تحریم ظریف قبل از هرچیز نشانه دیگری از نابخردی دولت ترامپ است ولی باید پرسید کسانی که تاکنون به شدیدترین وجه ممکن در جهت تخریب جبهه سیاست خارجی دولت تلاش کردهاند اکنون خوشحالند؟
۱- تحریم ظریف را باید قبل از هر چیز نشانه دیگری حاکی از نابخردی و نیز جبن دولت ترامپ دانست. تحریم یک وزیر خارجه تا کنون سابقه نداشته و حتی دولت ها در زمان جنگ نیز به امید باز نگه داشتن راه مصالحه دست به چنین اقدامی علیه دیپلماتهای کشور دشمن نمی زنند. این اقدام را باید ناشی از جبن دولت ترامپ نیز دانست؛ چرا که آنها همیشه نگران تاثیر اقدامات و سخنان ظریف بر افکار عمومی در داخل و خارج آمریکا بوده اند.
۲- تحریم ظریف می تواند حاکی از تعلیق تلاش ها برای یافتن راه حلی برای عبور از بحران باشد. همزمان با صدور یک فرمانی اجرایی ترامپ در ۲۴ ژوئن در ارتباط با تحریم بیت رهبری، از تحریم ظریف نیز سخن رفت. اما اقدامی در این مورد صورت نگرفت. در شرایطی که طرح موضوع در فاصله بین سفر شینزو آبه نخست وزیر ژآپن به تهران و تلاشهای ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، برای نوعی میانجیگری بین ایران و آمریکا انجام شد، حدس غالب این بود که تعویق اقدام در مورد تحریم ظریف در ارتباط با این تلاش ها و امکان شکل گیری نوعی گفتگو بین طرفین بود. با توجه به بی سرانجامی سفر آبه و گذشت بیش از سه هفته از تلاش های ماکرون می توان گفت که ترامپ دورنمای موافقت مقامات ایران با مذاکره را تیره دیده و دست به عملی کردن تهدید تحریم وزیر خارجه زده است.
۳- عامل دیگری که می تواند موجب تحریم ظریف شده باشد، کشمکش ها در داخل تیم امنیتی ترامپ در مورد ادامه تعلیق تحریم برخی پروژه هسته ای در ایران است. واشنگتن پست دو روز قبل از اختلاف شدید در داخل دولت ترامپ در مورد توقف یا ادامه تعلیق این تحریمها نوشته و خبر داده بود که ترامپ نهایتا طرف وزیر خزانه داری را که مخالف توقف تعلیق بوده گرفته و با نظر بولتون و پمپئو که خواستار توقف تعلیق ها بودند مخالفت کرده است. می توان احتمال داد که موافقت ترامپ با تحریم ظریف مابهازایی است که جناح تندرو توانسته در برابر عقب نشینی از خواسته اش در مورد تعلیق تحریم ها به دست آورد. عدم انجام اقدامی از سوی آمریکا در قبال سرنگونی پهباد آمریکایی و برخی حوادث دیگر در تنگه هرمز طی دو ماه گذشته را نیز باید در رابطه با تحریم ظریف در نظر گرفت. احتمالا تیم ترامپ خواسته با این نمایش، پرده ای بر ناتوانی هایی خود در موارد مورد اشاره بیافکند.
۴- سوالی که اکنون مطرح است این است که آیا تحریم ظریف شامل صدور ویزا برای ایشان جهت حضور در سازمان ملل نیز خواهد شد یا خیر. مقامات آمریکایی بدون ذکر نام سخنان ضد و نقیضی در این مورد گفته اند و نهایتا یکی از آنها گفته که درخواست برای ویزا را مورد به مورد بررسی و تصمیم خواهند گرفت. در حالیکه قرار گرفتن روی لیست SDN با عدم صدور ویزای آمریکا نیز همراه است، در این مورد خاص مسئله این است که آمریکا مطابق موافقتنامه مقر سازمان ملل، به عنوان دولت میزبان ملزم به صدور ویزا برای مقامات کشورهای عضو سازمان است. با این حال، سوابق نشان می دهد که به برخی از مقامات مربوطه ایرانی هیچگاه برای شرکت در نشست های سازمان ملل ویزا داده نشده است.
۵- اقدامات آمریکا به کنار، آنچه مهم است اینکه ما باید بالاخره روزی بتوانیم در داخل خانه خود نظم و نسقی برقرار کنیم. چه برخی بخواهند چه نخواهند، دکتر ظریف به هر حال وزیر خارجه این کشور است و همه صرفنظر از هر اختلاف نظری وظیفه دارند، پشت جبهه ایشان را محکم کنند. متاسفانه و در میان بهت و حیرت همگان، نه تنها چنین نبوده بلکه محافلی هیچ حد و مرزی را در تخریب و توهین در حق ایشان در برابر خود ندیده و طی ۶ سال گذشته بدون هر مانع یا مشکلی و بطور سیستماتیک در این جهت جهد بسیار کرده اند. سریال گاندو تنها وجهی فرعی از این تلاش های گسترده بوده است. کسانی که تا کنون به شدیدترین وجه ممکن در جهت تخریب پشت جبهه سیاست خارجی دولت تلاش کرده اند، باید اکنون قاعدتا خوشحال باشند. چرا که مقامات آمریکایی اعلام کرده اند که می خواهند با "یک تصمیم گیر موثر" در ایران مذاکره کنند و ظریف را یک تصمیم گیر موثر نمی دانند. بی شک، تلاش در داخل برای تخریب وزیر خارجه در تصمیم آمریکا به تحریم ایشان و تهدید به تحریم دیگر مقامات وزارت خارجه به اتهام "هماهنگی با نیروی قدس" و این تصور که بهایی برای این کار خود نخواهند پرداخت موثر بوده است. تصور آمریکا این است که از این طریق حداقل یک سخنگوی توانا برای نظامی سیاسی ایران را محدود می کند.