آفتابنیوز : دوست جوان و گرانقدر
درود و سلام
راقم سطور نيز چون تو بزرگوار، نه چپ است و نه از جناح راست و درست در مقطع پايان هشت سال جنگ تحميلي عراق عليه ايران، به سن و سال تو بود و روند طي شدن روزگار را هم تا امروز ديده، شناخته و البته پي منجي نبوده و نيست و انگار آموخته كه تا حدودي عقلاني و به دور از جنگ هفتاد و دو ملت قضايا را تحليل كند.
خانواده اي درندشت داشتيم كه پس از شادي اي گسترده، اندك زماني سپري شد و يك باره پوتين هاي بيگانه پا بر خاك آن گذاشتند. خيلي از هم سن و سالهاي ما رفتند براي دفاع و از نزديك ديدم و ديدند كه گوهر جان را ارزاني كردند.
هشت سال زمان سپري شد تا گام هاي بيگانه فهميد كه خيال تسخير توهم است؛ اما حالا خانواده زخم خورده بود و حتي نان نداشت براي خوردن كه چه برسد به مايحتاج بعدي ...
و در واقع، مردم اين سرزمين، با پشت سر گذاشتن يك دگرگوني عظيم و ناگزير، به سالياني كه تقطيع تقويم و تاريخ رقمي برگذشته از يك چهارم قرن را انگار با شتابي تب آلود بر آن زده است، در تقديري تاريخي براي انتخاب و تغيير اساسي وضع سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خود به عرصه آمدند. به مفهومي ديگر، با ساز و كاري شگفت در رهگذر تجربه و آزمون، ملت ايران در تنهايي و يگانگي براي از خود ساختن به ميدان آمد و نبردي دشوار را از سرگذارند و آن گاه به تنفس در بحران تن سپرد و با پرداختن هزينه اي سنگين احراز هويت كرد.
اين گامي بود بلند در راهي طولاني و جست و جويي بود در پي خويش و ميان غباري كه به الزام هاي حياتي مي بايد فرو نشانده مي شد. در ميانه اين مسير، به رسم و راه تاريخ و بر متن هر آن چه حيات و هستي بارز و شاخص ملتي شريف را رقم مي زد، مجالي فراهم شد براي ابراز اراده و بروز مقدر شايستگي ها و جز سازندگي براي كشور مصيبت زده راهي ديگر نبود.
مردان سازندگي را به باد طعنه گرفته اي بي آنكه تأمل كني كه يكي از همين مديران شهري كه جنجالي عظيم را برايش به راه انداختند، شهرهاي فرهنگي بزرگي را در همين جنوب شهر ساخت و عليرغم همه ناملايمتي ها ايستاد و حالا ديگرانی كه بر صندلي او نشسته اند از ترميم آسفالت شهر عاجزند!
آنان كه گمان داري ناديده گرفته شده اند، اكنون افتخارات فرهنگي – علمي، ورزشي و ... اين مرز و بوم هستند.
اما انگار ما عادت كرده ايم به ادبيات شفاهي، كه هر آنچه را بشنويم بپذيريم و لابد در اين راستا چشمانمان را بايد ببنديم كه در همان دوران حضور هاشمي، بر كرسي رياست جمهوري، چه بسيار روزنامه ها كه عنوان منتقد و مخالف را يدك مي كشيدند و از هر دو طيف سياسي بر سياست او تاختند و آيا در آن دوره روزنامه اي توقيف شد؟
حاصل دولت سازندگي در خرداد76 به منصه ظهور رسيد و اصلاحات از زهدان اين دولت درآمد و همين بس كه امروز شما نامه به هاشمي مي نويسيد و در جريان دموكراسي، پاسخ مي شنويد.
در نامه ات آورده اي كه معيار انسانها انگار ريالي بوده و گويي شجاعت و اقتدار و فداكاري هاي مردمي در اين چند سال را براي كمك به زلزله زدگان اردبيل و بم و زرند و .... فراموش كرده اي يا دوست نداري ببيني.
ختم كلام اينكه نقد دوران سازندگي كه زير ساخت هاي مهمترين مطالبات ملت – اقتصاد- را بنا كرد به وادي نفي اين عصر بدل شده و آمده ايد تا برخي خطاها و قصورها را پر رنگ كنيد و تيشه بر ريشه نيك و بد بزنيد.
ما انگار در اين جغرافياي جهان سوم دنبال منجيان چپ و راست مي گرديم كه يك باره همه چيز را از بد به نيك بدل كنند و گويي در پي مدينه فاضله اي هستيم كه بناست يك شبه شكل گيرد.
بحث هاي ديگر هم از دانشگاه و برادر زاده گرفته تا قيمت براي عبادت خدا و ... مصداق اين كلام است كه ابتداي سخن به آن اشاره شد.
"جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند."