بعد فضای مجازی پر شد از هشتگ «#آقازاده_ماساژور». خبرگزاری وابسته به صداوسیما هم این توییتها را دست به دست کرد و از بازداشت برادرزاده خانم نماینده خبر داد.
بعد از این ماجرا پروانه سلحشوری توییت زد که« دو برادرزاده ۴ و ۲۰ ساله دارم که اکنون در کنار خانواده خود در اهواز هستند. برادرم که فرزندش ۲۰ساله است، در نوجوانی به جبهه رفت و جانباز است.»
قبل از این هم در یادداشتی به این خاطره از شهید بهشتی اشاره کرده بودم که برخی انقلابیها به سراغ آیتالله بهشتی آمدند و گفتند: «حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است.» (بهشتی) آشفته شده بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.»
به همین سادگی، اخلاق قربانی میشود. یکی مثل شهید بهشتی، حاضر نیست یک دروغ را به کسی که او را عامل فساد و مشکلات کشور میداند، نسبت دهد و عدهای به خاطر منافع سیاسی خود، شایعه سازی میکنند و ماجرای آقازاده ماساژور بیرون میزند.
فکر میکنم دیگر این سوال که چرا بداخلاقی در جامعه ایران نهادینه شده است؟ بی معنی باشد. وقتی در ردههای بالای جامعه کسانی که حاکمان بر مردم هستند به همین راحتی به یکدیگر تهمت میزنند و از هم آبرو میبرند، دیگر چه انتظاری از مردم میشود داشت؟
خواندهایم که حضرت علی فرمودهاند:« اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛ مردم، به حاکمان خود شبيه ترند تا به پدرانشان.»
سیاستمداران ما هم قدرت را خیلی جدی گرفتهاند و حاضر هستند برای کسب کرسیهای سبز پارلمان از روی آبروی مردم که بنا بر روایت، «حرمتش بالاتر از کعبه است» میگذرند تا به اهداف خود برسند.
نکته جالب این است که همین افراد ادعای دینداری و انقلابیگری دارند. واقعا ما باید کدام انقلابیگری را باور کنیم، شهید بهشتی را یا این افراد را؟
اگر این افراد انقلابی هستند باید کمی به حال انقلاب و آینده آن نگران شد.. بله، سیاست بازیهای ریز و درشت دارد در همه جهان هم مرسوم است اما این چنین رفتارهایی حتی در مکتب ماکیاولی هم جایی ندارد چه برسد به سیاستمداران ما که گوش فلک از داد دینداریهایشان پر است.
این رفتار نشان آزادگی است؟ آن هم از جانب کسانی که اهل منبر هستند و شابد بارها این سخن سالار شهیدان را یادآور شده اند که: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید...».
رفتار این افراد باعث شده است بخشی از ما نسل سومیهای انقلاب تا نام انقلابیگری به میان میآید آن را مساوی با تندروی یا پرخاشگری بگیریم. رفتار عدهای باعث شده است تا وقتی فردی خود را انقلابی مینامد به او بگوییم پس تندرو هستی یا خودش خیال کند انقلابیگری همان پرخاشگری است.
به نظر میرسد انقلابیون که از انقلابیهای ابتدای انقلاب هم انقلابیتر شدهاند در تلاش هستند تا با تفکر تند خود مسیر عقلانیت در کشور را مسدود و مسیر تندروی و برچسب زدن به دیگران را باز کنند.