کد خبر: ۵۷۰۷۱۰
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۳
روایت زندگی راننده‌ 85 ساله در کامیون؛

به بن‌بست رسیدم؛ می‌خواهم همین جا بمیرم+عکس

راننده 85 ساله، پنج سالی می‌شود که داخل کامیونش در حاشیه شهر آبیک زندگی می‌کند وحاضر نیست از کامیونش جدا شود. می‌گوید: به بن بست رسیده‌ام اما گله‌ای از کسی حتی خدا ندارم. تنهایی و کامیون‌ام را دوست دارم و می‌خواهم تا آخر عمر داخل همین کامیون باشم.
آفتاب‌‌نیوز :
مقابل بیمارستان شهدای آبیک از مسیر کمربند جنوبی شهر آبیک، کامیونی با رنگ قرمز و سبز رنگ به چشم می‌خورد که می‌گویند خانه امن پیرمردی است که صاحب همین کامیون است.

خودش را عزت‌الله یوسف‌زاده 85 ساله و اهالی یکی از روستاهای همدان معرفی می‌کند و می‌گوید: با این کامیون 41 ساله‌، به تمام نقاط ایران رفته‌ام و حتی در کارخانه سیمان بارگیری می‌کردم.

به بن‌بست رسیدم؛ می‌خواهم همین جا بمیرم+عکس

وی که 6 کلاس سواد اکابری دارد، می‌افزاید: کوچک که بودیم آن زمان روزی دو ساعت اکابر می‎رفتم اما امروز خواندن و نوشتن یادم رفته است.

این راننده با سابقه 58 تا 60 سال رانندگی در جاده‌های ایران ادامه می‌دهد: تقریبا پنج سال است که در شهر آبیک مقابل بیمارستان شهدا در کامیونم زندگی می‌کنم و تکان هم نخورده‌ام.

یوسف‌زاده اضافه می‌کند: تنهایی و کامیونم را دوست دارم و همین جا راحت هستم؛ دوست ندارم به آسایشگاه یا مرکز سالمندان بروم؛ حقوق و درآمد و جای ثابت برای سکونت ندارم و همین جا در کنار کامیونم راحت هستم و ماندگار شده‌ام و دوست ندارم جای دیگری بروم.

این راننده با سابقه در پاسخ به این سئوال که در هوای سرد چگونه داخل کامیون زندگی می‌کند، به پیک‌نیک داخل ماشین اشاره و پاسخ می‌دهد: چراغ روشن می‌کنم، گرچه سخت می‌گذرد اما چاره ندارم و می‌سوزم و می سازم؛ تمایل هم ندارم جای امنی به من داده شود و تا آخر عمر می‌خواهم همراه کامیون‌ام باشم.

یوسف‌زاده می‌افزاید: دوستان، آشنایان و شاگردانی که در گذشته داشتم اگر مسیرشان به آبیک برسد، به دیدنم می‌آیند و جویای حالم می‌شوند حتی گهگاهی هم، مردم حالم را می‌پرسند.

وی ادامه می‌دهد: روزی را خدا می‌رساند و از جاها و افراد مختلف به من رسیدگی می‌شود؛ بعضی وقت ها خودم هم برای خرید غذا داخل شهر می‌روم؛ اگر حوصله‌ام سر برود باز به داخل شهر یا به پارک می‌روم.

این راننده اضافه می‌کند: در جوانی هم دوران خوشی با دوستانم داشتم و امروز که دوران پیری عمرم را سپری می‌کنم به بن‌بست خورده‌ام؛ مکانی ندارم اما کامیونی دارم که با آن خاطرات بسیاری دارم و دوست ندارم از خودم جدایش کنم.  

یوسف‌زاده خاطرنشان می‌کند: از خدا گله‌مند نیستم و جز سلامتی آرزویی ندارم و چیزی درخواست نمی‌کنم.

وی بیان می‌کند: به برق نیاز ندارم و آب را هم از یک مغازه سنگفروشی تهیه می‌کنم.

این راننده گرچه همسر داشته است اما از همسرش طلاق گرفته و صاحب فرزندی هم نیست.

آمادگی پذیرش رایگان راننده در مراکز وجود دارد

یوسف کازانی رئیس اداره بهزیستی شهرستان آبیک در خصوص ساماندهی وضعیت راننده کامیون در گفت‌وگو با ایلنا گفت: راننده کامیون، فردی کم‌حرف است و اطلاعات زیادی نمی‌دهد.

وی می‌افزاید: سه مرتبه شخصا نزد راننده کامیون حضور یافته‌ام و به ایشان اعلام کردم که به مرکز سالمندان امیرالمومنین (ع) قزوین منتقل شود اما مقاومت کرده و از رفتن به این مرکز استقبال نمی‌کند.

این مسئول ادامه می‌دهد: حتی کارشناسان اداره بهزیستی شهرستان آبیک برای متقاعد کردن راننده کامیون برای انتقال به مکانی دیگر با وی صحبت کرده‌اند اما راضی نمی‌شود و سبک و شیوه زندگی در کامیون را بیشتر دوست دارد.

رئیس اداره بهزیستی شهرستان آبیک اضافه می‌کند: این اداره آمادگی لازم را برای انتقال و پذیرش راننده کامیون به یکی از مراکز استان قزوین به صورت رایگان را دارد و هرگاه بخواهد می‌توانیم نسبت به این امر اقدام کنیم.

 با توجه به اینکه عزت‌الله یوسف‌زاده، سبک زندگی در کامیون را پذیرفته و تمایلی برای رفتن به مرکز و مکانی را هم ندارد به پیشنهاد یکی از شهروندان شهر آبیک، می‌توان سقفی برای کامیون وی و پله‌ای احداث و امکانات دیگری را فراهم کرد تا این راننده بتواند با آرامش بیشتری در کامیون خود زندگی کرده و عمرش را بگذراند.

به بن‌بست رسیدم؛ می‌خواهم همین جا بمیرم+عکس
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین