کد خبر: ۴۵۶۹۸
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۵ - ۱۳:۱۹

استراتژی کلان برای مقابله با امریکا

آفتاب‌‌نیوز :  ایده اصلی و محوری مقاله حاضر این است که وضعیت جدیدی از نظر اشاعه دانش و فناوری هسته به وجود آمده و آن عبارتست از همکاری کشورهای در حال توسعه با یکدیگر جهت دستیابی به دانش، فناوری و حتی سلاح هسته ای. این در حالی است که پیش از این توجه عمده در رژیم های منع اشاعه معطوف به جلوگیری از انتقال مواد و دانش هسته ای از قدرت هسته ای به کشورهای غیر هسته ای بود و تصور اینکه روزی دولت های جهان سوم خود بتوانند بدون نیاز به قدرت های هسته ای با یکدیگر همکاری کرده و همدیگر را در دستیابی به فناوری پیشرفته هسته ای یاری کنند بسیار سخت بود.

 نویسندگان مقاله برای بررسی مدل ادعایی خود از مفهوم اشاعه رده دوم یا درجه دوم استفاده می کنند و به طور مشخص، همکاری های هسته ای پاکستان و کره شمالی و گسترش آن به ایران را مورد مطالعه قرار می دهند. به همین دلیل نیز  نویسندگان مقاله ادعای خود به استناج غلطی می رسند که بر مبنای آن ، "برنامه های غنی سازی اورانیوم لیبی، ایران و کره شمالی حول محور پاکستان بود، در حالی که در برنامه های موشکی این کشورها کره شمالی محوریت داشت. بر این اساس چالش های مزبور در هم تنیده شده اند و بین تهیه کنندگان مخفیانه موشک و سلاح هسته ای ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. افزون بر این، حمایت این دولت ها از یکدیگر و نیز همکاری آنها با شبکه عبدالقدیر خان مانع از آن شده است تلاش های صورت گرفته برای متوقف کردن همکاری این کشورها موفق باشد." 

 نویسندگان مقاله پیشنهاداتی را در این راستا ارائه می دهند، اما به نظر می رسد که خود آنها نیز چندان به این روش ها امیدوار نیستند و دلیل اصلی، همانا حمایت کشورهای در حال توسعه از یکدیگر و نیز تداوم شرایطی است که این کشورها را به سود هسته ای شدن تشویق می کند. از دیگر سو مساله اشاعه رده دوم موضوع جدیدی نیست، آنچه تازه است پیدا شدن راه های جدیدتر و بیشتر برای انتقال فناوری و دانش هسته ای می باشد. در ابتدای دهه 1990 کشورهای در حال توسعه به طور عموم فاقد این توانایی ها بودند و لذا نگرانی اصلی معطوف به انتقال دانش و فناوری هسته ای از کشورهای هسته ای به کشورهای در حال توسعه بود، اما امروز توانایی این کشورها به صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرده است. 

نویسندگان بر این باورند که اگر جلوی افزایش و توسعه حلقه های اشاعه گرفته نشود، رژیم های کنترل اشاعه در عمل بی معنا خواهد بود و کشورهای در حال توسعه خواهند توانست کمبودهای خود را در زمینه فناوری هسته ای با کمک یکدیگر جبران کنند. این کار افزون بر کاهش هزینه های کسب و انتقال فناوری هسته ای زمان واکنش رژیم های منع اشاعه به این موضوع را نیز کاهش خواهد داد.

 با این حال، رژیم های عدم اشاعه نقش مهمی در شکل دهی به عواملی دارند که سیاست های هسته ای کشورها را تعیین می کنند. کارآمدی این رژیم ها مستلزم برقراری موازنه میان تنبیهات و تشویق هاست. اگر عضوی از رژیم تبعیت می کند، پیامدهای منفی رژیم برای آن عضو نیز باید کاهش یابد، پیامدهای منفی خروج ازاین رژیم ها باید مشخص شود و باید این اطمینان به تبعیت کنندگان از رژیم ها داده شود که از آنها در مقابل دشمنان هسته ای محافظت خواهد شد. 

با توجه به استدلال کلی نویسندگان مقاله، به نظر می رسد که حداقل تا چند سال آینده امکان تدوین یک معاهده جهانی منع اشاعه جدید با رژیم محدود کننده دیگری که محدودیت های شدیدتری بر کشورها اعمال کند زیاد نیست. نتیجه آنکه در این فاصله زمانی طرف اصلی ایران در موضوع هسته ای نه جامعه جهانی بلکه آمریکاو متحدان آن یا امضا کنندگان ابتکار عمل امنیت اشاعه(PSI) است. 

لذا استراتژی کلان جمهوری اسلامی ایران باید بهره گیری از ظرفیت های موجود در عرصه جامعه جهانی بین المللی برای مقابله با فشارهای آمریکاو متحدان آن باشد. این ظرفیت ها عبارتند از: نبود اجماع جهانی در مورد منع کشورها از دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای، وجود حلقه های اشاعه در میان جوامع در حال توسعه، عدم پایبندی آمریکابه رژیم های منع اشاعه و تلاش این کشور برای ساخت سلاح های هسته ای جدید و پیشرفته که گویای حفظ اهمیت سلاح هسته ای در استراتژی های نظامی آمریکامی باشد و تصریح حق کشورها در دستیابی و استفاده از فناوری صلح آمیز هسته ای مطابق با معاهده NPT.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین