آفتابنیوز : ایالات متحده و ایران پس از سه دهه تنشهای بد، اکنون با یک جنگ سرد تمام عیار مواجه هستند. هنگامی که جنگ سرد اول در سال 1946 آغاز شد، مشهور است که وینستون چرچیل از یک پرده آهنین صحبت کرد که اروپا را دو نیم کرده بود. حال که بعد از نیم قرن جنگ سرد دوم آغاز شده، دولت بوش سعی دارد نوعی پرده سبز برای تقسیم کردن خاورمیانه بین دوستان و دشمنان ایران آویزان کند.
شاید که زورآزمایی جدید به خوبی ثابت کند که با دوام ترین میراث مناقشات عراق، این جنگ سرد خواهد بود و نتیجه آن قطعا به آینده خاورمیانه شکل خواهد داد. حداقل به این خاطر که عملی شدن راهبرد دولت خیلی غیر محتمل به نظر میرسد.
جنگ سرد جدید در این هفته با اعزام وزیر خارجه کاندولیزا رایس و وزیر دفاع رابرت گیتس به خاورمیانه از سوی رییس جمهور بوش به عنوان آخرین درخواست از متحدان متمرد ایالات متحده در مورد عراق، صحنه اصلی اخبار را به کنترل در خواهد آورد. بیان آنها برای رژیمهای سنی عرب که از سوی بلوک کشورها و جنبشهای تحت رهبری ایران شیعی و فارس هدایت میشوند، ساده خواهد بود: از عراق به عنوان یک سپر در برابر ایران حمایت کنید و یا با زندگی در زیر سایه فزاینده ایران مواجه شوید.
اگر چه ایالات متحده و ایران از زمان وقوع انقلاب ایران به سال 1979 که یک شاهنشاهی را با یک دین سالاری جایگزین کرد، تاکنون دشمن بودهاند، ولی با سنگینی کفه موازنه راهبردی در خاورمیانه به سمت تهران، واشنگتن طی 18 ماه گذشته مجبور شده است ایران را با شدت بیشتری منزوی کند.
در اراضی فلسطینی، تندروهای حماس و مورد پشتیبانی ایران در مردم سالارترین انتخاباتی که تاکنون در دنیای عرب در ژانویه 2006 برگزار شد پیروز شدند، سپس از نظر نظامی رقیبهای سکولار خود را در الفتح که مورد پشتیبانی آمریکا بودند شکست دادند تا کنترل نوار غزه را به دست گیرند. تابستان گذشته در لبنان، حزب الله، نیروی شبه نظامی شیعی با استفاده از تسلیحات ایرانی، اسراییل را به طولانی ترین جنگ از زمان ایجاد دولت یهودی کشاند و با وجود تسلیحات بسیار برتر و آمریکایی، اسراییل در این جنگ به نتیجه مساوی رسید.
سوریه، نزدیک ترین متحد ایران، به جهاد گرایان خارجی اجازه میدهد که از مرز آن وارد عراق شوند، تسلیحات ایران را به حزب الله منتقل میکند و از گروههای فلسطینی تندرو مخالف با صلح حمایت میکند اهداف عمده راهبردی واشنگتن را در منطقه تصعیف میکند. و در عراق، شبه نظامیان شیعی که توسط ایران مسلح میشوند و آموزش میبینند، خیابانهای بغداد و منطقه سبز مستحکم را حتی برای ارتش ایالات متحده ناامن ساختهاند.
ریچاردهاس رییس شورای روابط خارجی که رییس برنامه ریزی سیاسی وزارت خارجه در دوره اول ریاست جمهوری بوش بود یادآور شد هم اکنون تفاوت این است که ایران به خاطر افزایش قیمت نفت، ضعف عراق از زمان سقوط صدام و موفقیتهای حزب الله و حماس، احساس خوبی دارد. بر عکس، ایالات متحده به خاطر همین قیمت بالای نفت و مشکلات آن در عراق و افغانستان احساس میکند تحت فشار قرار دارد.
ریشههای جنگ سرد دوم در این تصمیم دولت بوش قرار دارد که رژیمهایی را که بعد از حملات 11 سپتامبر 2001 دشمن تلقی میکند از میان بردارد. دو هدف اول، رژیمهای طالبان در افغانستان و صدام در عراق بودند که بر حسب تصادف هر دو دشمن ایران بودند و به عنوان کنترلهای مهمی برای قدرت تهران نقش داشتند.
ایالات متحده اکنون نقشی را به عهده گرفته است که به طور سنتی توسط عراق به عنوان وزنه مقابل ایران در منطقه ایفا میشد. بروس ریدل یک مقام سابق سیا و شورای امنیت ملی که اکنون در مرکز سابان مؤسسه بروکینگز است گفت ائتلاف ایران طی پنج سال گذشته با بیرون رانده شدن دشمنان سنتی آن یعنی صدام و طالبان از زمین بازی بیش از حد قوی شده است. نفوذ ایران بدون وجود هر گونه سپری در شرق یا غرب آن به طور طبیعی افزایش یافته است که این امر بیشتر به خاطر اشتباهات آمریکاییها و نه به خاطر هر گونه راهبرد درخشان ایرانیان میباشد. وی یادآور شد ایرانیان اکنون معتقدند که موج تاریخ به نفع آنهاست. همه اینها قبل از مساله نیات هستهای ایران خواه از یک برنامه انرژی هستهای قانونی و مسالمت آمیز به عنوان پوششی برای توسعه مرگبارترین اسلحه جهان استفاده کند یا نه مطرح میشود.
دولت بوش اکنون تاکتیکهای آخرین جنگ سرد را برای جنگ سرد جدید تطبیق میدهد. در جنگ سرد جدید، ایالات متحده و ایران از ابزارهای ترسناک آشنا برای تضعیف یکدیگر استفاده میکنند. واشنگن طی 18 ماه گذشته دومین گروه از کشتیهای هواپیمابر را به ساحل ایران اعزام داشته است، دو قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای تحریم مؤسسات مالی و مقامات نظامی ایران تنظیم کرده است، عوامل ایرانی را در عراق دستگیر کرده است، 75 میلیون دلار برای سال جاری و 108 میلیون دلار برای سال بعد جهت ترویج مردم سالاری در ایران اختصاص داده است و گفته میشود عملیات مخفیانه از جمله ارائه اطلاعات غلط و مداخله پولی را آغاز کرده است.
گفته میشود تهران در عوض، تامین بمبهای کنار جاده، خمپاره و حتی موشکهای 240 میلیمتری را به شبه نظامیان عراق افزایش بخشیده، بار دیگر پس از جنگ حزب الله با اسراییل، آن را تامین کرده است، در زمانی که کمکهای بین المللی بعد از انتخاب حماس قطع شد، دهها میلیون دلار به حماس داده است، آمریکاییها را در ایران به اتهام تضعیف امنیت ملی دستگیر کرده و گفته میشود سلاحهای کوچک در اختیار دشمنان قدیمی یعنی طالبان قرار داده تا علیه نیروهای آمریکایی در افغانستان استفاده کنند.
واشنگتن امیدوار است در اراضی فلسطینی رییس جمهور محمود عباس را تقویت کند. رژیمهای عربی طرفدار آمریکا نیز میخواهند عباس را تقویت کنند ولی به شرطی که وی بتواند با حماس مصالحه کند. در لبنان، ایالات متحده میخواهد قدرت حزب الله را از بین ببرد به طوری که دیگر نتواند جناحهای طرفدار اسراییل یا طرفدار ایالات متحده را در دولت لبنان تهدید کند ولی نظرسنجیهای عمومی نشان میدهد که اکثر مردم لبنان حزب الله را یک نیروی قانونی میدانند که از کشورشان در برابر اسراییل دفاع میکند.
در مورد عراق، رایس و گیتس به ویژه با عربستان سعودی کار سختی در پیش دارند. کنث کاتزمن از خدمات تحقیقاتی کنگره گفت ترس از ایران برای وادار کردن سعودیها به پشتیبانی از عراق کافی نخواهد بود. ما میگوییم آنها باید از دولت وحدت عراق به عنوان ترمزی برای ایران حمایت کنند. ولی سعودیها فکر میکنند دولت مورد حمایت نوری المالکی به شیعیان هم مسلک ایران در عراق کمک میکند تا به برادران سعودی آسیب برسانند.
فرضیه اصلی ایالات متحده - یعنی منزوی کردن دشمنان منطقه در پشت پرده سبز - حتی در میان نزدیک ترین متحدان واشنگتن با مشکل مواجه است. پل پیلار تجلیبگر ارشد سابق خاورمیانه در شورای اطلاعات ملی آمریکا میگوید ایالات متحده سعی دارد خط اصلی رویارویی را به عنوان اردوگاه افراط گرایی در برابر اردوگاه میانه روی ترسیم کند، تقسیمی که وجود ندارد. این میتواند منعکس کننده لفاظیهای ما و نحوه مشاهده جهان از سوی آمریکاییها باشد ولی منعکس کننده واقعیات در خاورمیانه نیست.
جغرافیای جنگ سرد دوم همچنین به اندازه جغرافیای جنگ سرد اول منظم نیست. برخی از دست نشاندگان ایران (مانند حزب الله) در بخشهایی در داخل یک کشور فعالیت دارند (مانند لبنان) که دولتهای آنها به ایالات متحده همسو هستند. اما اگر آن اختلافها را کنار بگذاریم، احتمال دارد که حداقل یک تشابه تکان دهنده بین جنگ سرد اول و جنگ سرد دوم وجود داشته باشد: یک چارچوب زمانی بلند مدت برای رسیدن به نتیجه لازم میباشد.
پال سالم، مدیر دفتر بیروت موقوفه کارنگی برای صلح بین الملل خاطر نشان ساخت این ایده که این یک جنگ سرد است به معنای آن است که ایالات متحده نمی تواند در حال حاضر و یا در آینده چیزی را برنده شود. یک خط مشی بلند مدت برای مهار یا تضعیف دشمنان لازم است - الگویی که بین ایالات متحده و شوروی به مدت 40 سال وجود داشت.