رسانههای بریتانیایی محمد بنسلمان را رهبری دیکتاتور در لباسی لیبرال توصیف کردهاند
آفتابنیوز : سرویس بین الملل- نشریه بریتانیایی «اسپکتیتر» در مطلبی با عنوان «آیا محمد بن سلمان دوست غرب است؟» مینویسد: «در میانه اخبار مرتبط با عربستان سعودی یک خبر نادیده گرفته شد. چند هفته پیش ریاض از اعمال کنترل بر مسجد بزرگ در بروکسل صرفنظر کرد. کنترل این مسجد به دولت عربستان سعودی در سال ۱۹۶۹ میلادی واگذار شده بود. این مرکز به ترویج نفرت علیه مسیحیان و ضدیت با یهودیان در اروپا تبدیل شده بود.»
به گزارش آفتابنیوز؛ عربستان سعودی اما اکنون موافقت کرده است که این مسجد توسط جامعه مسلمانان مهاجر در بلژیک اداره شود و در مقابل جریان خرید نفت از عربستان توسط بلژیک ادامه داشته باشد. این معاملهای است که دولتهای اروپایی به طور معمول با یک رژیم وهابی انجام دادهاند. ما البته در حال پرداخت بها و هزینه سنگین این نوع معاملهها هستیم. میبینیم که داعش از مسلمانان میخواهد تا در سرتاسر قاره اروپا جهاد کرده و اروپاییها را بکشند. حملات سال ۲۰۱۲ در پاریس را به یاد میآوریم که ۱۳۰ کشته برجای گذاشت و ۳۲ کشته در حمله در پایتخت بلژیک در سال ۲۰۱۶ میلادی. هر دو این عملیات در بروکسل برنامهریزی شده بودند. آیا تصمیم دولت بلژیک برای کنار زدن ائمه عربستان سعودی نشان دهنده آغاز فصل تازهای است؟ ممکن است آنان تصویر یک شریک نامحتمل را در محمد بن سلمان بیابند. شخصی که اکنون سکاندار اصلی عربستان است و در دیداری رسمی وارد لندن شده است. انتظار میرود او در بازگشت به عربستان سعودی جانشین پدرش پادشاه عربستان ملک سلمان شود. او در داخل عربستان سعی دارد مخالفان را خنثی کند. در خارج نیز کسی از او استقبال شایان توجهی به عمل نیاورده است. تظاهرات معترضان علیه جنگ وحشتناک عربستان در یمن در جریان است.
مسلما توقف اقدامات مذهبی عربستان سعودی و کنترل بر مساجد در اروپا یک شبه اتفاق نمیافتد. عربستان سعودی بیش از ۱۰ میلیارد دلار از سال ۱۹۷۰ میلادی به این سو برای تبلیغ و ترویج وهابیت پول خرج کرده است.
«محمد بن سلمان» رویکردی عملگرایانه و اصلاحی در داخل را در پیش گرفته است. سینما برای اولین از دهه ۱۹۷۰میلادی به این سو دوباره باز شده است، زنان در ماه ژوئن مجوز رانندگی دریافت کردند، آنان میتوانند در مسابقات فوتبال حضور یابند و میتوانند به عنوان سرباز به ارتش بپیوندند. جشنوارههای موسیقی جاز و رپ و نمایشهای مد اکنون میتوانند برگزار شوند و برای برگزاری پنج هزار رویداد سرگرمکننده برنامهریزی شده است. قرار است ۶۴ میلیارد دلار برای بخش سرگرمی در ۲۰ سال آینده برنامهریزی شود. این برای کشوری که تا چند ماه پیش تنها سرگرمیاش به غیر از مسابقات فوتبال تماشای گردن زدن در ملاء عام بود خبر بدی نیست.
گردشگران خارجی نیز به زودی میتوانند با ویزای غیر از ویزای تجاری به عربستان سفر کنند. با این حال، واقعیت آن است که بازداشتهای پراکنده و رفتارهای غیرانسانی در عربستان سعودی کماکان ادامه دارند. از لیبرالها تا اسلامگریان و روزنامهنگاران مستقل کماکان بازداشت میشوند این سبب شده تا به «ترزا می» نخستوزیر بریتانیا هشدار داده شود که در دادن امتیاز به سعودیها مراقبتهای لازم را به عمل آورد؛ چرا که او رهبری دیکتاتور در لباسی لیبرال است. واقعیت ان است که بن سلمان هرگز نمیخواهد کثرتگرایی مدل غربی را در عربستان سعودی اجرایی کند. در عوض او خود را در قامت «لی کوان یو» بنیانگذار سنگاپور مدرن میبینید و میخواهد الگوی مشابهی را در جهان عرب اجرایی کند. کشوری ثروتمند، امن و با حداقل فساد ممکن با دمکراسی غربی به شیوهای محدود شده».
این نشریه در ادامه مینویسد یکی از دلایل اصلی برای نگرانی نسبت به دعوت از بن سلمان برای سفر به بریتانیا در شرایط کنونی دعوای میان قطر و عربستان سعودی بر سر ایران و اخوان المسلمین است. این نشریه مینویسد: «این موضوع ممکن است بر روابط ما با قطر تاثیرگذار باشد. قطر یک سوم از گاز طبیعی ما را تامین میکند و در اقتصاد ما ۳۵ میلیارد پوند سرمایه گذاری کرده است و وعده ۵ میلیارد پوند سرمایهگذاری بیشتر را نیز داده است. از سوی دیگر عربستان سعودی قرار دارد که بیش از ۸۰ درصد از صادرات تسلیحاتی بریتانیا به بازار آن کشور میرسد. ما همچنین نفت و محصولات پتروشیمی بیشتری را از عربستان سعودی در مقایسه با سایر کشورهای عرب وارد میکنیم. در اینجا اما یک فرصت وجود دارد. با حمیات بریتانیا از توافق هستهای با ایران و همزمان با حمایت قاطع از بنسلمان در عرصه دیپلماسی بینالمللی ممکن است بریتانیا بتواند به کاهش تنش در خلیج فارس کمک کند و به عربستان فشار اورد تا به جنگ در یمن پایان دهد».
مجله بریتانیایی «ویک» در گزارشی این پرسش را مطرح میکند که «چرا سفر ولیعهد عربستان سعودی به بریتانیا بحثبرانگیز شده است»؟ به اعتراضات صورت گرفته به سفر محمد بن سلمان به لندن اشاره کرده و مینویسد: «صدها تن از تظاهرکنندگان از جمله گروههای ضدجنگ خواستار توقف صادرات اسلحه از سوی بریتانیا به عربستان سعودی شدهاند. در این میان احزاب اپوزیسیون از جمله حزب کارگر و رهبر آن «جرمی کوربین» نیز از نخستوزیر بریتانیا خواستهاند تا سلاح در اختیار عربستان سعودی قرار ندهد چرا که آن کشور در حال ریختن بمبها بر سر مردم یمن است».
«رابرت فیسک» خبرنگار «ایندیپندنت» نیز در یادداشتی متفاوت مینویسد: «من اگر جای محمد بن سلمان بودم نسبت به این دیدار از بریتانیا بدبین بودم». او مینویسد: «حقیقت آن است که شما نمیتوانید بگویید که دوسان واقعیتان در این روزها چه کسانی هستند. «ترزا می» از ولیعهد جوان سالی میزبانی میکند که یک اصلاحطلب عرب شجاع قلمداد میشود و میخواهد تا کشور ثروتمندش در قرن بیست و یکم به وعدههای مدرن وفادار باشد؛ حقوق زنان را اعاده کند اقتصادی عظیم را بازسازی کند و نماینده اسلام میانهرو باشد و در جنگ علیه تروریسم مشارکت کند. با این حال، ترزا می نمیخواهد وقتاش را بر سر روی دیگر سکه تلف کند؛ اینکه این شاهزاده جوان رویکردی تهاجمی را در پیش گرفته و جنگی عظیم را بر یمن تحمیل کرد که جان بسیاری را گرفته است و از تسلیحات خریداری شده میلیون دلاری از بریتانیا برای کشتار مردم یمن استفاده میکند. او همچنین خواستار از بین بردن قطر، کشور سابقا برادر عربستان شده و میخواهد امریکا، بریتانیا و سایر غربیها را برای پیوستن به جنگ عربستان متقاعد کند».
فیسک در ادامه با زبانی طنزآمیز مینویسد: «آیا مشکلی وجود دارد؟ وقتی پول، اسلحه و قدرت یکجا جمع شوند ما به هر مستبد عربی لبخند میزنیم. بنابراین میتوانم با محمد جوان احساس همدلی داشته باشم و او را درک کنم. اما باید به محمد بن سلمان بگویم که خیلی به لبخند بریتانیا اعتماد نکند؛ به تاریخ نگاه کن. زمانی که قذافی ادریس پادشاه لیبی را سرنگون کرد وزارت خارجه بریتانیا به او لبخند زد. بریتانیا فکر کرد قذافی در لیبی نفتخیز میتواند آدم ما باشد. حتی به او در سرکوب مخالفاناش نیز کمک کردیم. اما سپس قذافی تصمیم گرفت تا رویکرد ملیگرایانه ضداستعماری در پیش گیرد و پس از آن بمبگذاری در نایت کلاب در برلین غربی روی داد و چند عملیات مسلحانه دیگر و او ناگهان تبدیل به ابر تروریست شد. پس از جنگ علیه تروریسم و حمله به عراق اما قذافی با بلر روبوسی کرد و بار دیگر به مرد خوب برای ما تبدیل شد. پس از انقلابهای روی داده سال ۲۰۱۱ در جهان عرب اما او دوباره به ابرتروریست تبدیل شد و لیبی توسط ناتو بمباران شد و توسط مردم آن کشور کشته شد. صدام نیز وضعیت مشابهی داشت. در ابتدا ما او را دوست داشتیم و امریکاییها نیز او را به مخالفان کمونیستاش ترجیح دادند. در دهه ۸۰ میلادی به او در حمله به ایران کمک کردیم اما در سال ۱۹۹۰ میلادی زمانی که به کویت حمله کرد به ابرتروریست تبدیل شد و مانند قذافی توسط مردم خود کشته شد. پیشتر از آن به دوران «جمال عبدالناصر» در مصر بازگردیم او به دلیل ملی کردن کانال سوئز از سوی غرب و بریتانیا به عنوان «تروریست» شناخته شد و از او با عنوان «موسولینی نیل» یاد کردند. در دهه ۹۰ میلادی صدام را نیز با «هیتلر» مقایسه کردند. در نتیجه، باید به شاهزاده محمد گفت که مراقب باش».