جسد فرهاد خسروی، کولبر نوجوان ۱۴ ساله پس از چند روز جستجو پیدا شد.
به گزارش آفتابنیوز؛ روز چهارشنبه رییس جمعیت هلال احمر استان کردستان گفته بود: به دنبال برف و کولاک در مسیر گردنه "ته ته" اورامان، سه نفر از کولبران گرفتار سقوط بهمن شده که دو نفر از آنها جان خود را از دست داده و یک نوجوان ۱۴ ساله نیز مفقود شده است.
محمدباقر محمدی به خبرگزاری ایسنا گفته بود: از صبح روز گذشته عملیات امداد برای نجات جان سه نفر گرفتار در برف و کولاک در گردنه ته ته شروع شد که طی آن دو نفر از این افراد توسط امدادگران هلال احمر پیدا شدند. متاسفانه یک نفر از حادثه دیدگان که مرد و ۱۷ساله بوده است، هنگام جابه جایی و انتقال به پایین جان خود را از دست داد و یک نفر دیگر هم که مرد و ۳۵ ساله است تحویل بیمارستان سروآباد شد.
واکنش نماینده مجلس
عضو مجمع نمایندگان آذربایجان غربی در واکنش به مرگ کولبران نوشته است: دیر زمانیست که کردها از مرگ کولبران به سوگ مینشینند اما دیگر تعجب نمیکنند. استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه را دریابیم تا این تراژدی انسانی پایان پذیرد.
سفر بیبازگشت دو برادر کولبر از«ژالانه»
روزنامه شهروند نیز در گزارشی در این خصوص نوشته است: نمیداند نگران سرنوشت فرهادش باشد یا برای از دست دادن پسر بزرگش عزاداری کند. وقتی خبر رسید که آنان برفگیر شدند و راه برگشت را گم کردند، این پدر بیمار دست به دامن مردم روستا شد تا شاید اهالی «نی» بتوانند فرزندانش را از مرگ نجات دهند. «فرهاد و برادر بزرگش، آزاد، اولین بارشان بود که همراه حسین و سایر کولبرها راهی مرز شده بودند اما همین هم آخرین سفرشان شد. اهالی روستا پیکر یخزده آزاد را پیدا کردند. آنان سه روز است که همه جا را جستوجو میکنند و وجب به وجب کوه ژالانه در منطقه اورامانات کردستان را میگردند...
قرار بود زود برگردند. با این که پدرشان مخالف رفتن آنها بود اما بالاخره راضی شد تا همراه حسین به مرز بروند، یعنی چارهای نداشت، خرج یک خانواده ٦ نفری با جمعکردن نان خشک و پول کارگری جور درنمیآمد. پدر خانواده خسروی سالهاست که چشمانش کمبینا شده؛ همین هم مشکلی شد بر مشکلات ریز و درشت این خانواده. این ها را پدر آزاد و فرهاد به «شهروند» می گوید. پدری درمانده و عزادار که صحبت کردن به زبان فارسی هم برایش آسان نیست: «بی پولی این بلا را سرما آورد. پسرانم را از دست دادم. فقر و بیکاری ما بختمان را سیاه کرد.»
رحیم از قدیمیهای این روستای نی است. او که همراه سایر مردهای روستا برای پیدا کردن فرهاد به ارتفاعات ژالانه رفته هم می گوید: «این خانواده شرایط بدی دارند. یعنی اینجا همه همین وضع را دارند. آقای خسروی جوانتر که بود، کارگری میکرد، سر ساختمان میرفت و همانموقع هم چشمانش درست نمیدید. اما الان بیناییاش خیلی کم شده است و دیگر کسی به او کار نمیدهد.»
همین هم شد تا پدر این خانواده نان خشک و پلاستیک جمع کند تا با فروش آنها شکم زن و بچهاش را سیر کند اما درآمد این کار کفاف دو هفته آنان را هم نمیداد. آزاد پسر بزرگ خانه هم وقتی دید پدر از کارافتاده شده، تصمیم گرفت خودش کاری کند اما برای جوانان این روستاها و مناطق اطراف هیچ راهی بهجز کولبری نیست. آزاد با این که میدانست این کار جان خیلیها را گرفته، موضوع را با فرهاد در میان گذاشت. فرهاد هم با آن که ١٤ سال بیشتر نداشت، با برادرش همراه شد. دو برادر دیگر آزاد اما در خانه ماندند. برادر کوچکتر که دانشآموز سوم دبستان است و درس میخواند، پسر سوم خانواده هم با چند گوسفند کمکخرج خانه است.
