آفتابنیوز : آفتاب- غلامعلی دهقان*: سخنان اخیر دکترحسن روحانی بازتابهای گسترده در محافل سیاسی کشور داشت. موافقان دولت نهم سخنان وی را انتخاباتی قلمداد کرده و منتقدان دولت از باب «جانا سخن از زبان ما میگویی» از دیدگاههای طرح شده استقبال نمودند.
واقعیت این است که جوهره سخنان دکتر روحانی را نوعی نگرانی از بیتوجهی به مقوله توسعه و لوازمات آن از سوی دولت نهم شکل میداد. موضوعی که وی آن را در سه عنوان تبیین نمود.
اول، موضوع استفاده نادرست از درآمدهای نفتی، دوم، بیتوجهی به مقوله خصوصیسازی و به خصوص عدم اهتمام جدی به عملیاتی شدن اصل 44 و سوم عدم درک مقتضیات زمان در قضیه سیاست خارجی. در این باره نکات زیر قابل توجه است:
1- دولت نهم طی سه سال اخیر با سومین شوک نفتی در تاریخ کشور روبهرو گردید، اما نتوانست آن را به شکل صحیح و درست مدیریت نماید.
اقتصاد نفتی کشور طی چهار دهه اخیر با سه شوک نفتی روبرو گردیده است. دولت نهم میتوانست با درک درست از تبعات شوکهای نفتی از عوارض و عواقب آن بکاهد، اما ذوقزدگی ناشی از فراوانی دلارهای نفتی، بیتوجهی به تاریخ نفت و به خصوص تاثیر مخرب شوکهای آن و تعجیل در به نتیجه رسیدن پروژههای زودهنگام و تاکید بر اصل روزمرگی در جهت مصرف دلارهای نفتی، اجازه نداده تدابیرلازم در جهت استفاده درست از درآمدهای نفتی صورت پذیرد وشد آنچه که شد!
دولت نهم اگر فقط به نتایج مخرب نخستین شوک نفتی اوایل دهه 50 – شمسی- توجه میکرد، بهتر از اینها میتوانست با دلارهای نفتی بادآورده عمل نماید. شوک نفتی اول برای اقتصاد ما، نتیجه بالا رفتن قیمت نفت به جهت تحریم نفتی اعراب بود که سبب چند برابر شدن درآمدهای نفتی کشورهای صاحب نفت از جمله ایران گردید.
نگاهی به پیامدهای شوک اول نفتی، نشان میدهد، افزایش درآمدهای نفتی، نتیجهای جز واردات فراوان و بیرویه، بالا رفتن نقدینگی، گسترش رانتخواری، تشدید تضادهای طبقاتی و سرانجام افزایش تورم دربر نداشت.
عوارض اجتماعی که در شکلگیری انقلاب 1357 بیتاثیر هم نبود. هرچند وقوع انقلاب بزرگ 1357 دارای علل و عوامل فراوان دیگری هم بود.
شوک دوم نفتی در سالهای آغازین پیروزی انقلاب و به دنبال قطع صادرات نفت ایران رخ داد. اما به جهت هزینه شدن دلارهای نفتی در دفاع مقدس، تبعات منفی برای اقتصاد کشور ایجاد نکرده و حال پس از سالها کشور شوک سوم نفتی را تجربه میکند. تجربهای که برای کشور تاکنون سنگین تمام شده است.
نقدینگی 000/68 میلیارد تومانی بهار 1384 تبدیل به نقدینگی 000/168 میلیارد تومانی بهار 1387 گردیده که پیامد آن چیزی جز تورم نبوده است.
بخش دیگر دلارهای نفتی هم صرف واردات شده، و آنچه در این میان فراموش شده توجه به زیرساختهای اقتصادی و راهاندازی پروژههای بزرگ و درازمدت است.
دولت نهم فراموش کرده نفت یک سرمایه بین نسلی است و میبایست صرف عمران، سازندگی و توسعه کشور شود تا فردای ایران صاحب دهها پالایشگاه، مجتمع پتروشیمی، نیروگاههای گاز، برق و ... باشد.
واقعیت این است که در کشور ما همچنان موتور توسعه، دولت میباشد و انتظار میرفت دولت نهم به سرمایهگذاریهای استراتژیک اولویت دهد.
2- کمتوجهی به عملیاتی شدن اصل 44 قانون اساسی در جهت کاستن از فربهی دولت و واگذاری امور صرفاً ضروری به آن از دیگر محورهای سخنان اخیر حسن روحانی بود.
کمتر کسی است که منکر نقش بخش خصوصی در رشد و توسعه کشور گردد. بنابراین بایسته است، بیش از گذشته این بخش از اقتصاد کشور را در فرایند توسعه به بازی گرفت. کشور ما سالها است که از بوروکراسی حجیم رنج میبرد. بوروکراسی مانع بزرگی برای رشد و توسعه کشور بوده است.
برای مثال برزیل با جمعیت 300 میلیونی خود فقط 000/500 – پانصد هزار- برزیلی وابسته به دولت دارد و حال آن که ما با جمعیت 70 میلیونی تقریباً 000/000/3 – سه میلیون- ایرانی وابسته به دولت داریم! در فرآیند توسعه میبایست به پارادایم مدیریت اولویت داد و از دخالتهای غیرضروری دولت کاست.
3- استفاده نکردن از فرصتهای لازم در سیاستهای خارجی آن هم در زمانی که «آمریکاییها» در باتلاق «افغانستان» و گرداب «عراق» گرفتارآمدهاند، محور دیگری از سخنان «حسن روحانی»بود.
واقعیت این است که رشد و توسعه کشور، مقدمات و لوازمات خاص خود را دارد. برای مثال، دولت توسعهگرا باید اصل تنشزدایی را سرلوحه کار خود قرار دهد و از دامنه تنشها بکاهد، چرا که توسعه نیازمند ثبات است.
رعایت شعار «تعامل در حد امکان وتقابل در حد ضرورت» برای سیاست خارجی توسعهگرا یک ضرورت است. حال با توجه به ضعف آمریکاییها در منطقه طی سه سال گذشته، آيا نمیتوانستیم از این فرصت بهتر بهرهبرداری کنیم؟
تا برای فردای ایران دیر نشده، گفتمان توسعه را به گفتمان غالب و اصلی ایران تبدیل نماییم. انتخابات آتی ریاستجمهوری محمل خوبی برای رسیدن به این منظور است.
* عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه