آفتابنیوز : 
با نگاهي گذرا به آرايش نامزدهاي انتخابات نهم به خوبي مي توان دريافت که "حداکثر خاموش" نتيجه انتخابات را رقم خواهند زد. در اين وضعيت طيف وسيعي از مردم که شناسنامه هايشان – به هر دليلي- سفيد مي ماند کانديداي طيف اقليت را صاحب کرسي رياست جمهوري خواهند کرد.
در تمام نظام هاي جهان کندروها، تندروها و ميانه روها در عرصه سياست حضور دارند و جناح چهارمي تعريف نشده است.
در انتخابات نهم هر سه جريان فعال شده اند. يعني در ميان کانديداها دو تفکر متضاد پيدا مي شود که مملکت را در سراشيبي سقوط قرار مي دهد و البته کانديداي ديگري هم حضور دارد که قادر است "ايران" را يک بار ديگر به دنيا بياورد.
با اين معادله هيچ بهانه اي براي خاموش ماندن رأي اکثريت وجود ندارد و مشارکت حداکثري شکل مي گيرد. هر چند پديده "وارونگي انتخابات" مي تواند تا حدود زيادي مردم را از آمدن پاي صندوق هاي رأي منصرف کند.
با يک حساب سرانگشتي به آساني مي توان دريافت که جناح ميانه رو و جريان اصلاحات به مشارکت حداکثري دل بسته اند و اصولگرايان از مشارکت حداقلي استقبال مي کنند.
"دوم خرداد" نمونه شفاف اين ادعاست. جناح تماميت خواه در صورت خاموشي رأي شناسنامه سفيدها بي هيچ مشکلي کرسي رياست جمهوري را فتح مي کرد اما فوران غافلگير کننده آتشفشان رأي خاموشی ها تمامي معادله ها را به هم زد. تکرار همين اتفاق در انتخابات نهم هر چند هزينه هايي هم دارد اما در نهايت جناح تماميت خواه و "من" محور را به حاشيه خواهند راند.
در چنين شرايطي کانديدايي پيروز انتخابات خواهد بود که از توانايي کافي براي جلب اعتماد اکثريت خاموش
بهره مند باشد. در اين ميان تجربه "هاشمي" مي تواند خيلي موثر باشد.
"هاشمي رفسنجاني" به خوبي مي داند که با يک اکثريت "بي تفاوت" روبرو نيست و اين طيف وسيع تنها به دليل بي پاسخ ماندن مطالبات حداقلي خود سکوت کرده اند.
آنچه مسلم است جناح تماميت خواه هيچ سهمي از صندوق دربسته رأي خاموش ندارد و به همين خاطر تمام تلاش خود را به کار مي گيرد که اکثريت خفته، بيدار نشود. از سويي ديگر اصلاح طلبان افراطي هم هيچ شانسي براي بهره وري از "آراي ساکت" ندارد. بنابراين اين طيف وسيع با "آمدن" يا "نيامدن" سرنوشت مملکت را رقم خواهند زد و سردار اعتدال به "سعد آباد" خواهد رفت.