«سعید جلیلی دیروز در نشسستی مشترک با برخی از نمایندگان مجلس باز هم سراغ حمله به موضوع FATF رفت و به مخالفت با تصویب لوایح پالرمو و CFT پرداخت. این البته چیز جدید و غریبی نیست. در همین روزهای اخیر در اخبار آمد که سعید جلیلی به همراه دو عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی سردار وحیدی و پرویز داوودی، اصلیترین نقش را در عدم تعیین تکلیف مسأله FATF در مجمع بر عهده داشتهاند. این که این خبر در این روزها و خصوصاً در سخنرانی دیروز جلیلی، مورد تکذیب او قرار نگرفت خود بهترین دلیل بر صحت و سقم آن است.
اما سعید جلیلی درباره موضوع دیگری هم تا اینجا و خصوصاً در سخنان دیروز خود سکوت کرده: نامه موافقت او با FATF در زمان دولت احمدینژاد. دو روز پیش علی ربیعی به خبرگزاری «برنا» گفته بود که «در مورد FATF افرادی که الان مخالف هستند، نامه زدند و موارد آن موجود است.» دیروز هم یک عضو تیم مذاکرهکننده ایران با FATF به روزنامه ایران گفت که این نامه را دیده که «در آن با صراحت آمده که برای حل مسأله FATF، باید هیأت یا گروهی تشکیل شود، مواردی که FATF خواسته پذیرفته شود. حتی در این نامه به کنوانسیونهای پالرمو و CFT هم اشاره شده است که مراحل تصویب آنها مد نظر قرار بگیرد.»
احتمالاً سکوت سعید جلیلی در این مورد هم نشانه تأیید خبر آن نامه باشد. اما در این مورد فقط این سکوت تأییدآمیز کافی نیست؛ چرا که سعید جلیلی لازم است ضمن اظهار نظر صریح درباره اصل آن نامه و محتوای آن، بگوید دلیل چرخش موضع او در قبال یک موضوع واحد در دو دولت مختلف چیست؟ چرا در دولت قبل پذیرش شروط FATF و الحاق به کنوانسیونهای مد نظر آن امری ضروری است و در دولت یازدهم و دوازدهم امری آنچنان مذموم که به یکی از چالشبرانگیزترین مسائل سیاسی کشور تبدیل شده است؟ چرا او یک روز در صف اول توصیه پذیرش شروط FATF است و روز دیگر در صف اول مخالفان آن؟
امروز اگر آقای جلیلی معتقد به مردمی بودن سیاست و شفافیت در همه امور است، لازم است پس از سالها به جای نقدهای تکراری و شعارهای کلیشهای، برای یک بار هم که شده درباره آن نامه، فلسفه، محتوا و جزئیاتش به جامعه توضیح دهد. خصوصاً این که سعید جلیلی در سخنان دیروز خود از «تحریمهراسی» انتقاد کرده.
همچنین سوال دیگری که بهتر است آقای جلیلی در سخنرانیهای خود قدری هم برای پاسخ دادن به آن زمان صرف کند این است که چطور در دولت قبل دو کنوانسیون «مریدا» و «وین» که شروط و الزاماتی به مراتب سختگیرانهتر از پالرمو و CFT دارند، بدون سر و صدا و با نظارت او پذیرفته شدهاند، اما امروز موضوع FATF از نظر او و همفکرانش یک خطر تمامعیار است؟
پاسخ به این سؤالات در سخنرانیهای بعدی سعید جلیلی از آن رو اهمیت دارد که طیف آقای جلیلی مدام فرآیند مذاکره و طرفهای ایران را غیر قابل اعتماد میدانند و به همین استناد اصرار دارند که روش مذاکره غلط است. حال جامعه چطور میتواند هشدار غیر قابل اعتماد بودن را از کسانی بپذیرد که در رفتارهای آنها چرخشها و تفاوت رویکردهای ۱۸۰ درجهای میبیند؛ بدون آن که توضیحی درباره آن بشنود؟ آقای جلیلی و همفکرانش در این سالها مدام دولت را زنهار دادهاند که مردم را غریبه فرض نکند. حال اگر این چهرهها عمیقاً مردم را خودی میدانند بهتر است این موضوع را با دادن پاسخهای شفاف و صریح درباره سؤالات فوق به افکار عمومی مشخص کنند. مگر این که از نظر آنها FATF محرمتر باشد که سالها قبل برای همکاری با او آستین بالا بزنند و هنوز دربارهاش به افکار عمومی توضیح ندهند.
وای از رسوایی شان در آخرت و آن دنیا!