اما آنان تازهکار بودند و همین هم کار دستشان داد. آنان راهی مسیری شدند که سالهاست برای مردهای این منطقه آشناست؛ کورهراهی باریک و خطرناک برای کولبران روستاهای اطراف مریوان که به آن طرف مرز میرسد. رحیم میگوید: «این دو برادر برای اولین بار بود که به مرز میرفتند، بارشان هم تلویزیون و کفش بود اما در مسیر برگشت راه را گم کردند.» خبر گم شدن آنها ساعت ٥ صبح سهشنبه به روستا رسید؛ یعنی فرهاد با موبایلش با یکی از اهالی روستا تماس گرفت و گفت که بارش شدید برف و بوران آنها را زمینگیر کرده است. یک گروه از اهالی همان موقع به طرف گردنه حرکت کردند، بقیه هم صبر کردند و با نیروهای امدادی هلال احمر آمدند. در همان جستوجوهای اولیه پیکر یخزده آزاد پیدا شد. سرما او را از پا درآورده بود. کاوه یکی از جوانان روستای نی است. او که جنازه آزاد را از نزدیک دیده میگوید: «ما وقتی او را پیدا کردیم، نفس نداشت، صورتش از سرما کبود و بدنش هم مثل سنگ شده بود.»
او درباره فرهاد و جستوجوهای انجامشده برای یافتن این پسر ١٤ ساله هم گفته بود: «از همان صبح سهشنبه هر جا را گشتم هیچ فایدهای نداشت؛ اصلا هیچ ردی از او نیست. میدانیم که او زنده بود و خودش تلفنی از مردم روستا کمک خواسته بود، اما حالا تلفنش خاموش است و....»
وعدههای بیعمل
چند سالی میشود که با شروع سرما و آغاز بارندگیها خبرهای ناگواری از مرزهای غربی کشور مخابره میشود؛ مرگ و حوادث ناگوار مردانی که برای امرار معاش مرگ را به جان میخرند. از پاوه و مریوان گرفته تا روستاهای آذربایجان غربی، در واقع هر جایی که راهی به سمت مرزها دارد، مسیری برای کسب درآمد جوانان و مردان این مناطق میشود. کولبری حالا به شغل غیررسمی تعداد زیادی از ساکنان مناطق غربی کشور تبدیل شده است اما شرایط کولبران و سختیهای ریزودرشت این کار مشقتبار با وجود وعدههای ریز و درشت مسئولان هنوز هیچ تغییری نکرده است. حتی بعد از آن زمانی که ریزش سهمگین بهمن جان چهار نفر از جوانان ١٨ تا ٢٠ ساله سردشتی را گرفت؛ صحبتهای زیادی در خصوص ساماندهی این افراد شد و مجلس و در رأس آنها نمایندگان ساکنان شهرها و روستاهای استانهای غربی کشور خواهان کمک به کولبران شدند. حتی کار به جایی رسید که اعضای هیأت دولت هم با ورود به این موضوع وعده دادند تا با تشکیل کارگروهی اوضاع آشفته کولبران را بهسامان کنند. اما سالها از این وعدهها گذشت و پاییز و زمستانی نبود که خبر مرگهای دلخراش کولبران از مرزهای غربی کشور منتشر نشود؛ مردان و زنانی که مجبورند برای فرار از فقر و بیکاری و کسب درآمدی ناچیز جانشان را کف دستشان بگیرند.»
نان؛ دام مرگ کولبران
خبرگزاری ایسنا نیز در گزارشی درخصوص زندگی کولبران نوشته است: کردستان یک لحظه تصور کنیم که اگر به ما خبر دهند که باید همه انگشتان دستمان را قطع کنند و یا این که برای همیشه در خانه زمین گیر شویم، چه حسی به ما دست میدهد؟ حتی به زبان آوردن این جملات دردناک است اما این نمونهی صدها کولبری است که زندگیشان را به حراج گذاشتهاند تا چشم خانوادههایشان به سفره دیگری نباشد. کولبران در سردی و تاریکی هوا برای گرفتن حداقل دستمزد، کیلومترها راه را در مسیرهای صعب العبور کوهستانی طی میکنند و به کاربردن لفظ قاچاقچی به جای کولبر برای آن ها شایسته نیست، چرا که کولبر یعنی قربانی؛ به گونهای که نان، دام مرگ آنها شده است و جانشان را برای نان به حراج میگذارند.
وضعیت کولبران هر روز مبهمتر از دیروز و بیمناکتر از آینده است و هر روز شاهد شنیدن خبرهای تکان دهنده از مرگ کولبران به دلایل مختلف هستیم. برخی از نوجوانان به جای پدر از کار افتادهشان نان آور خانواده هستند، اما در شیب تند کوهستان سقوط کرده و در زیر خروارها برف و بهمن آرزوهایشان ابدی میشود. جای تاسف است که ببینیم با زنان و دخترانی مواجه هستیم که مجبورند در نقش یک مرد یا پسر ظاهر شوند تا به صف طولانی کولبران بپیوندند.
