگرایی با غرب
دکتر الهه کولایی،مدیر «برنامه اوراسیای مرکزی» دانشگاه تهران به عنوان آخرین سخنران جلسه میگوید: نکتهای که باید به آن توجه داشت، دوپینگ کردن آمریکا برای بهرهبرداری از خط لوله «باکو، تفلیس و جیهان» است تا اتکا به منابع انرژی خاورمیانه را کاهش دهد. به خصوص در شرایط بعد از حادثه 11 سپتامبر و مسایل مربوط به دموکراتیزه شدن خاورمیانه، فضای علیه آمریکا و جریانات اسلامگرا در منطقه و تقابلی که با غرب در این منطقه گسترش یافته است.
بعد از 11 سپتامبر و افزایش بهای نفت، به اهمیت منابع انرژی حوزه خزر مجددا افزوده شد. به هر حال کاهش یا افزایش قیمت نفت و تقاضای جهانی در این خصوص میتواند تاثیرات بسیار مستقیمی را روی ملاحظات مربوط به مسیرهای انتقال انرژی، مزیت آنها، قابل توجیه بودن و یا به هر حال قابل پیگیری بودن آنها داشته باشد.
این استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میافزاید: بعد از حادثه 11 سپتامبر، هرچند دسترسی آمریکا به منابع استراتژیک نفت عراق محقق شد ولی نیاز آمریکا برطرف نگردید.
به هر حال تصویری که از ذخایر نفت خزر ساخته شده بود، یعنی چهره خلیج فارس ثانی یا منابع عظیم انرژی، با واقعیت منطبق نشد و برآورد شد که منابع انرژی حوزه خزر حداکثر 3 تا 4 درصد منابع انرژی شناخته شده در جهان است و این خود سیاسی بودن این ملاحظات را در منطقه قفقاز به نمایش میگذارد.
وی در مورد انتقال خط لوله نفت از باکو میگوید: دولت آذربایجان که پس از فروپاشی شوروی و کسب استقلال هم با مشکل اشغال یک پنجم اراضی خود توسط ارامنه مواجه است و هم به شدت نیازمند درآمدهای ارزی ناشی از فروش منابع انرژی است، توسعه روابط با غرب را برای تامین امنیت در برابر روسیه مورد توجه قرار داد، ضمن اینکه برای حفظ روابط با روسیه نیز بر اساس اهمیت آن تلاش خود را ادامه داده است.
دکتر کولایی، نماینده پیشین مجلس با تشریح سیاستهای دولت آذربایجان در منطقه تصریح میکند: تلاشی که دولت آذربایجان از طریق همگرایی با غرب و پیگیری سیاستهای موافق و همساز با غرب در دوران حیدرعلیاف و فرزندش الهام علیاف دنبال کرده، تا آنجا نفوذ این سیاست همگرایی با غرب تعیینکنده بوده که بر خلاف انقلابهای رنگین در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان، ما شاهد انقلاب رنگین در آذربایجان نیستیم.
در واقع باکو با مشکلی مواجه نمیشود. با وجود اینکه تظاهرکنندگان با مدل مشابه حوادثی که در کشورهای سابقالذکر وجود داشت، به خیابانها میریزند و از دولت بوش تقاضای کمک میکنند.
وی در ادامه تبیین میکند: دلیلی برای کمک آمریکا به مخالفان دولت باکو وجود ندارد. در واقع دلیلی برای ریسک در این منطقه و حداقل در این شرایط وجود ندارد.
دکتر کولایی، این امر را یکی از ملاحظات دولت باکو میداند که از طریق قرار گرفتن در چنین چارچوبی، میتواند امنیت موجود در باکو را فراهم کند و دلیل آن نیز خط لوله باکو، تفلیس، جیهان است.
باتشكر از همكاري شما.
مهدوي