آفتابنیوز : آفتاب ـ فرشاد قربانپور: دكتر فریده فرهی استاد علوم سیاسی دانشگاه هاوایی آمریكا است. او برای چند سال با مجله انگلیسی زبان دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت امور خارجه همکاری داشه است. دكتر فرهی از جمله تحلیلگران مطرح در حوزه روابط ایران و آمریكا و مناسبات كشورهای خاورمیانه به ویژه اعراب و اسرائیل با یكدیگر است. «آفتاب» با دكتر فرهی در رابطه با چشم انداز روابط تهران ـ واشینگتن گفتوگویی انجام داده است که در پی میآید:
به نظر شما هدف نهایی آمریكا در مواجهه با تهران چیست؟ تغییر رژیم سیاسی ایران است یا فشار برای تغییر رفتار؟
آمریکا هنوز کماکان جوابی برای این سوال ندارد. بنابراین فعلا میتوان گفت هر دو! آمریکا علاقمند است که ایران تغییر رفتار دهد ولی هنوز مطمئن نیست که این تغییر رفتار بدون حذف حداقل بخشی از نیروهای درون حاکمیت امکانپذیر باشد. البته سیاستهای تحریم و عدم گفتوگوی آمریکا در دهه گذشته (و فاجعه عراق) فعلا کمک به تثبیت قدرتشان کرده است.
كدام لابی در آمریكا قدرتمند تر است. حمله به ایران؟ تغییر رژیم ایران؟ گفتوگو با ایران؟ پذیرفتن ایران هستهای؟
همانطور که گفتم سیاستهای کنونی آمریکا فعلا نتیجه دعواهای داخلی و حاصل یک اجماع تاکتیکی است. البته این که حرکت اخیر ایران تغییری ایجاد کند هنوز معلوم نیست. شک نیست که بحث را دوباره تازه کرده و طرفین بحث با دستاویزهای جدید از تجربه اخیر به میدان آمدهاند. طرفداران مذاکره اشاره به رفتار یکپارچه حاکمیت ایران و نهایتا حصول نتیجه مطلوب از طریق مذاکره و شاید حتی معامله دارند، در حالیکه مخالفان عصبانی تر از گذشته صحبت از زیانهای «باجدهی» میکنند. من گمان میکنم که ادامه این احساسات و همچنین ادامه ریاستهای جمهوری بوش و احمدینژاد رابطه دو کشور را کماکان در شرایطی که در یکی دو سال اخیر بوده نگه دارد.
به گمان شما میل به «مذاكره مشروط» با ایران بین حاكمان محافظه كار كاخ سفید چقدر به چشم میخورد؟طبق گفته کاندولیزا رایس او شخصا در مذاکره با ایران شرکت خواهد کرد. البته در صورت تعلیق غنیسازی. من دلیلی در شک نسبت به این موضع کاملا علنی نمیبینم.
مذاكره بدون قید و شرط چطور؟ فعلا که میلی در این باب نشان داده نشده.
این میل به مذاكره در محافظه كاران ایران چگونه است؟ آیا محافظهكاران ایران به مذاكره با پیش شرط تن خواهند داد؟
خیر. مگر اینکه آمریکا انعطاف بیشتری نشان داده و راهی برای یک توافق تاکتیکی در این باب باز شود.
فکر میکنید اصلاحطلبان برای مذاكره با آمریكا مناسبتر بودند و یا محافظهکارانی که امروز بر قدرت حاکم هستند؟ من معتقدم که در ارتباط با پرونده اتمی تفاوت بین نیروهای مطرح در ایران بر سر شیوه مذاکره و مراوده است و نه اصل موضوع. فراموش نباید شود که اولین بن بست در ارتباط با تعلیق در دوران خاتمی اتفاق افتاد. البته در سیاست خارجی و دیپلماسی شیوه و رفتار ظاهری نیز بسیار مهم هستند و در این ارتباط من شک ندارم که دولت محافظهکار باعث ضررهای عمدهای در ارتباط با پرونده اتمی شده است.
آیا ارادهای برای رویارویی نهایی با آمریكا در میان محافظهكاران ایران وجود دارد؟ بسیاری معتقدند با توجه به دستگیری 15 ملوان انگلیسی در واقع ایرانیها میخواستند اعلام كنند برای جنگ هم آمادهاند. نظر شما چیست؟
ممکن است افرادی در ایران باشند که از رویارویی نهایی (هر چیز که معنی این اصطلاح باشد) استقبال کنند ولی من معتقد هستم که ایران به عنوان یک مجموعه سیاسی یک بازیگر معقول در حیطه روابط بینالملل است. این به معنی نفی اشتباه محاسباتی و نهایتا امکان یک رویارویی به قول شما نهایی نیست. ولی من شخصا نیروی قابل توجهی در ایران نمیبینم که اراده در این ارتباط داشته باشند حتی اگر نیروهایی باشند که با استفاده تبلیغاتی از امکان این رویارویی قدرت خود را تثبیت کرده باشند. البته میتوان پیغام عمل ایران را اینطور تعبیر کرد که «اگر ما را مجبور به رویارویی یا جنگ کنید، ما برای آن نیز آمادهایم». ولی این پیغام را باید در چارچوب فشارهای اخیر آمریکا دید: یک بلوف در مقابل بلوف آمریکاییها که آنها نیز برای همه گزینشها حتی جنگ آمادهاند!
پیشبینی شما از آینده این روند چیست؟ فكر نمیكنید به دور تسلسل افتادهایم و حوادث تكرار می شود. برخی معتقدند در شرایطی قرار گرفتهایم که قبلاً نیز از نظر گستردگی فشار بر ایران مسبوق به سابقه است؟
شرایط در خاورمیانه خیلی پیچیدهتر و خطرناکتر از ده سال پیش است. امید و همت سیاسی باید در جهت این باشد که با تاکید بر ابعاد و عمق این خطر، بازیگران منطقه در جهت کاهش تنش و حل مسایل اصلی منطقه گام بردارند. متاسفانه کیفیت مدیریت سیاسی در دنیا و شرایط مغشوش داخلی کشورها شرایط را خطرناکتر هم کرده است. این مسأله دیگر تنها مسأله ایران و زاییده فعل و انفعالات داخلی ایران نیست و تمام منطقه با آن مواجه است.