«کاک احمد» کولبری است که به خاطر سرمازدگی هنگام حمل بار همه انگشتان دستش را قطع میکنند، کولبر دیگری در ارتفاعات تته سقوط میکند و اکنون قطع نخاع شده و تنها میتواند مژههای خود را تکان دهد.
کولبری در ردیف سختترین شغلها است که ریشه در فقر مطلق، نابرابری و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در کشور دارد و کولبران در مناطق مرزی با خطرات بسیاری مواجهاند و به همین دلیل شاید بیمه میتوانست کمی از دغدغههای آنان را برای آینده خود و خانوادههایشان کم کند، اما مسئولان میگویند چون کولبری شغل پایدار نیست، به عنوان شغل اصلی تلقی نمیشود. پس آینده فرزندان یتیم و افراد قطع عضو چه میشود؟
در سایر استانها کارخانههای کوچک و بزرگ برای اشتغال ایجاد شده اما کردستان هیچ سهمی از این سرمایهگذاریهای بزرگ بخصوص در مناطق مرزی، ندارد، در حال حاضر نه تنها در شهرستانهای مرزی بلکه جوانان بیکار تحصیلکردهای که همه دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا هستند از شهرهایی همچون سنندج و غیره راهی مناطق مرزی شده و با کولبری امرار معاش میکنند.
محسن بیگلری، نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی گفته است: ساماندهی وضعیت کولبران در گرو فعال شدن واردات در مرز سیرانبند است. دو بند از تفاهم نامه منعقد شده با استاندار سلیمانیه در راستای بررسی امور بازارچه سیف سقز و سیرانبند بانه صورت گرفت و مقرر شد که طی دو هفته با دولت مرکزی عراق هماهنگی های لازم صورت گیرد و نتیجه نهایی اعلام شود. یکی از مصوبات سفری که روحانی، رئیس جمهور در اواخر سال ۹۷ به عراق داشت مربوط به بازارچه سیرانبند بانه و سیف سقز بوده است که ما را به ساماندهی این دو مرز خوشبین کرده است و امیدواریم نظر دولت مرکزی عراق نسبت به این موضوع برگردد.
نماینده سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: در زمینه بازگشایی مرز سیران بند بانه، دو امر واردات و جابه جایی مسافر حایز اهمیت است که متاسفانه در حال حاضر هیچکدام از این موضوعات در این مرز صورت نمی گیرد و سیرانبند فقط برای صادرات باز است.
در فروردین ماه امسال هیئتی متشکل از نمایندگان و مقامات ۱۲ وزارت خانه دولت عراق به منظور بررسی وضعیت و شرایط مرزهای مشترک با ایران، اعلام کرد که گذرگاه مرزی سیران بند بانه شرایط لازم برای تبدیل به مرزی رسمی و بین المللی را دارا نیست، چرا که فاقد تأسیسات زیربنایی برای بخش های اداری، گمرکی و نقل و انتقالات است.
همچنین پیش از این، دولت مرکزی عراق با برقراری تردد مسافر در این مرز نیز مخالفت کرده بود و این در حالی است که مسافری شدن این مرز، بر گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی با اقلیم کردستان عراق و خدمت رسانی مطلوب به بازرگانان و تجار تاثیر زیادی دارد.
در مرز سیرانبند بانه اکنون صادرات کالا انجام می شود و روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ کامیون حامل کالا از این مرز به اقلیم کردستان عراق صادر می شود.
کاوه میرزایی، استاد دانشگاه می گوید: مشکلات کولبران مناطق مرزی استان باید به صورت ریشهای حل شود، همه باید بدانند که کولبری زاییده فقر و توسعه نیافتگی است و باید با در پیش گرفتن تدابیر و راهکارهای لازم روز به روز از آسیبهای آن کم شود.
وی با اشاره به اینکه عموما مرزنشینان دارای سطح درآمدی پایین و از اقشار ضعیف جامعه هستند گفت: بنابر آمار موجود تعداد ۱۷ هزار و ۳۴۱ خانوار معدل ۵۰ هزار نفر ساکن در مناطق مرزی هستند و در این مناطق حدود ۲۴ درصد جمعیت تحت پوشش کمیته امداد هستند که این نشان از بنیه ضعیف مالی این افراد دارد.
این استاد دانشگاه، مرزنشینان را پاسداران واقعی و حافظ مرزهای جمهوری اسلامی ایران و دارای شان و منزلت بالا می داند و معتقد است: باید در معابر مرزی که تردد دشوار است، مسیر آمد و رفت کولبران تسطیح شود و بجای اینکه کالا بر دوش کولبران حمل شود از چرخ دستی استفاده شود. به عقیده وی به کاربردن لفظ قاچاقچی به جای کولبر از جانب برخی نادرست است و حتی باید به جای کلمه کولبر از پیلهور یا بازرگان استفاده کرد چرا که قانون به آنها حق داده است که جنسی را از آن سوی مرز خریداری و به داخل کشور وارد کنند.
این استاد دانشگاه، می افزاید: به نظر می رسد، ایجاد منطقه آزاد تجاری صنعتی بانه و مریوان عاملی مهم در ایجاد اشتغال برای مرزنشینان است و بر همین اساس دولتمردان باید برای تسریع در به نتیجه رسیدن این طرح تلاش بیشتری داشته باشند. همچنین تعاونیهای مرزنشین میتوانند از محل سود فروش سوخت اقدام به واردات کالا کرده و سود حاصل از واردات کالا را عاید مرزنشینان کنند.
وی سمنها و تشکلات غیر دولتی را به همراهی و همیاری دولت برای ایجاد صنعت در مناطق مرزی فرامی خواند و می گوید: مشکل بیکاری تنها با حرف زدن درست نمیشود و با ایجاد صنعت در استان میتوان به ایجاد شغل برای جوانان امیدوار بود.
استان کردستان دارای پنج معبر مرزی در شهرستان های بانه، مریوان و سروآباد است که دولت برای تسهیل در فعالیت کولبران تدابیری از جمله فروش سوخت توسط مرزنشینان، بیمه کولبران، جایگزین کردن پیله وری به جای کولبری و طرح ساماندهی کولبران و غیره را اندیشیده که تا کنون هیچ نتیجه مطلوبی عاید نشده است.
.....
لطفا کامنت را حذف نکنید
احتمالا "ادبی" است!
شاید اگر کوچر(اسم مستعار که در کردی به معنای مهاجر است) می ماند و مهاجرت نمی کرد؛ اکنون او هم یک کولبر بود!
#روستای نی مریوان
نام "کوچر بیرکار" را در گوگل سرچ کنید.
دردناك است
خوزستان با آن همه ثروت وضعيت مشابه دارد
باید گفت سروآباد و اورامان به این نماینده آذربایجان غربی چه ربطی دارد؟
از هر فرصتی برای کرد جلوه دادن و نگاه قومیتی به استان آذربایجان غربی ایشان استفاده می کند!! ایشان کاسه داغتر از آش هستند؟!!!
همین شما ها هستید که امنیت سرمایه گذاری در آذربایجان غربی را به صفر رسانده اید وگرنه اینجا دروازه اروپاست.
اینکه قومی به استانی کوچ کرده و زندگی می کند، و حقش هم هست زندگی کند، شما چرا دنبال سواستفاده ای..
شرم
در جواب این شخصی که کوچر بیرکار افتخار هر ایرانی را بقول این ادم بیسواد خاعن و جاسوس نامیدند باید بگم ایکاش توهم کمی جاسوس می بودی و درحد اپسیلونی علم ریاضی را به جلو می بردی و کمکی به بشریت میکردی
در ضمن هیچ شحصی به اندازه کوچر بیرکار و مریم میرزا خانی نتوانسته اند به جهان امروز نشان دهند که ما ایرانیها( البته اصیل هاش) از نظر علمی سرامد بوده و هستیم
یک بار دیگر میگم کاش توهم همین قدر که کوچر بیرکار خاعن و جاسوس بودند توهم خاعن و جاسوس می بود
....
تا دگر شمع از این خانه به مسجد نبرند
این خبر هممون رو داغون کرد
خدایا بیامرزش و اهش رو زمین نزار
ببنید چه بر سر این مردمان دلسوز و مهربان آورده اید بعد صحبت خدا و پیغمبر را می کنید شما شرم ندارید که با جان مردم بازی می کنید.
در این چهل سال چگونه نتوانسته اید شغل ایجاد کنید برای برادران اونور مرز کار و پول همه چیز مهیا است برای ما که می رسد ندارید آخه این چطور مملکتی است ؟!!! شرمتان باد شرمتان باد بی قاعده حیوان صفتان
تو این شرایط تحریم ها و شرایط سخت باید خودمان به هم کمک کنیم
با ساده زیستی . حذف تجملات .
مثلا یکی ساعت یه میلیاردی داشته باشه. ماشین چند میلیاردی و لباسهای مارک و در کنارش کودکی گرسنه یه تیکه نان .مروت و مردانگی کجاست فقط در گفتار
راستی کار گنبد و بارگاه ها در کشور دوست و برادر !!!!!!!!!!!!!!!!!عراق به کجا کشید اگر کمبود مالی هست زودتر اعلام کنید تا مردم ببببببببببببشتابند