آفتابنیوز : سرویس بینالملل- سایت «امریکنتینکر» نزدیک به نئومحافظهکاران با انتشار گزارشی اشاره میکند که هنوز هم محافظهکاران و
جمهوریخواهانی هستند که میگویند هرگز نباید به ترامپ رای داد و به دنبال شخص دیگری هستند و یا میگویند که از همه بدتر به هیلاری کلینتون رای میدهند و یا آنکه اصلا در انتخابات نمیخواهند شرکت کنند.
به گزارش آفتابنیوز؛ این سایت اشاره میکند که بهنظر میرسد رایندادن برخی از جمهوریخواهان به ترامپ ایدهای احمقانه است و آنان باید همانگونه که سناتور تد کروز نامزد پیشین جمهوریخواهان اعلام کرد به ترامپ رای دهند.
در ادامه این سایت ۲۰ دلیل را برای حمایت از ترامپ برمیشمارد:
۱-میتوان ترامپ را بهسادگی در صورتی که خطایی در مقام ریاستجمهوری مرتکب شود به دادگاه احضار کرد و او را مورد بازخواست قرار داد و شاید هم در صورت اثبات اتهامات او را از سمت خود برکنار کرد. این در حالیست که هیلاری کلینتون عنوان وزیر امور خارجه سابق دموکرات و بانوی اول امریکا در گذشته را نمیتوان به این راحتی تحت تعقیب و پیگرد قضایی قرار داد.
۲-ترامپ گفته است که قضاتی را تعیین میکند که به قانون اساسی امریکا احترام بگذراند او فهرستی از نامزدهای بالقوه را اعلام کرده است.
۳-او طرفدار اجرای بیکم و کاست قانون است. در دوران اوباما اقدامات زیادی از سوی کارکنان دولت و بوروکراتها و مقامهای انتخابی از جمله هیلاری کلینتون انجام شدند که غیرقانونی و غیراخلاقی بودند. با این حال، این افراد بدون استثنا تمامیشان در نظام کنونی دارای سمت هستند.
۴-ترامپ تعامل خوبی با پلیس خواهد داشت و این موضوع به تقویت امنیت جامعه میانجامد.
۵-دونالد ترامپ میداند که استفاده از منابع انرژی چه میزان اهمیتی برای ما دارد او همچنین به استفاده از فناوریهای نوین در استخراج و حفاریهای منابع انرژی در دریا معتقد است.
۶-ترامپ سرمایهداری را میشناسد؛ او میداند که مالیات بالا و قوانین دست و پا گیر و مقررات سختگیرانه میتواند چه هزینهای برای کسب و کار داشته باشد و چگونه توانسته بهطور روز افزونی بر موج بیکاریها در امریکا بیانجامد این در حالیست که کلینتون خواستار افزایش مالیات فدرال، مالیات بر دستمزد و تشدید قوانین در این حوزه است.
۷-ترامپ حوزه امور مالی را درک میکند. او میداند که تداوم رو به افزایش بدهیهای مالی ایده بدی است.
۸-او گفته است که معاهداتی چون نفتا (تجارت آزاد امریکای شمالی) معاهده در نتیجه مذاکرهای بد بوده است و یک فاجعه میباشد.
۹-ترامپ این موضوع را برسمیت شناخته که ملت و کشور بدون مرز کشوری، بدون حاکمیت خواهد بود. درمقابل، ویکیلیکس فاش کرده که هیلاری کلینتون خواستار گشایش کامل مرزها است.
۱۰-دونالد ترامپ به داعش به مثابه تهدید آشکار و حاضر برای امریکا، غرب و خاورمیانه مینگرد. در نتیجه او به این نتیجه رسیده است که نوع برخورد دموکراتها با اسلام و مسلمانان درست نبوده است و آنان از اینکه بگویند اسلام رادیکال وجود دارد میترسند.
۱۱-ترامپ خواستار احیای ارتش امریکا است؛ این در حالی است که دولت اوباما از حجم کمکرسانی و بودجه نیروهای نظامی کاسته است.
۱۲-ترامپ توافق هستهای با ایران را یک توافق بد خوانده است.
۱۳-ترامپ درک کرده که ملتسازی بهویژه در نقاطی از جهان که برای دموکراسیهای به سبک شناخته شد نیست اتلاف زندگی، زمان و منابع امریکا خواهد بود و نتیجهای نخواهد داشت.
۱۴-ترامپ اعلام کرده است کشورهایی که با ثروت امریکا توانستهاند از چتر حفاظت نظامی برخوردار شوند سهم عادلانه خود را در این مشارکت پرداخت نمیکنند.
۱۵-ترامپ کارکردش به مثابه یک مدیر اجرایی موفق است و میتواند بهخوبی مدیریت ایالات متحده را در دست گیرد.
۱۶-ترامپ در طول معاملات تجاری خود سالها صداقت نشان داده است در حالی است که کلینتون دارای سابقه طولانی دروغ گفتن و عدم صداقت داشتن و معاملاتش مشکوک بوده است.
۱۷-ترامپ هر آنچه باید را درباره مالیات میداند. ترامپ میداند که چه نقاط ضعف و خلاءهای قانونی وجود دارند که ثروتمندان را از پرداخت مالیات بازمیدارند. او این خلاءها را خواهد بست. هیلاری کلینتون اما اینکار را نخواهد کرد چرا که ثروتمندان حامیان اصلی او هستند.
۱۸-ترامپ درک کرده که اوباماکر یا بیمه خدماتدرمانی همگانی دولت اوباما یک فاجعه بود و او این نظام را با سیستم اقتصاد آزاد جایگزین خواهد کرد. هیلاری کلینتون اما باز هم خواستار مداخله بیشتر دولت در اقتصاد خواهد بود.
۱۹-ترامپ از این موضوع شرم و هراسی ندارد که بگوید طرفدار امریکا است و قصدش تامین منافع امریکاییهاست. او خجالت نمیکشد که بگوید که هدف اولیهاش دفاع از شهروندان امریکایی و کار کردن برای آنان است. او در هر مذاکرهای با طرفی خارجی و پای امضای هر معاهدهنامهای به این اصل پایبند خواهد بود.
۲۰-ترامپ خود را به هیچکسی جز مردم آمریکا مدیون نمیداند. این در حالیست که حزب دموکرات مجبور است تا خواستههای گروههای مختلف را برآورده سازد. در نتیجه دموکراتها سیاستهایی را تحت نفوذ لابیها و گروههای فشار در دستور کار قرار میدهند که ممکن است بهترین منافع را برای امریکاییها به همراه نداشته باشند.