این گزارش درباره زوج جوانی است که یکی از آن ها سالم(منفی) و دیگری مبتلا به ایدز(HIV مثبت) است. شاید تا دیروز درک اینکه دو فرد با چنین شرایطی تن به ازدواج دهند نامعقول به نظر می رسید اما امروز با پیشرفت هایی که در خصوص کنترل این بیماری صورت گرفته، اطلاع رسانی و روش های پیشگیری حالا، دو فرد با شرکت در کلاس های مشاورره و در صورت تمایل می توانند ازدواج کرده و صاحب فرزند سالم هم شوند.
این گزارش روایت مردی است که با وجود آنکه می داند همسرش مبتلا بوده تن به ازدواج با او می دهد. او با بالا بردن سطح آگاهی اش درباره این بیماری حالا می داند که در صورت رعایت مسائل ایمنی و بهداشتی مبتلا نخواهد شد. این گزارش نقطه روشنی باشد برای مبتلایانی که درهای امید و آینده را به روی خود بسته و تلاشی برای داشتن زندگی بهتر نمی کنند اما با خواندن زندگی این زوج دیدگاهشان عوض شود و به زندگی برگردند. با این حال تصمیم گیری درباره این سبک زندگی با خودتان است.
*آزمایش ایدز
همه چیز از 17 سال پیش شروع شد. پدر حسین و سمیرا در یک کوچه ساکن بودند. حسین می گوید: همسایه دیوار به دیوار بودیم. این دو خانواده دورادور یکدیگر را می شناختند و در عالم همسایگی با هم مراوده داشتند. پس از مدتی اما سمیرا با مرد جوانی آشنا و کمی بعد به عقد هم درآمدند. اما این ازدواج با اتفاقات خوشی برای سمیرا همراه نبود. او که صاحب دو فرزند شده بود، سال 91 همسرش را به طرز مشکوکی و براثر بیماری از دست داد.
مرگ همسر سمیرا اتفاقات ناخوشایندی را برای این زن جوان رقم زد. او تازه متوجه شد که همسرش بر اثر ایدز جانش را از دست داده است. با مشاوره پزشکان سمیرا نیز آزمایش داد و متوجه شد در رابطه با همسرش، او نیز مبتلا شده است.
*زندگی جدید با HIV
شروع زندگی جدید با ابتلا به HIV برای زن جوان با سختی های فراوانی همراه بود. او از طریق پزشکان با انجمن احیا ارزش ها که در زمینه HIV فعالیت دارند آشنا شد. پس از آن سمیرا شوکه و افسرده شده بود. فکر می کرد دنیا به پایان رسیده و دیگر نقطه روشنی پیش رویش نیست. اما با مشاوره گروه احیا، سمیرا مسیر زندگی اش را پیدا کرد و تصمیم گرفت به خاطر بچه هایش هم که شده غم و غصه را کنار بگذارد. او زندگی جدیدش را پذیرفت و در کنار فرایند پیشگیری از بیماری و درمان سعی کرد خودش را پیدا کند.
سمیرا قربانی اشتباهات همسرش شده بود. او هنوز نمی داند چطور همسرش مبتلا به ایدز شده و او را نیز مبتلا کرده بود اما دیگر کاری از دستش برنمی آمد. زن جوان تصمیم گرفت به زندگی آینده اش امیدوار باشد. وی فقط خوشحال بود که دو فرزندش سالم هستند و از این بابت خدا را شکر می کرد.
در طرف دیگر ماجرا حسین با یکی از برادران سمیرا ارتباط خوبی داشت. آنها رفاقت دیرینه ای نداشتند اما به واسطه بچه محل بودن، همدیگر را می شناختند. حسین پیش از این کارهای ساختمانی انجام می داد اما پس از مدتی تصمیم گرفت نمایشگاه ماشین بزند و حالا در کار خرید و فروش ماشین است.
در این میان برادران سمیرا تصمیم گرفتند برای وی ماشین بخرند. آنها به سراغ حسین رفتند و ماشین را به نام سمیرا خریداری کردند. همین باب آشنایی را میان حسین و سمیرا باز کرد. آنها در جریان انجام کارهای ماشین تاحدودی به یکدیگر علاقه مند شده و در نهایت آشنایی شان به جایی رسید که حسین تصمیم گرفت سمیرا را به عقد خود دربیاورد.
او می دانست همسر سمیرا فوت شده و از ازدواج قبلی اش دو فرزند دارد اما هیچ کدام از این مسائل باعث نشد او روی علاقه اش پا بگذارد.
*بیان یک حقیقت
یک سال از ارتباط حسین و سمیرا می گذشت. آن ها به یکدیگر علاقه مند شده بودند و سمیرا به خوبی می دانست که حسین قصد ازدواج با وی را دارد اما باید حقیقت درباره بیماری اش را با مرد جوان در میان می گذاشت. از طرفی نگران بود که با بازگو کردن این مسئله که ایدز دارد، حسین کنار بکشد.
در حالی که سمیرا برای گفتن حقیقت زندگی اش این دست و آن دست می کرد، خانواده اش از زن جوان خواستند که حقیقت را با همه جزئیات به حسین بگوید.
تا اینکه سمیرا همه چیز را به حسین گفت. مرد جوان می گوید: شوک شده بودم. باورم نمی شد. می خواستم همه چیز خواب باشد و با تلنگری از این کابوس بیدار شوم. جا خورده بودم و تا مدتی حال خوشی نداشتم.
اما این موضوع باعث نشد که حسیین سمیرا را رها کند. او به خوبی می دانست که سمیرا خودش آسیب دیده از این ماجرا بوده است و بی خبر مبتلا به این بیماری شده اما از طرفی خودش می ترسید. نگران بود مبادا با قبول این شرایط خودش نیز مبتلا شود.
پس از مدتی به پیشنهاد سمیرا، آنها به مشاوره رفتند. حسین می گوید: مشاوره خیلی به من کمک کرد. زوجی که به این شکل ازدواج کنند در خطر هستند اما می توان با کنترل و مراقبت احتمال خطر را به صفر رساند. مصررف به موقع دارو، استفاده از کاندوم، استفاده از وایل بهداشتی شخصی و... همه در پایین آوردن ضریب خطر بسیار کمک می کند.
در این میان با وجود اینکه خانواده حسین مخالف این ازدواج بودند اما مرد جوان نمی توانست عشق و علاقه اش به سمیرا را نادیده بگیرد. حسین می گوید: من خودم راضی بودم و پس از مدتی خانواده ام هم کوتاه آمدند. البته گاهی از اقدام به این کار می ترسیدم اما نیروی عشق و دوست دشتن قوی تر از ترس هایم بود. حالا چند سالی از ازدواج سمیرا و حسین می گذرد. «در جریان مشاوره ها متوجه شدم امکان انتقال از مسیرهای خونی بیشتر از رابطه جنسی است اما اگر اینن ویروس تا 24 ساعت وارد بدن و فرد متوجه شود به سرعت باید به مراکز درمانی مراجعه کرده تا از انتقال بیماری در بدن جلوگیری شود».
حسین حالا اطلاعاتش درباره این بیماری بیشتر شده است. او در اینباره مطالعه می کند تا آگاهی اش را از ایدز بالا ببرید. «در یک گزارش خوانده بودم زن و مردی ایسلندی که مرد مبتلا و خانم سالم بوده با هم ازدواج کرده و از این رابطه صاحب سه فرزند سالم نیز شده بودند.
از حسین می پرسم از وقتی که اطلاعاتش درباره ایدز بیشتر شده آیا سعی می کند دیگران را نیز آگاه کرده و به اطرافیان خود اطلاع رسانی کند؟ وی می گوید:هنوز در کشور ما به آن صورتی که باید صحبت درباره این مسائل جا نیفتاده است. بای مثال اگر در یک جمع درباره ایدز صحبت کنید دیدگاه و نگاه اطرافیان نسبت به شما عوض می شود. آنها ممکن است درباره شما قضاوت کرده و اگر جلوی خودتان نگویند، حتما پشت سرتان درباره شما حرف می زنند و می گویند که شاید فلانی خودش مبتلا است.
وی ادامه می دهد: با این حال تا جایی که بتوانم و صورت سربسته اطلاع رسانی می کنم. من همیشه امیدوارم درمان قطعی این بیماری در ایران پیدا شود و همه کسانی که مبتلا شده اند به ویژه افرادی که تقصیری نداشته اند درمان شوند.
حسین معتقد است اگر درباره این بیماری به صورت ویژه و خاص اطلاع رسانی شود بدون شک مردم ترسشان از این بیماری را کنار گذاشته، آگاهانه تصمیم می گیرند و ارتباطشان را با افراد مبتلا قطع نمی کنند.
*چراغ ها را روشن کنید
شاید سوال خیلی از افراد این باشد که آیا ازدواج با فرد مبتلا به ایدز عاقلانه است؟ برای به دست آوردن جواب این سوال به سراغ نرگس نوروزی روانشناس بالینی و مشاور باشگاه سلامت پسران تهران رفته ایم. نوروزی در حدود 14 سال با بیماران HIV در مرکز تحقیقات ایدز ارتباط داشته و با تجربه ای که از سال ها کار و مشاوره با این بیماران دارد می گوید: با توجه به پیشرفت علم و اطلاعات، ویروس HIV بسیار ضعیف است. به همین دلیل اگر فردی منفی با فردی مثبت قصد ازدواج داشته باشد در صورتی که پیش از آن مشاوره صورت بگیرد، امری غیرمعقولانه نیست.
وی ادامه می دهد: در حال حاضر با پیشرفت علم و داروهایی که مبتلایان مصرف می کنند بار این ویروس نزدیک به صفر است و در اصطلاح ویروس در بدن بلوکه می شود اما در هر صورت آگاهی فرد سالم باید نسبت به بیماری طرف مقابلش افزایش پیدا کند و با تمایل و اگاهی کامل اقدام به ازدواج کند. در ادامه حتی بچه دار شدن آنها نیز باید زیر نظر مشاور باشد. آنها از این طریق می توانند فرزند سالمی نیز داشته باشند.
به گفته نوروزی، وی در طول سال ها کار و تجربه 8 مشاوره انجام داد که 6 مورد آن منجر به ازدواج فرد مبتلا با فردی سالم شد. «حالا آنها بچه های سالمی هم دارند و مشکلی برایشان پیش نیامده است. این چیزی است که من به چشم دیده ام، تجربه ثابت کرده و با توجه به علم نیز فرد سالم در صورت مشاوره می تواند با فرد مبتلا ازدواج کند».
نوروزی می گوید: فرد منفی باید درباره بیماری شناخت حاصل کند و توافق میان او و فرد مثبت صورت بگیرد. این ازدواج ها باعث می شود فرد مبتلا به ایدز روحیه اش بالا برود و به طور حتم تاثیرات مثبتی به همراه دارد.
وی اضافه می کند: ازدواج فرد مبتلا با فرد سالم به ویژه درباره این بیماری که انگ اجتماعی به همراه دارد، باعث می شود روحیه فرد مبتلا بالا برود. او متوجه می شود که تفاوتی بین او و فرد سالم نیست و با دارو می تواند بیماری اش را کنترل وامید به زندگی اش افزایش پیدا می کند.
این خانم روانشناس ادامه می دهد: در رابطه زناشویی و در حالت عادی ویروس ایدز به راحتی منتقل نمی شود. استفاده از کاندوم در رابطه جنسی بسیار ضروری است و مانع از انتقال بیماری می شود اما اگر به هر دلیلی کاندوم پاره شده یا در دسترس نباشد، زیر 72 ساعت که زمان طلایی محسوب می شود فرد سسالم فرصت دارد تا به مرکز درمانی مراجعه کرده و با مصرف دارو در یک دوره 15 تا یک ماهه می تواند ویروس را از بدنش دفع کند.
به گفته نوروزی رعایت مسائل بهداشتی مثل عدم استفاده از تیغ اصلاح مشترک یا مسواک و ... که هر فردی باید آن را رعایت کند مانع از انتقال بیماری خواهد شد. «ایدز از طریق قاشق و مسیر بزاق وارد بدن فرد نمی شود. شاید در صورتی که فرد مبتلا خونریزی مستقیم و فرد سالم زخم باز داشته باشد(که این اتفاق نیز در نوع خود نادر است) ویروس منتقل می شود. با این حال فرد سالم باز هم در زمان طلایی می تواند با مراجعه به مراکز درمانی و مصرف دارو ویروس را دفع کند.
این روانشناس در پایان با اشاره به اینکه این افراد در جامعه مظلوم واقع شده اند می گوید:در این 14 سال تنها چیزی که این بیماران دوست دارند مردم بدانند این است که ایدز مثل اتاق تاریک است که افراد از آن می ترسند اما اگر چراغ روشن شود افراد دیگر ترسی ندارند. به همین دلیل اگر اطلاعات مردم از این بیماری افزایش پیدا کند به طور حتم نوع برخورد و نگاهشان به افراد مبتلا تغییر پیدا می کند.