«علی مطهری، نماینده تهران در مجلس که در انتخابات اخیر رد صلاحیت شده بود، تحلیلهای اصولگرایان درباره دلایل پایین آمدن مشارکت مردم در انتخابات را قبول ندارد. نرخ مشارکت در یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی ۴۲درصد بود و برخی رسانهها و چهرههای اصولگرا دلیل عمده آن را عملکرد دولت و مجلس میدانند. مطهری اما معتقد است اگر چنین ادعایی درست باشد، قاعدتاً باید مشارکت از حد متعارف هم بالاتر میبود و مردم برای بیان انتقادشان از دولت و مجلس فعلی بیشتر پای صندوق رأی میرفتند. با این حال مطهری امیدوار است با یکدست شدن مجلس، اصولگرایان واقعیات کشور را درک میکنند و چون حالا خودشان مصدر امور میشوند مسائلی مثل برجام، افایتیاف و حتی رابطه با آمریکا را هم حل میکنند.
گزیده گفتوگوی او را با هم میخوانیم:
- در مجموع اتفاق خوبی نیفتاد. چه نگرش و روش شورای نگهبان در بررسی صلاحیتهای نامزدها را در نظر بگیریم و چه میزان مشارکت مردم، این واقعاً اتفاق مورد انتظار در این شرایط سخت کشور نبود. اما مهم این است که قبول کنیم باید آسیبشناسی و نقاط ضعف را برطرف کنیم که دوباره این اتفاق رخ ندهد.
- این اتفاقی که رخ داد و این که مشارکت پایین بود و بعد از انقلاب با چنین مشارکتی روبهرو نبودیم، علتهای مختلفی دارد. این که این اتفاق را گردن ویروس کرونا بیندازیم یا به دلیل ضعف مجلس و دولت بدانیم، اینها دلایل قابل قبولی نیست؛ آنچنان که برخی رسانههای اصولگرا چنین تحلیلهایی ارائه کردهاند.
- بحث ویروس کرونا اگر تأثیری هم داشته بسیار کم بوده و قابل اعتنا نیست. اگر بگویند ضعف عملکرد دولت بوده که ماجرا برعکس است. یعنی اگر مردم دولتی را ضعیف بدانند و به فرآیند انتخابات هم امید داشته باشند اتفاقاً انگیزه بیشتری پیدا میکنند که از طریق رأی دادن بیایند مجلس قویتری تشکیل دهند تا دولت را به حرکت وادارد. این امر سبب مشارکت بیشتر میشود.
- مسأله ضعف مجلس هم یک دروغ بزرگ است؛ به این دلیل که در واقع دستهای مجلس دهم بسته بود. شما ببینید در طول این چهار سال، مجلس کجا میتوانست درباره یک مسأله مهم کشور تصمیم بگیرد. ما مثلاً بعد از قضیه تصمیم شورای سران سه قوه درباره بنزین میخواستیم در مجلس تصمیمی بگیریم یا بعد خواستیم به خاطر حوادث آبان ماه وزیر کشور را استیضاح کنیم که به خاطر فشارهای خارج از مجلس میسر نشد. در خیلی موارد دیگر همین اتفاق افتاد. در واقع اول دست مجلس را بستند و بعد شروع کردند به تحقیر مجلس و تلقین کردند که این مجلس ناتوان است.
- دروغ دیگرشان این بوده که میگویند این مجلس، مجلس اصلاحطلبان است؛ در حالی که این مجلس، مجلس اصولگرایان است و اکثریت اصولگرا دارد. اساساً با روش شورای نگهبان هیچوقت این اتفاق در جمهوری اسلامی نمیافتد که یک مجلس با اکثریت اصلاحطلب روی کار بیاید. مجلس ششم البته یک استثنا بود. بنابراین این که میگویند مجلس ضعیف بوده، اولاً این مجلس ضعیف نبوده و ثانیاً اگر هم ضعفی بوده، عوامل خارج از مجلس باعث آن شدهاند و تبلیغات گسترده در طول چهار سال گذشته علیه این مجلس، نهاد مجلس را در چشم مردم ضعیف جلوه داده است.
- باید علل این اتفاق را بررسی کنیم که در آینده دیگر تکرار نشود. مثلاً اتفاقات آبان ماه به نظر من در کم بودن مشارکت انتخاباتی تأثیر داشته است. البته هیچوقت درصد مشارکت انتخاباتی در هیچ کشوری صد درصد نمیشود اما در کشور ما مشارکت بالای ۶۰ درصد طبیعی بوده. مثلاً در دوره قبل مشارکت ۶۲ درصد بود یا سال ۸۸ مشارکت بالای ۸۰ درصد داشتیم ولی این عدد ۴۲ درصد عدد پایینی است. مخصوصاً باید توجه داشته باشیم که مشارکت در کلانشهرها به طور قابل توجه پایین بوده است.
- در واقع مردم یک پیامی دادند به مجموعه نهادها و مسئولان که باید این پیام را دریافت کنند و ببینند چه نقایصی در کارشان وجود دارد، آن را برطرف کنند.
- عامل دیگر در کاهش مشارکت مردم، روش بحثبرانگیز شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدها بود. در این دوره یک رویه در شورای نگهبان برجستهتر بود و آن رد صلاحیت بابت اظهار نظر بود. در گذشته هم از این کارها میکردند اما در این دوره خیلی شدید بود، یعنی آشکارا میگفتند شما باید این را میگفتید و آن را نمیگفتید. این رویه کاملاً مخالف آزادی بیان بود. این هم یک پدیده نامبارکی بود که متأسفانه این بار شدت پیدا کرده بود.
- دلیل دیگر، ناعادلانه بودن رقابت بود که به دنبال رفتار شورای نگهبان ایجاد شد. یک طرف از چند ماه پیش با خیال آسوده مشغول برنامهریزی بود و طرف دیگر تا دو روز مانده به انتخابات هنوز نمیدانست که چه نامزدهایی از آن تأیید صلاحیت شدهاند و فهرست خود را چگونه ببندد. این اصلاً یک رقابت عادلانه نیست. مثل یک مسابقه دو سرعت است که افراد سریع را با دست نگه دارند برای این که ضعیفها جلو بیفتند. و این اتفاقی که افتاد به ضرر کشور بود.
- من خودم به این اتفاقی که رخ داد خوشبین هستم. به خاطر این که وقتی که کار دست دوستان به قول خودشان انقلابی میافتد و اداره کشور را به دست میگیرند باعث میشود که خودشان به برجام برگردند، خودشان مشکل افایتیاف را حل کنند، خودشان سیاست خارجی را اصلاح کنند، رابطه با عربستان را برقرار کنند، حتی رابطه خوب با اروپا را در پیش خواهند گرفت. اینها در دل خودشان میدانند که کشور نمیتواند رابطه خود با دنیا را قطع کند ولی میخواهند این اتفاق یعنی بهبود روابط به وسیله خودشان رخ دهد نه به وسیله رقیبشان یا دولت آقای روحانی.
- من معتقدم با روی کار آمدن یک چنین مجلس یکدستی که بعد از آن هم احتمالاً یک دولت یکدست همراه به وجود خواهد آمد، بسیاری از این مشکلات که عامل آن هم بیشتر خودشان بودهاند رفع خواهد شد. لذا این اتفاق را مبارک میدانم. چون مشکل دوستان ما این است که چرا قدرت در دست ما نیست؟ و وقتی که قدرت را به دست بگیرند و ببینند با روشهایی مثل برهم زدن برجام و کارشکنی در مورد FATF نمیتوان کشور را اداره کرد، خودشان مشکلات را حل میکنند. در واقع مشکل، جنگ قدرت است.
- در این یک سال و اندی اگر مجلس جدید بخواهد اقدام احساسی در مورد دولت انجام دهد، رهبری مانع میشود. این که مجلس و دولت یکدست شوند و به قول خودشان انقلابی باشند، به نفع کشور است چون مسئول اداره کشور خواهند بود و به این نقطه میرسند که با این سیاستها نمیشود کشور را اداره کرد. دنبال احیای برجام، حل مشکل افایتیاف و اصلاح سیاست خارجی خواهند رفت.
-من راجع به خودم نمیخواهم صحبت کنم ولی فردی مانند آقای جعفرزاده نماینده رشت، جانباز ۷۰ درصد قطع نخاعی است که خودش هم نمیداند به چه دلیل رد صلاحیت شده است. احتمالاً به خاطر نطقی است که گفت تا کی فتنه فتنه میکنید. یا آقای رحیمی نماینده تهران. این بنده خدا از ۱۵ سالگی به جبهه رفته است. اسیر شده، یک پای خود را از دست داده، آدم معتدلی هم هست. یک جمله حرف تندی که بگوییم نظام آسیب ببیند هم نزده است. چرا چنین فردی را رد میکنند؟ این مشکلات باید حل شود. باید با مقام رهبری صحبت شود. ممکن است که دستوراتی از سوی ایشان صادر شود. بالاخره باید تلاش کرد.